خَضْع (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خَضْع (به فتح خاء و سکون ضاد) و
خُضوع (به ضم خاء) از
واژگان قرآن کریم به معنای
تواضع، سر به زير انداختن و آرامى است.
در
قرآن مجید اين مادّه بيشتر از دوبار نيامده است.
مشتقات
خَضْع که در
آیات قرآن آمده عبارتند از:
فَلا تَخْضَعْنَ (به فتح تاء و سکون خاء) به معنای نرمى (و ناز) نكنيد؛
خاضِعِينَ (به کسر ضاد و عین) به معنای خاضع گردد، است.
خَضْع و
خُضوع به معنای تواضع، سر به زير انداختن و آرامى است.
چنانكه در
اقرب و
قاموس گويد به معنى تواضع، سر به زير انداختن و آرامى است.
صحاح نيز آن را فروتنى و سر به زير انداختن گفته است.
راغب ميان آن و
خشوع كه گذشت فرقى نمیداند.
به مواردی از
خَضْع که در قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
(فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفاً) «در سخن گفتن نرمى (و
ناز) نكنيد تا مريض القلب در شما
طمع كند و سخن به طور متعارف گویيد.»
آیه درباره زنان
حضرت رسول (صلّیاللّهعلیهوآله) است. خضوع را در آيه نازک و نرم سخن گفتن معنى كردهاند كه همان سخن گفتن با
ناز و عشوه است و آن يک نوع تواضع در سخن است.
(إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِينَ) (اگر ما اراده كنيم، از آسمان بر آنان آيهاى نازل مىكنيم كه گردنهايشان در برابر آن بىاختيار خاضع گردد.)
خضوع اعناق سر به زير افتادن آنهاست در اثر زبونى و
خواری، ولى از آيه ما قبل استفاده میشود كه از آن
طاعت و فرمانبرى مراد است.
در
اقرب الموارد آمده: چون خضع با لام متعدى شود به معنى اطاعت آيد
«خَضَعَ له: انقاد.»
برخی از مواردی که در «نهجالبلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل میباشد:
امام علی (علیهالسلام) در رابطه با
خداوند سبحان فرموده:
«خَضَعَتِ الاَْشْيَاءُ لَهُ، وَ ذَلَّتْ مُسْتَكِينَةً لِعَظَمَتِهِ» (تمام کائنات در برابرش خاشع و فرمانبردارند و در قبال عظمتش ذلیل و خوارند)
حضرت علی (علیهالسلام) فرموده:
«مَا أَقْبَحَ الْخُضُوعَ عِنْدَ الْحَاجَةِ، وَ الْجَفَاءَ عِنْدَ الْغِنَى» «چه بد است
تواضع و اظهار ذلت به وقت
فقر و جفا کردن در وقت توانگری.»
مقصود از خضوع، تواضع و فروتنى است.
در قرآن مجيد اين مادّه بيشتر از دو مورد فوق نيامده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «خضع»، ج۲، ص۲۵۷-۲۵۸.