• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

دُبُر (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





دُبُر (به ضم دال و باء) از واژگان قرآن کریم به معنای عقب است.
جمع آن أَدْبار می‌باشد.
مشتقات دُبُر که در آیات قرآن استعمال شده عبارتند از: أَدْبَر، إدْبار، دابِر، مُدَبِّرات، يُدَبِّرُ، يَتَدَبَّرُونَ‌، يَدَّبَّرُوا، مُدْبِرِينَ و أدْبار



دُبُر (بر وزن عنق) به معنای عقب و مقابل جلو است.
راغب می‌گويد: دبر شى‌ء خلاف قبل آن است و به طور كنايه به دو عضو مخصوص (آلت تناسلى و مقعد) گفته می‌شود.


به مواردی از دُبُر که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - دُبُرٍ (آیه ۲۵ سوره یوسف)

(وَ اسْتَبَقَا الْبابَ وَ قَدَّتْ قَمِيصَهُ مِنْ‌ دُبُرٍ)
يعنى «از پى هم به طرف در دويدند و او پيراهن یوسف را از عقب دريد.»
همان‌گونه که اشاره شد، قبل و دبر در اصل به معنى جلو و عقب‌اند و آن دو جزء يک شى‌ءاند. مثل جلو پيراهن و عقب آن
گاهى كنار از شى‌ءاند. مثل اين‌كه بگویيم زيد در جلو من و يا در عقب من است.
مثال اوّلى از قرآن:

۲.۲ - دُبُرَهُ (آیه ۱۶ سوره انفال)

(وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ)
(و هر كس در آن هنگام به آنها پشت كند مگر آنكه هدفش از كناره‌گيرى، تجديد نيرو براى حمله مجدد باشد.)
و آیه ۲۵ یوسف كه گذشت.
مثال دوّم:

۲.۳ - أَدْبارَ (آیه ۴۰ سوره ق)

(وَ أَدْبارَ السُّجُودِ)
(و بعد از سجده‌ها)
بيشتر استعمال آن در قرآن در قسم اوّل است.
در المیزان فرموده كه استعمال آن در قسم دوّم به طور توسّع و مجاز است.
از دبر به مناسبت معناى اوّلى افعالى مشتقّ شده است. مثل أَدْبَرَ، تَدَبَّرَ، ادَّبَّرَ همچنين مُدَبِّر، دَابَرَ و أدبار

۲.۴ - الْأَدْبارَ (آیه ۱۵ سوره انفال)

(فَلا تُوَلُّوهُمُ‌ الْأَدْبارَ)
(به آن‌ها پشت نكنيد (و فرار ننماييد).)
ادبار جمع دبر است.

۲.۵ - أَدْبارَهُمْ‌ (آیه ۵۰ سوره انفال)

(يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ‌)
(در حالى كه بر صورت و پشت آن‌ها مى‌زنند.)

۲.۶ - أَدْبَرَ (آیه ۱۷ سوره معارج)

(تَدْعُوا مَنْ‌ أَدْبَرَ وَ تَوَلَّى‌)
«می‌خواند كسى را كه به حق پشت كرده و اعراض نموده است‌.»

۲.۷ - يُدَبِّرُ (آیه ۳ سوره یونس)

(ثُمَّ اسْتَوى‌ عَلَى الْعَرْشِ‌ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ)
«سپس بر عرش تسلّط يافت امر را تدبير می‌كند.»
تدبير امر، افتادن به دنبال آن است يعنى در پى كار خود است و آن را دنبال می‌كند.

۲.۸ - يَتَدَبَّرُونَ‌ (آیه۲۴ سوره محمد)

(أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ‌ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى‌ قُلُوبٍ أَقْفالُها)
يعنى «آيا در قرآن تفكّر و تدبّر نمی‌كنند يا بر قلوب قفل‌ها است.»
در اقرب الموارد می‌گويد: «تَدَبَّرَ الْأَمْرَ» يعنى به عواقب آن نظر كرد و در آن فكر نمود و تأمّل كرد.

۲.۹ - يَدَّبَّرُوا (آیه۶۸ سوره مؤمنون)

(أَ فَلَمْ‌ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ)
(آيا آنها در اين گفتار الهى نينديشيدند؟!)
كه در اصل «يَتَدَبَّرُوا» است.

۲.۱۰ - مُدْبِرِينَ (آیه۲۵ سوره توبه)

(ثُمَّ وَلَّيْتُمْ‌ مُدْبِرِينَ)
يعنى: «برگشتيد در حال پشت كردن.»

