خانه در قفقاز
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نخستین نشانه
های خانه سازی در
قفقاز به دوران ماقبل تاریخ و غارنشینی برمیگردد. غارهای طبیعی آزیخ، تاغلار، قوبوستان، قازما، و آویداغ از نخستین پناهگاه
های انسان در قفقاز بودهاند. بعدها با ایجاد تغییراتی در غارهای طبیعی مانند دیوارکشی و بازکردن سوراخ برای خروج دود، به تدریج نخستین مرحله
خانه سازی در مناطق کوهستانی آغاز گردید.
به تدریج ساکنان
قفقاز خانههایی به ترتیب زیر در خارج از غارها ساختند: ۱) کومه سرپناه چهارگوش و کوچک و سادهای از نی و شاخ و
برگ بود که دیوارهای آن معمولا از خشت یا ترکه بافته ساخته و از داخل گل اندود میشد و بام آن با نِی و شاخ و برگ و پوشال پوشانده میشد. از کومه بعدها و تا این اواخر، برای نگهداری علوفه و گاهی
گوسفندان استفاده میکردند
(برای ساختار متفاوت کومه در میان شاهسونها رجوع کنید به این منبع
).
۲) دَیَه، در ترکی بهمعنای
خانه، منزلی موقت با استخوانبندی ترکه بود. یک سر ترکهها را روی دایرهای در
خاک فرو میکردند و سر دیگر آنها را به هم میپیچیدند و آنها را از چند جا با ریسمان به هم میبستند و روی آن را معمولا با نمد میپوشاندند. به اطرافش هم چتن که از نی بافته میشد، میکشیدند. برای جلوگیری از ورود
آب باران به داخل، دور تا دور دیه جوی باریکی برای هدایت
آب به خارج از آن کنده میشد. هنوز هم در بعضی جاها،
عشایر و چوپانها از دیه استفاده میکنند.
۳) داشقورا
خانهای موقت بود که در
ییلاق ساخته میشد. نیمه زیرین اینگونه
خانهها زیرزمین بود و نیمه بالایی آنها با چیدن سنگ
های کوچک و بزرگ، بیآنکه از ملاطی استفاده شود، بالا آورده میشد. سقف آن را با شاخ و برگ
درخت و کف آن را با
خاک کوبیده میپوشاندند. اجاق در وسط
خانه یا کنار
دیوار و سوراخی هم برای خروج دود و ورود روشنایی تعبیه میگردید. ارتفاع داشقورا به دو متر میرسید.
۴) قازما بومْکَند زیرزمین سادهای است که سابقه آن به عصر پارینه سنگی میرسد. این
خانه
های چهارگوش یا دایرهای را با تعبیه تیرچوبی میساختند. دیوارهای داخلی معمولا با
چوب،
سنگ یا مصالح دیگر استوار میشدند. ورودی آن پلکانی بود.
پس از عصر پارینهسنگی،
خانه
های ساخته شده از مُهره (چینه)، قلوه سنگ، خشت با دیوارهایی که از درون و بیرون اندود میشدند، با یک و گاه دو اتاق، چهارگوش یا دایرهای شکل، با اجاق و انبار غله و بعضی دارای اجزایی ویژه نگهداری ارزاق و ماکیان و دام پدیدار شدند. در همان دوره،
خانههایی به نام قرادام هم در میان
کشاورزان و دامداران رایج شده بود که شکل تکامل یافته غارهای مصنوعی و قازماها بود و به
خانوادههای بزرگ تعلق داشت. قرادام برحسب موقعیت جایگیری خود، زیرزمینی، نیمه زیرزمینی یا روی زمینی بوده است و ویژگی آن بام ساخته شده از تیرکهایی است که بر روی تیرهای محکم چوبی قرار میگرفته و شکل پشت
ماهی داشته است
در این نوع
خانهها که در
ارمنستان قلخاتون و در
گرجستان داربازی نامیده میشده، اتاق
های نشیمن و کار یکی بوده است. هنوز هم در بعضی نقاط دور افتاده این جمهوریها، این نوع
خانهها دیده میشود
خانههایی به نام چووستان یا چاوستان با مصالح محدود محلی و بیشتر در نواحی گرمسیر دارای نیزار مانند شروان و قراباغ ساخته میشدند. پس از آنکه دیوارهای اطراف را با ستون
های چوبی و خیزران و نی بر روی پی برپا میکردند، هر دو طرفِ آنها را گل اندود میکردند. برای ساختن سقف هم، تیرهایی را به طور دوشیبی بر روی ستون
