• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خطبه ۲۲۹ نهج البلاغه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.



عقائدية، تاريخية ، سياسية


وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ (عَلَيْهِ‌السَّلامُ)
از خطبه های‌ آن حضرت است

۱. فضل التقوى اخلاقية

«فَإِنَّ تَقْوَی اللهِ مِفْتَاحُ سَدَاد،»۱
قطعاً تقوای‌ الهی‌ کلید درستی‌،



«وَ ذَخِیرَةُ مَعَاد،»۲
و اندوخته قیامت،



«وَ عِتْقٌ مِنْ كُلِّ مَلَکَة،»۳
و رهایی‌ از سلطه هر سلطه گر،



«وَ نَجَاةٌ مِنْ كُلِّ هَلَکَة۴
و نجات از هر هلاکتی‌ است،



«بِهَا یَنْجَحُ الطَّالِبُ،»۵
خواهنده به کمک تقوا به مرادش می‌ رسد،



«وَ یَنْجُو الْهَارِبُ،»۶
و گریزان (از جهنّم) بهوسیله تقوا نجات پیدا می‌ کند،



«وَ تُنَالُ الرَّغَائِبُ۷
و طالب مشتاق به آنچه که رغبت دارد می‌ رسد.



«فَاعْمَلوا وَ الْعَمَلُ یُرْفَعُ،»۸
پس عمل کنید حالی‌ که عمل به جانب حق بالا می‌ رود،



«وَ التَّوْبَةُ تَنْفَعُ،»۹
و توبه سود می‌ دهد،



«وَ الدُّعَاءُ یُسْمَعُ،»۱۰
و دعا مستجاب می‌ شود،



«وَ الْحَالُ هَادِئَةٌ،»۱۱
و زمانْ زمان آرامش،



«وَ الاَْقْلاَمُ جَارِیَةٌ۱۲
و قلم کاتبان عمل در کار است،



«وَ بَادِرُوا بِالاَْعْمَالِ عُمُراً نَاکِساً،»۱۳
و به بندگی‌ و طاعت بشتابید پیش از آنکه جوانی‌ به پیری‌ رسد،



«أَوْ مَرَضاً حَابِساً،»۱۴
و بیماری‌ شما را از کار بیندازد،



«أَوْ مَوْتاً خَالِساً۱۵
یا مرگ شما را برباید،

۲. ذكر الموت

«فَإِنَّ الْمَوْتَ هَادِمُ لَذَّاتِکُمْ،»۱۶
که مرگ نابودکننده لذّتها،



«وَ مُکَدِّرُ شَهَوَاتِکُمْ،»۱۷
و تیره کننده خوشیها،



«وَ مُبَاعِدُ طِیَّاتِکُمْ۱۸
و دورکننده اهداف است،



«زَائِرٌ غَیْرُ مَحْبُوب (محجوب)،»۱۹
یدارکننده ای‌ است نامحبوب،



«وَ قِرْنٌ غَیْرُ مَغْلُوب،»۲۰
مبارزی‌ است مغلوب ناشدنی‌،



«وَ وَاتِرٌغَیْرُ مَطْلُوب۲۱
جنایتکاری‌ است غیرقابل انتقام،



«قَدْ أَعْلَقَتْکُمْ حَبَائِلُهُ،»۲۲
دامهایش به شما درآویخته،



«وَ تَکَنَّفَتْکُمْ غَوَائِلُهُ،»۲۳
بلاهایش به شما احاطه کرده،



«وَ أَقْصَدَتْکُمْ مَعَابِلُهُ»۲۴
پیکانهایش شما را هدف قرار داده،



«وَ عَظُمَتْ فِيكُمْ سَطْوَتُهُ،»۲۵
قهرش درباره شما بزرگ،



«وَ تَتَابَعَتْ عَلَيْكُمْ عَدْوَتُهُ،»۲۶
جور و زحمتش بر شما پی‌ درپی‌ است،


(مفردات‌نهج‌البلاغه)
«وَ قَلَّتْ عَنْكُمْ نَبْوَتُهُ فَیُوشِکُ»۲۷
و کم است که ضربتش بر شما وارد نشود.



«أَنْ تَغْشَاکُمْ دَوَاجِي ظُلَلِهِ»۲۸
نزدیک است ابرهای‌ تاریکش بر شما سایه اندازد،



«وَ احْتِدَامُ عِلَلِهِ،»۲۹
و آتش بلاهایش زبانه کشد،



«وَ حَنَادِسُ غَمَرَاتِهِ،»۳۰
و تاریکی‌ های‌ شدائدش از راه برسد،



«وَ غَوَاشِی سَکَرَاتِهِ، وَ أَلِیمُ إِرْهَاقِهِ(ازهاقه)، وَ دُجُوُّ إِطْبَاقِهِ، وَ جُشُوبَةُ مَذَاقِهِ۳۱
و بیهوشی‌ های‌ ناشی‌ از حالت احتضار، و درد خروج روح، و تاریکی‌ های‌ تو در تو، و تلخی‌ چشیدن شربتش شما را فرا گیرد.



