• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خیل (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





خِيْل (به کسر خاء و سکون یاء) و خَيْل (به فتح خاء و سکون یاء) از واژگان قرآن کریم به معنای گمان است.
خيل به معنى اسبان نیز است.
علت تسمیه آن است که هر كه به اسب سوار شود در خود احساس تكبّر می‌كند.
شاید وجه تسمیه این‌ بوده که اسب در راه رفتن متكبّر است.
مشتقات خيل که در آیات قرآن آمده عبارتند از:
يُخَيَّلُ‌ (به ضم یاء و فتح خاء، یاء) به معنای گمان‌ می‌رفت؛
مُخْتال (به ضم میم و سکون خاء) به معنای تکبر از روی فرض و خیال است‌.



خِيْل و خَيْل (بر وزن علم و فلس) به معنای گمان است.
«خَالَ‌ الشَّيْ‌ءَ: ظَنَّهُ»
خيل به معنى اسبان است و از لفظ خود مفرد ندارد به عقيده راغب اسبان را از آن جهت خيل گفته‌اند كه هر كه به آن سوار شود در خود احساس تكبّر می‌كند.
به عقيده طبرسی علّت اين تسميه آن است كه اسب در راه رفتن متكبّر است.


به مواردی از خِيْل که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - يُخَيَّلُ‌ (آیه ۶۶ سوره طه)

(فَإِذا حِبالُهُمْ وَ عِصِيُّهُمْ‌ يُخَيَّلُ‌ إِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّها تَسْعى‌)
«آن‌گاه رشته‌ها و عصاهاى آن‌ها از سحرشان، به موسی گمان‌ می‌رفت كه به شتاب حركت می‌كنند.»


۲.۲ - مُخْتالٍ‌ (آیه ۱۸ سوره لقمان)

(إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ كُلَ‌ مُخْتالٍ‌ فَخُورٍ)
(خداوند هيچ متكبّر فخرفروشى را دوست ندارد.)
خيلاء به معنى تکبّر از روى خيال و فرض است و مختال به معنى متكبّر از همين است‌.
فخور كسى است كه مناقب خود را مى‌شمارد و به رخ مردم می‌كشد ولى تكبّر، خودپسندى در نفس است.
كلمه مختال در قرآن مجيد سه بار به كار رفته: و در هر سه با لفظ فخور توأم است گویى تكبّر از فخور بودن قابل انفكاک نيست.


۲.۳ - الْخَيْلَ‌ (آیه ۸ سوره نحل)

(وَ الْخَيْلَ‌ وَ الْبِغالَ وَ الْحَمِيرَ لِتَرْكَبُوها)
(هم‌چنين اسب‌ها و استرها و الاغ‌ها (را آفريد)، تا بر آن‌ها سوار شويد.)


۲.۴ - الْخَيْلِ‌ (آیه ۶۰ سوره انفال)

(وَ مِنْ رِباطِ الْخَيْلِ‌)
(و از اسب‌هاى ورزيده.)
در مفردات می‌گويد: خيل در اصل به معنى اسبان و سواران است و در این قول خداوند هر دو مراد است. هم‌چنین در هر يک منفردا استعمال می‌شود چنان‌كه روايت شده‌ «يَا خَيْلَ‌ اللَّهِ ارْكَبِي.» یعنی: «اى لشگر خدا سوار شو» كه مراد سواران هستند و مثل قول آن حضرت‌ «عَفَوْتُ لَكُمْ عَنْ صَدَقَةِ الْخَيْلِ‌ یعنی: «زكوة اسبان را نسبت به شما عفو كردم» كه مراد اسبان است.
ناگفته نماند جمله «يَا خَيْلَ‌ اللَّهِ ارْكَبِي.» سخن حضرت رسول (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) است كه چنان دستور می‌داد و ابن سعد (عليه‌و على‌اتباعه‌لعائن‌الله)، اين جمله را در کربلا به لشگريان منحوس خود گفت.
البته ظاهرا فقط اسبان مراد است و كلمه «رباط» كه به معنى بستن است مانع از اراده سواران است.