۲.۱۱ - إِدْبارَ (آیه۴۹ سوره طور)

(وَ مِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ إِدْبارَ النُّجُومِ‌)
يعنى «مقدارى از شب را تسبیح خدا كن و نيز در وقت پشت كردن نجوم كه با سفيدى فجر به تدريج پشت كرده و ناپديد می‌شوند.»
اوّلى به نماز شب و نيز به نماز مغرب و عشاء و دوّمى به نافله صبح تفسير شده است. چنان كه از صادقین (علیهماالسلام) منقول است به نماز صبح تفسير كرده‌اند.
«ادبار» مصدر است. بعضى آن را «أدبار» به فتح اوّل خوانده‌اند.

۲.۱۲ - دابِرُ (آیه۴۵ سوره انعام)

(فَقُطِعَ‌ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا)
معنى آيه چنين می‌شود: «آخر قوم ستمگر قطع گرديد.» يعنى طورى مستأصل شدند كه كسى از آنها باقى نماند.
«دابر القوم» به معنى آخر القوم و آن كسى است كه در آخر آن‌ها می‌آيد.
اصمعی گفته دابر به معنى ريشه است. «قطع الله دابره» يعنى خدا ريشه و اصل او را قطع كرد.

۲.۱۳ - فَالْمُدَبِّراتِ‌ (آیه۷۹ سوره نازغات)

(وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً وَ النَّاشِطاتِ نَشْطاً وَ السَّابِحاتِ سَبْحاً • فَالسَّابِقاتِ سَبْقاً • فَالْمُدَبِّراتِ‌ أَمْراً)
معنى آيات چنين می‌شود: «قسم به آنهائی كه به سختى می‌كَنند و آنهائی كه به طرز مخصوصى كنده و رها می‌شوند و آنهائی كه به طور مرموز شنا می‌كنند پس آنهائی كه پيش می‌روند و بعد تدبير امر می‌كنند.»
بسيار بسيار بعيد است كه مراد از «نازعات» و ... ملائکه باشند؛ زيرا جمعی كه با الف و تاء بسته می‌شود يا صفت مؤنّث حقيقى است و ملائکه به طور حتم مؤنّث حقيقى نيستند و قرآن با آن قول مبارزه‌ كرده است.
يا صفت مذكّر لايعقل است مثل مرفوعات، منصوبات، مجرورات و ايّام خاليات و يقينى است كه ملائكه اولو العقل‌اند. بنابراين آنچه گفته‌اند مراد از آنها ملائكه است قابل قبول نيست و خبر قطعى و يقينى نيز در اين باره نداريم.
ترجمه الفاظ آيات از اين قرار است:
نزع: كندن و قلع كردن
غرق: سختى
نشط: جذب و خروج
سبح: شنا كردن
مدبّرات: تدبيركنندگان
ناگفته نماند در جريان امور عالم عواملى در كار است كه به وسيله آنها امور عالم تدبير می‌شود. مثلا دانه گندم كه كاشته شد نيروى جذب موادّ را به سوى آن جذب می‌كند.
«وَ النَّازِعاتِ» موادّ نيز در اثر انفعال به سوى آن كشيده می‌شوند و از مخزن خود خارج می‌گردند.
«وَ النَّاشِطاتِ» آنگاه موادّی كه از زمين و هوا جذب شده ريشه و ساقه درست كرده و در آن روان می‌شوند.
«وَ السَّابِحاتِ» و به سوى مقصد و بارورى پيش می‌روند.
«فَالسَّابِقاتِ» و آنگاه به وسيله همان نيروها دانه‌ها در دسترس قرار می‌گيرند.
«فَالْمُدَبِّراتِ» يا مثلا بادها از بالاى اقيانوس‌ها هواهاى مرطوب را كه همان ابرها هستند قلع می‌كنند و ابرها نيز قلع می‌شوند و به راه می‌افتند و سپس در بالاى جوّ شناكنان به طرف خشكی‌ها پيش می‌روند و باران می‌بارد و تدبير امر می‌شود.
پس می‌شود گفت كه مراد از اين اوصاف نيروها و موادّ عالم است كه در تحت شرايط مخصوص به امر خدا جابه جا می‌شوند و تدبير امر می‌كنند.
در كتاب آغاز و انجام جهان ص ۸۷ به بعد اين اوصاف را به اتم‌هاى ماده عالم تفسير نموده و درباره آن به تفصيل سخن گفته است و نيز می‌گويد معناى آيات كريمه مذكوره خيلى مبهم است و در آن‌ها روشن نشده است كه مقصود از آنها چيست. پيداست كه گوينده آن‌ها (تبارک و تعالی) هم نمی‌خواسته است معناى اين گفتارها بر هر كسى در هر دوره‌اى معلوم باشد. گاهى می‌شود كه گوينده عمدا و دانسته مقصودش را ابهام‌آميز و مرموز بيان كند.
[۸۱] آغاز و انجام جهان، ص۸۷.