«فَكَأَنْ قَدْ أَتَاکُمْ بَغْتَةً»۳۲
چنان است که سرزده بر شما وارد گشته



«فَأَسْکَتَ نَجِیَّکُمْ،»۳۳
و شما را از گفتن سخن آهسته خاموش نموده،



«وَ فَرَّقَ نَدِیَّکُمْ،»۳۴
و مشاورینتان را پراکنده کرده،



«وَ عَفَّی آثَارَکُمْ،»۳۵
و آثارتان را به نابودی‌ کشیده،



«وَ عَطَّلَ دِیَارَکُمْ،»۳۶
و شهرهایتان را معطل و خالی‌ گذاشته،



«وَ بَعَثَ وُرَّاثَکُمْ، یَقْتَسِمُونَ تُرَاثَکُمْ،»۳۷
و وارثان شما را تحریک نموده تا ارث به جا گذاشته را تقسیم کنند،



«بَیْنَ حَمِیم خَاصٍّ لَمْ یَنْفَعْ،»۳۸
گروهی‌ از این وارثان خویشان خاص هستند که در وقت مردن شما سودی‌ به حالتان ندارند،



«وَ قَرِیب مَحَزُون لَمْ یَمْنَعْ،»۳۹
و برخی‌ نزدیکان غمگینند که نمی‌ توانند مانع مردن شما شوند،



«وَ آخَرَ شَامِت لَمْ یَجْزَعْ۴۰
و دیگری‌ شماتت کننده ای‌ است که از مرگ شما غصه به خود راه نمی‌ دهد.

۳. الوصيّة بالخير

«فَعَلَيْكُمْ بِالْجِدِّ وَ الاِْجْتِهَادِ،»۴۱
پس بر شما باد به سعی‌ و کوشش،
دد (مفردات‌نهج‌البلاغه)


«وَ التَّأَهُّبِ، وَ الاِْسْتِعْدَادِ،»۴۲
و توشه برگرفتن و آماده شدن،



«وَ التَّزَوُّدِ فِي مَنْزِلِ الزَّادِ۴۳
و فراهم کردن زاد و توشه در منزلی‌ که زاد و توشه فراهم است.



«وَ لاَ تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا كَمَا غَرَّتْ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ مِنَ الاُْمَمِ الْمَاضِیَةِ، وَ الْقُرُونِ الْخَالِیَةِ،»۴۴
دنیا شما را نفریبد چنانکه پیشینیان شما از امتهای‌ گذشته و مردمان درگذشته را فریفت،



«الَّذِينَ احْتَلَبُوا دِرَّتَهَا،»۴۵
آنان که از دنیا شیر فراوان دوشیدند،



«وَ أَصَابُوا غِرَّتَهَا،»۴۶
و دچار غفلت و فریب آن شدند،



«وَ أَفْنَوْا عِدَّتَهَا،»۴۷
زمان را بیهوده سپری‌ کردند،



«وَ أَخْلَقُوا جِدَّتَهَا،»۴۸
تازه آن را کهنه نمودند،



«وَ أَصْبَحَتْ مَسَاكِنُهُمْ أَجْدَاثاً،»۴۹
اما مساکن آنان گورستان،



«وَ أَمْوَالُهُمْ مِیرَاثاً۵۰
و اموالشان ارث دیگران شد،



«لاَ یَعْرِفُونَ مَنْ أَتَاهُمْ،»۵۱
کسی‌ را که نزد آنان رود نمی‌ شناسند،



«وَ لاَ یَحْفِلُونَ مَنْ بَکَاهُمْ،»۵۲
و به گریه آنان که بر آنان بگریند اهمیتی‌ نمی‌ دهند،



«وَ لاَ یُجِیبُونَ مَنْ دَعَاهُمْ۵۳
و کسی‌ را که آنان را صدا بزند جواب نمی‌ دهند.



«فَاحْذَرُوا الدُّنْیَا فَإِنَّهَا غَدَّارَةٌ غَرَّارَةٌ خَدُوعٌ،»۵۴
از دنیا برحذر باشید که به شدّت غدّار و فریبنده و مکّار است،



«مُعْطِیَةٌ مَنُوعٌ،»۵۵
اندک می‌ بخشد و سخت منع می‌ کند،



«مُلْبِسَةٌ نَزُوعٌ،»۵۶
جامه سلامت می‌ پوشاند و به زور و جبر برهنه می‌ کند،



«لاَ یَدُومُ رَخَاؤُهَا،»۵۷
راحتش دائم نیست،



«وَ لاَ یَنْقَضِی عَنَاؤُهَا،»۵۸
رنجش را پایان نمی‌ باشد،



«وَ لاَ یَرْکُدُ بَلاَؤُهَا۵۹
و بلا و سختی‌ اش آرام نگیرد.

۴. الزّهاد و الدنيا

مِنْها فى صِفَةِ الزُّهّادِ
از این خطبه است در توصیف زاهدان

«کَانُوا قَوْماً مِنْ أَهْلِ الدُّنْیَا وَ لَيْسُوا مِنْ أَهْلِهَا،»۶۰
مردمی‌ از اهل دنیا بودند ولی‌ دلبسته آن نبودند،



«فَکَانُوا فِيهَا كَمَنْ لَيْسَ مِنْهَا،»۶۱
در دنیا بودند مانند کسی‌ که اهل آن نیست،



«عَمِلُوا فِيهَا بِمَا یُبْصِرُونَ،»۶۲
به آنچه که بصیرت داشتند عمل کردند،



«وَ بَادَرُوا فِيهَا مَا یَحْذَرُونَ،»۶۳
و به دفع آنچه از آن حذر داشتند شتافتند.



«تَقَلَّبُ أَبْدَانُهُمْ بَیْنَ ظَهْرَانَیْ أَهْلِ الاْخِرَةِ،»۶۴
در میان اهل آخرت می‌ گشتند،



«یَرَوْنَ أَهْلَ الدُّنْیَا یُعَظِّمُونَ مَوْتَ أَجْسَادِهِمْ»۶۵
اهل دنیا را چنان می‌ دیدند که مرگ بدنهایشان را بـزرگ می‌ شـمارند،



«وَ هُمْ أَشَدُّ إِعْظَاماً لِمَوْتِ قُلُوبِ أَحْیَائِهِمْ۶۶
اما آنان مرگ قلب های‌ زنـدگان را بزرگتر می‌ دانستند.




جعبه ابزار