گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.
عقائدية ، علمية
وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ (عَلَيْهِالسَّلامُ)
از خطبه های آن حضرت است
در توحید الهی
۱. معرفة اللّه تعالى
«الْحَمْدُ لِلّهِ خَالِقِ الْعِبَادِ،»۱حمد خدای را که آفریننده بندگان،
«وَ سَاطِحِ الْمِهَادِ،»۲و گستراننده زمین،
«وَ مُسِيلِ الْوِهَادِ،»۳و جاری کننده آب در زمین های گود،
«وَ مُخْصِبِ النَّجَادِ.»۴و رویاننده گیاه در زمینهای بلند است.
«لَيْسَ لاَِوَّلِيَّتِهِ ابْتِدَاءٌ، وَ لاَ لاَِزَلِيَّتِهِ انْقِضَاءٌ»۵اوّلیتش را ابتدایی، و ازلیّتش را پایانی نیست.
«هُوَ الاَْوَّلُ وَ لَمْ يَزَلْ،»۶و اوّل بی آغاز،
«وَ الْبَاقِي بِلاَ أَجَل.»۷و باقی بی آخر است.
«خَرَّتْ لَهُ الْجِبَاهُ،»۸جبین ها به تعظیمش بر زمین،
«وَ وَحَّدَتْهُ الشِّفَاهُ.»۹و لبها به توحیدش گویاست.
«حَدَّ الاَْشْيَاءَ عِنْدَ خَلْقِهِ لَهَا»۱۰اشیاء را به وقت آفریدن حدّی معین نمود
«إِبَانَةً لَهُ مِنْ شَبَهِهَا.»۱۱تا جدا بودن حقیقتش از شباهت با آنها را روشن سازد.
«لاَ تُقَدِّرُهُ الاَْوْهَامُ بِالْحُدُودِ وَ الْحَرَكَاتِ،»۱۲اندیشه ها را توان آن نیست که او را به داشتن حدود و حرکات،
«وَ لاَ بِالْجَوَارِحِ وَ الاَْدَواتِ.»۱۳و اعضاء و ابزار کار به سنجش آرند.
«لاَ يُقَالُ لَهُ: مَتَى؟»۱۴گفته نمی شود از کی بوده،
«وَ لاَ يُضْرَبُ لَهُ أَمَدٌ بِحَتَّى.»۱۵و تا چه زمان خواهد بود؟
«الظَّاهِرُ لاَ يُقَالُ: مِمَّ؟»۱۶ظاهری است که نتوان گفت از چه آشکار شده؟
«وَ الْبَاطِنُ لاَ يُقَالُ: فِيمَ؟»۱۷و باطنی است که گفته نمی شود در چه چیز پنهان است؟
«لاَ شَبَحٌ فَيُتَقَصَّى،»۱۸جسم نیست که زوال پذیرد،
«وَ لاَ مَحْجُوبٌ فَيُحْوَى.»۱۹مستور نیست تا چیزی او را پوشانده باشد.
«لَمْ يَقْرُبْ مِنَ الاَْشْيَاءِ بِالْتِصَاق،»۲۰از روی اتصال به اشیاء نزدیک نشده،
«وَ لَمْ يَبْعُدْ عَنْهَا بِافْتِرَاق.»۲۱و دوریش از موجودات به جدایی نیست.
«وَ لاَ يَخْفَى عَلَيْهِ مِنْ عِبَادِهِ شُخُوصُ لَحْظَة،»۲۲نگاه خیره بندگان،
«وَ لاَ كُرُورُ لَفْظَة،»۲۳و تکرار سخن آنان
«وَ لاَ ازْدِلاَفُ رَبْوَة،»۲۴و نزدیک شدن و در نظر آمدن تپه ها،
«وَ لاَ انْبِسَاطُ خُطْوَة،»۲۵و برداشتن قدم
«فِي لَيْل دَاج،»۲۶در شب سیاه،
«وَ لاَ غَسَق سَاج،»۲۷و شبِ آرام تیره ای
«يَتَفَيَّأُ عَلَيْهِ الْقَمَرُ الْمُنِيرُ،»۲۸که ماه درخشان بر آن سایه می اندازد،
«وَ تَعْقُبُهُ الشَّمْسُ ذَاتُ النُّورِ فِي الاُْفُولِ وَ الْكُرُورِ،»۲۹و خورشید تابان در غروب و طلوع از پی آن می آید،
«وَ تَقَلُّبِ الاَْزْمِنَةِ وَ الدُّهُورِ،»۳۰و دگرگونی زمانها و روزگاران
«مِنْ إِقْبَالِ لَيْل مُقْبِل، وَ إِدْبَارِ نَهَار مُدْبِر.»۳۱از آمد و شدِ شب و روز هیچ یک از او پنهان نیست.
«قَبْلَ كُلِّ غَايَة وَ مُدَّة،»۳۲پیش از هر نهایت و مدّتی،
«وَ كُلِّ إِحْصَاء وَ عِدَّة،»۳۳و هر ضبط کردن و شمردنی وجود داشته.
«تَعَالَى عَمَّا يَنْحَلُهُ الُْمحَدِّدُونَ مِنْ صِفَاتِ الاَْقْدَارِ،»۳۴از حدود و اندازه هایی که تحدیدکنندگان به او نسبت می دهند،
«وَ نِهَايَاتِ الاَْقْطَارِ،»۳۵و از داشتن نهایت اقطار مختلف،
«وَ تَأَثُّلِ الْمَسَاكِنِ،»۳۶و قرار گرفتن در مساکن،
«وَ تَمَكُّنِ الاَْمَاكِنِ.»۳۷و جای گرفتن در اماکن که برایش خیال می کنند منزّه است.