مطلب ايشان با ما بعد آيات كه راجع به حدوث قيامت است كاملا درست در می‌آيد و اين تغيير و تحوّل آمدن قیامت را نشان می‌دهد. يعنى روزی كه اين نظم و اين تحوّلات به آخر رسيد زمين می‌لرزد و نظام از بين می‌رود.
و خلاصه آن‌كه: نيروهاى عالم می‌كشند و موادّ كشيده می‌شوند و به راه می‌افتند و در راه مقصود خداوندى پيش می‌روند و تدبير امر می‌كنند.
نتيجه نزع، نشط و سبح عبارت است از پيش رفتن در مقصود و رسيدن به آن.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۲، ص۳۲۶.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۳۰۶.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۳، ص۲۹۸.    
۴. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۳۰۶.    
۵. یوسف/سوره۱۲، آیه۲۵.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۱، ص۱۹۱.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۱۴۰.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۲۰۰.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۳۴۷.    
۱۰. انفال/سوره۸، آیه۱۶.    
۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۷۸.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۹، ص۴۵.    
۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۳۷.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۰، ص۱۸۳.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۸۱۳.    
۱۶. یوسف/سوره۱۲، آیه۲۵.    
۱۷. ق/سوره۵۰، آیه۴۰.    
۱۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۲۰.    
۱۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۵۴۰.    
۲۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۳۶۰.    
۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۲۸۱.    
۲۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۲۲۵.    
۲۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۷، ص۱۳۰.    
۲۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۹۲.    
۲۵. انفال/سوره۸، آیه۱۵.    
۲۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۷۸.    
۲۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۹، ص۴۵.    
۲۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۳۷.    
۲۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۰، ص۱۸۲.    
۳۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۸۱۳.    
۳۱. انفال/سوره۸، آیه۵۰.    
۳۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۸۳.    
۳۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۹، ص۱۳۱.    
۳۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۱۰۰.    
۳۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۰، ص۲۳۹.    
۳۶. طبرسی،فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۳۰۰.    
۳۷. معارج/سوره۷۰، آیه۱۷.    
۳۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۱۳.    
۳۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۱۲.    
۴۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۵، ص۳۱۲.    
۴۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۳۴.    
۴۲. یونس/سوره۱۰، آیه۳.    
۴۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۱۰.    
۴۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۱۰.    
۴۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۲۵۵.    
۴۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۳۶.    
۴۷. محمد/سوره۴۷، آیه۲۴.    
۴۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۳۶۲.    
۴۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۲۴۱.    
۵۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۷۶.    
۵۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۱۵۸.    
۵۲. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۲، ص۱۷۱.    
۵۳. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۶۸.    
۵۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۴۶.    
۵۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۶۱.    
۵۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۴۵.    
۵۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۶۴.    
۵۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۱۷۹.    
۵۹. توبه/سوره۹، آیه۲۵.    
۶۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۹، ص۲۹۲.    
۶۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۲۲۰.    
۶۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۵۳.    
۶۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۲۸.    
۶۴. طور/سوره۵۲، آیه۴۹.    
۶۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۳۷.    
۶۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۲۴.    
۶۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۳۶۸.    
۶۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۲۵۷.    
۶۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۲۵۷.    
۷۰. انعام/سوره۶، آیه۴۵.    
۷۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۷، ص۱۳۰.    
۷۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۹۲.    
۷۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۸، ص۹۰.    
۷۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۴۶۷.    
۷۵. أصمعی، ابوسعید، الاصمعیات، ج۱، ص۲۸.    
۷۶. نازعات/سوره۷۹، آیات۱-۵.    
۷۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۲۹۰.    
۷۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۱۷۹.    
۷۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۶، ص۲۶۵.    
۸۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۵۱.    
۸۱. آغاز و انجام جهان، ص۸۷.



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «دبر»، ج۲، ص۳۲۶.    






جعبه ابزار