های اطراف و وسط و تیرحمال که بر روی دو ستون بلندتر در جلو و عقب ساختمان قرار میگرفت، تعبیه میکردند و پس از پوشاندنشان با نی و پوشال، بر روی آنها گِل میمالیدند. از چووستان تا دهه
های نخستین
قرن چهاردهم/بیستم استفاده میشد
کرتمه بیشتر در روستاهای مناطق بیشهزار، از سلسله جبال قفقاز کوچک، شکی، زاقاتالا، قوبه، خاچماز و بخش کوهستانی شروان و طالش بنا میگردید و در ساخت آن از
چوب بیشترین استفاده میشد و در سده
های میانه در بسیاری از مناطق روستایی
روسیه هم رواج داشت. کرتمهها یک یا دو اتاقه و ندرتاً دو طبقه بنا میشدند. سقف
خانه
های بزرگتر چهار شیبه بود و در آن برای اتصالات به جای
میخ آهنی سر تیرها با چفت و بست
های چوبی به هم متصل میگردید. سقف را هم با نی بوریا و سفال میپوشاندند. این نوع
خانهها از اواخر سده سیزدهم به تدریج منسوخ شدند
خانه
های قفقاز در قرن سیزدهم، بنابه شیوه گذران
زندگی، به دو نوع
خانه
های دائمی و ثابت، متعلق به اهالی یکجانشین و
خانه
های موقت و سیار مخصوص ایلات و عشایر تقسیم میشوند.
خانه
های موقت در نقاط مختلف این منطقه، آلاچیق، جوما، دیه، موخور، قراکچه، دوننوکلواو و غیره نامیده میشدند.
دیه کوچکتر و کمدوامتر از آلاچیق بود و آلاچیق کوچک نامیده میشد. در مقابل، آلاچیق به توانگران تعلق داشت. داخل آنها بخش جداگانهای به نام نَمی یا بوجاق برای نگهداری
حیوانات و خواربار وجود داشت.
در قراباغ، دو نوع عمده آلاچیق شناسایی شده است: قراکچه و موخور. قراکچه را میتوان نمد
سیاه یا
خانه سیاه و
خانه بزرگ معنی کرد. از آنجا که رنگ نمد بر اثر دود اجاق درون آلاچیق با گذشت زمان سیاه میشود، آن را قراکچه مینامند. قراکچه نوعی آلاچیق بود که معمولا با سی ـ چهل چوبوق (ترکه بزرگ یا تیرک مخصوص خمیده شده) ساخته میشد. اندازه قراکچه با وضع اقتصادی
خانواده متناسب بود. پس از اندازهگیری محل برپایی آلاچیق، چوبوقها را روبهروی هم بر
زمین مینشاندند، سرهای آنها را در بالا به هم متصل میکردند و برای آنکه محکم باشند، آنها را در جاهای مختلف با ریسمان و طناب پهن مخصوصی به نام اورکن به یکدیگر میبستند. آنگاه دورتادور آلاچیق را از بیرون و از پایین چتن میکشیدند و آن را به چوبوقها میبستند. سرانجام، سراسر آلاچیق را با قطعات نمد میپوشاندند. داخل و سردر آن را هم با منگوله
های رنگارنگ میآراستند.
موخور کاملترین نوع آلاچیق است. چنبره از اجزای موخور و دایرهای است به قطر حدوداً یک متر، با حلقه
های آهنی در دورادور آن برای قرار گرفتن سر چوبوقها. در وسط چنبره سوراخی برای فرو بردن سرستون تعبیه میشده و در حالی که بلندی چوبوقهای خمیده در حدود ۵ر۴ متر بوده، ارتفاع خود آلاچیق از سه متر فراتر نمیرفته است. گفته شده که موخور از
آذربایجان ایران به قراباغ راه یافته است. موخور غالبآ به توانگران تعلق داشته و فقط مخصوص
سکونت بوده و کف و
دیوارههایش با قالیچه آراسته میشده است؛ در حالیکه قراکچه به خانواده
های متوسط و تنگدست تعلق داشته و گذشته از سکونت، برای
کار هم استفاده میشده است.
ساخت آلاچیق که معمولا در محلهایی چون اوبه، شَنْلیک، بینَه،
قشلاق،
ییلاق و یورد برپا میشد، سببِ گذار از مرحله کوچنشینی به یکجانشینی و مساکن دائمی (دهات) بود. وجود واژههایی چون اوبه، بینه، قشلاق و ییلاق در نام بعضی از دهات قفقاز حاکی از چنین تغییر و تحولی است.