«فَالْحَدُّ لِخَلْقِهِ مَضْرُوبٌ،»۳۸حدود و اندازه برای آفریدگان او قرار داده شده
«وَ إِلَى غَيْرِهِ مَنْسُوبٌ.»۳۹و مخصوص غیر اوست.
۲. وصف الكون
«لَمْ يَخْلُقِ الاَْشْيَاءَ مِنْ أُصُول أَزَلِيَّة، وَ لاَ مِنْ أَوَائِلَ أَبَدِيَّة،»۴۰اشیاء را از موادّی که ازلی و دارای پیشینه باشند نیافرید،
«بَلْ خَلَقَ مَاخَلَقَ فَأَقَامَ حَدَّهُ،»۴۱بلکه آنچه را به وجود آورد خودش حدّش را معین نمود،
«وَ صَوَّرَ مَاصَوَّرَ فَأَحْسَنَ صُورَتَهُ.»۴۲و آنچه را صورت داد نیکو صورت داد.
«لَيْسَ لِشَيْء مِنْهُ امْتِنَاعٌ،»۴۳چیزی از فرمانش امتناع نورزد،
«وَ لاَ لَهُ بِطَاعَةِ شَيْء انْتِفَاعٌ.»۴۴و او را از طاعت چیزی سودی نرسد.
«عِلْمُهُ بِالاَْمْوَاتِ الْمَاضِينَ كَعِلْمِهِ بِالاَْحْيَاءِ الْبَاقِينَ،»۴۵آگاهیش به مردگان گذشته همچون آگاهیش به زندگان باقی است،
«وَ عِلْمُهُ بِمَا فِي السَّمَاوَاتِ الْعُلَى كَعِلْمِهِ بِمَا فِي الاَْرَضِينَ السُّفْلَى.»۴۶و دانش او به آنچه در آسمانهاست همچون دانش اوست به آنچه در طبقات پایین زمین است.
۳. عجائب في خلق الانسان
مِنْـها
از این خطبه است
«أَيُّهَا الَْمخْلُوقُ السَّوِيُّ،»۴۷ای آفریده شده بر اساس اعتدال،
«وَ الْمُنْشَأُ الْمَرْعِيُّ،»۴۸ای به وجود آمده مراعات شده
«فِي ظُلُمَاتِ الاَرْحَامِ،»۴۹در تاریکی های ارحام،
«وَ مُضَاعَفَاتِ الاِسْتَارِ.»۵۰و پرده های بسیار،
«بُدِئْتَ «مِنْ سُلاَلَة مِنْ طِین»(۱)»۵۱تو از عصاره گِل آغاز شدی،
«وَ وُضِعْتَ «فِی قَرَار مَکِین • إِلَی قَدَر مَعْلُوم»(۲) وَ أَجَل مَقْسُوم.»۵۲و تا مدتی معلوم و زمانی معین در جایگاهی آرام نهاده شدی.
«تَمُورُ فِي بَطْنِ أُمِّكَ جَنِيناً»۵۳در حالی که جنین بودی در شکم مادر جنبش داشتی،
«لاَ تُحِيرُ دُعَاءً،»۵۴نه سخنی را می توانستی بگویی،
«وَ لاَ تَسْمَعُ نِدَاءً!»۵۵و نه صدایی را می شنیدی.
«ثُمَّ أُخْرِجْتَ مِنْ مَقَرِّكَ إِلَى دَار لَمْ تَشْهَدْهَا،»۵۶آن گاه از قرارگاهت به سرایی آورده شدی که آن را ندیده بودی،
«وَ لَمْ تَعْرِفْ سُبُلَ مَنَافِعِهَا.»۵۷و راههای سودش را نمی شناختی.
«فَمَنْ هَدَاكَ لاِجْتِرَارِ الْغِذَاءِ مِنْ ثَدْيِ أُمِّكَ؟»۵۸چه کسی تو را در کشیدن غذا از سینه مادرت هدایت کرد؟
«وَ عَرَّفَكَ عِنْدَ الْحَاجَةِ مَوَاضِعَ طَلَبِكَ وَ إِرَادَتِكَ؟!»۵۹و چه کسی تو را به هنگام نیاز به آنچه نیازمند و طالب آن بودی آشنا نمود؟
«هَيْهَاتَ، إِنَّ مَنْ يَعْجِزُ عَنْ صِفَاتِ ذِي الْهَيْئَةِ وَ الاَْدَوَاتِ»۶۰هیهات! آن که از توصیف موجودی که دارنده شکل و اعضاء و اندام است ناتوان است
«فَهُوَ عَنْ صِفَاتِ خَالِقِهِ أَعْجَزُ،»۶۱از توصیف خالقش ناتوان تر،
«وَ مِنْ تَنَاوُلِهِ بِحُدُودِ الَْمخْلُوقِينَ أَبْعَدُ!»۶۲و از درک آفریننده از طریق حدود و اندازه های مخلوقات دورتر است.
(۱)
مؤمنون/سوره۲۳، آیه۲. (۲)
مرسلات/سوره۷۷، آیات۲۱-۲۲.