۲.۵ - بِخَيْلِكَ‌ (آیه ۶۴ سوره اسراء)

(وَ أَجْلِبْ عَلَيْهِمْ‌ بِخَيْلِكَ‌ وَ رَجِلِكَ‌)
(و لشكر سواره و پياده‌ات را بر آن‌ها گسيل دار.)
در این آيه‌ اسبان و سواران هر دو مراداند. گر چه سواران شیطان نحوه ديگراند و در «جلب» گذشت.



به موردی که در نهج البلاغه به کار رفته است، اشاره می‌شود:

۳.۱ - خَيْلُهُ‌ - خطبه ۲۷

امام علی (صلوات‌الله‌علیه) از خيل، اسبان‌ و سواران هر دو را اراده کرده و می‌فرماید: «هَذَا أَخُو غَامِدٍ وَ قَدْ وَرَدَتْ‌ خَيْلُهُ‌ الْأَنْبَارَ وَ أَزَالَ‌ خَيْلَكُمْ‌ عَنْ مَسَالِحِهَا.»
((يكى از فرماندهان لشكر غارتگر معاویه) از بنی غامد به (شهر مرزى) انبار حمله كرده است و سربازان و مرزبانان شما را از آن سرزمين بيرون رانده است.)



۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۲، ص۳۱۹.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۳۰۴.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۵، ص۳۶۷.    
۴. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۲، ص۱۲۶.    
۵. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۳۰۴.    
۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۷۱۱.    
۷. طه/سوره۲۰، آیه۶۶.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۲۴۶.    
۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۱۷۷.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۶، ص۴۳.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۳۱.    
۱۲. لقمان/سوره۳۱، آیه۱۸.    
۱۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۱۲.    
۱۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۳۲۶.    
۱۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۲۱۸.    
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۹، ص۱۸۴.    
۱۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۵۰۰.    
۱۸. نساء/سوره۴، ایه۳۶.    
۱۹. لقمان/سوره۳۱، آیه۱۸.    
۲۰. حدید/سوره۵۷، آیه۲۳.    
۲۱. نحل/سوره۱۶، آیه۸.    
۲۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۶۸.    
۲۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۳۱۱.    
۲۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۲۱۲.    
۲۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۲۳۲.    
۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۵۴۲.    
۲۷. انفال/سوره۸، آیه۶۰.    
۲۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۸۴.    
۲۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۹، ص۱۵۱.    
۳۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۱۱۴.    
۳۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۰، ص۲۵۰.    
۳۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۸۵۳.    
۳۳. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۳۰۴.    
۳۴. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۹۱.    
۳۵. اسراء/سوره۱۷، آیه۶۴.    
۳۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۸۸.    
۳۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۲۰۰.    
۳۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۱۴۵.    
۳۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۴، ص۱۷۰.    
۴۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۶۵۸.    
۴۱. سید رضی، محمد، نهج البلاغه، ت الحسون، ص۷۸، خطبه ۲۷.    
۴۲. عبده، محمد، نهج البلاغه، ط مطبعه الإستقامه، ج۱، ص۶۴، خطبه ۲۷.    
۴۳. صالح، صبحی، نهج البلاغه، ص۶۹، خطبه ۲۷.    
۴۴. مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه روان فارسی، ص۷۵.    
۴۵. بحرانی، ابن میثم، ترجمه شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۶۸.    
۴۶. بحرانی، ابن میثم، ترجمه شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۷۰.    
۴۷. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمومنین، ج۲، ص۱۵۰.    
۴۸. هاشمی خویی، حبیب‌الله‌، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج۳، ص۳۹۸.    
۴۹. ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغة، ج۲، ص۷۴.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «خیل»، ج۲، ص۳۱۹.    






جعبه ابزار