خانه
های یکجانشینی به دو نوع عمومی روستایی و
شهری تقسیم میشوند.
خانه
های روستایی با مصالح و سنن
خانهسازی محلی و با توجه به فعالیت
های کشاورزی و
دامداری و امکانات مالی و معیشتی خانواده بنا میگردند. برای نمونه
خانه
های مناطق کوهستانی، که غالبآ دارای سقف مسطح و دیوارهای ساخته شده از سنگاند، داخال نامیده میشوند. سلیانی نام
خانه
های منطقه مغان و شروانی نام
خانه
های شروان است. این دو نوع
خانه بام پشت
ماهی دارند.
با گذشت زمان و به ویژه در
قرن سیزدهم،
خانه
های یک یا چند اتاقه و یک یا دو طبقه ــکه معمولا طبقه اول ویژه کار و طبقه دوم مخصوص نشیمن بود، ساخته میشد. در بعضی از دهات، به ندرت
خانه
های اربابی قصرگونه با دو طبقه و اتاق
های متعدد، کرسی (صُفّه) و آیینه بندی دیده میشود.
در قفقاز سده
های اول هجری، مثل اکثر
شهرهای اسلامی، نمای
خانه
های رو به کوچه یک پارچه بوده است. در دوره
های بعدی، پیشرفتهایی در زمینه
خانهسازی صورت گرفت که در نتیجه
خانه
های پنجرهدار، دو و سه طبقه، کرسیدار و چند اتاقه با دیوارهای ساخته شده از خشت و آجر،
سنگ تراشیده یا قلوه سنگ پدیدار شد. آنها معمولا شامل
بالاخانه، چند اتاق نشیمن، مطبخ، انبار، تنورخانه، اصطبل و غیره بودند. در بسیاری از
خانهها، اتاق
های کار جدا از بنای مسکونی ساخته میشدند. برخلاف
خانه
های تنگ و تاریک و عاری از امکانات رفاهی اکثر اهالی، وسایل اینگونه
خانه
های معروف به
خانه روشن، اتاق
سفید،
خانه طنبی،
خانه آیینهکاری شده، عمارت، مالکانه، ملک و قصر که مسلمآ به ثروتمندان تعلق داشتند، با سلیقه خاصی چیده میشدند. طاقچه، رف، اِشکاف، دولاب، جای رختخواب، بخاری جاسازی شده در
دیوارها اجزای تفکیک ناپذیر چنین
خانههایی بودند
(
خانه، در ترکیه). در این دوره، در برخی جاهای قفقاز، قصرها و
خانه
های اشرافی مجللی وجود داشت. قصرهای پناهخان جوانشیر و
خورشید بانو ناتوان در قراباغ و خانشکی در شکی از آن جملهاند. نقش
های روی دیوارهای قصر اخیر، از بهترین نمونه
های نقاشی دیواری دوره خانات قفقاز به شمار رفته است
چون
خانه
های شهرهای دوره اسلامیِ قفقاز معمولا بدون نقشه هماهنگ با بافت
شهر و در درون حصارهای بلند ساخته میشدند، کوچهها را کج و معوج میکردند.
با استیلای
روسیه بر قفقاز در دهه
های نخست قرن سیزدهم و افزایش امکانات اقتصادی و فنی در نیمه دوم همان قرن و به ویژه بهرهبرداری از معادن
نفت باکو و ادامه خط
آهن سراسری روسیه تا باکو،
خانه
های نوع جدید یک تا هفت اشکوبه متناسب با خواست
های مدنی و معیشتی اهالی پدید آمد و با افزایش ایوانها و پلکان
های دو طرفه و بالکن
های رو به خیابان و مانند آن، به
آرایش نمای بیرونی بناهای جدید توجه خاصی شد. ویژگی اصلی چنین
خانههایی عبارت بود از: افزایش بخشهایی با کاربری اقتصادی، تکامل ساختمان سازی و نو شدن اصول
معماری. انواع مختلف چنین
خانههایی اعم از تک یا چند اتاقه، کرسیدار، دو اشکوبه، نردهدار و غیره در
شهرهایی چون باکو، شکی، گنجه، نخجوان، شماخی، و شوشی پراکنده بودند
البته در کنار این
خانه
های جدید و دارای امکانات رفاهی، بیشتر
خانه
های شهری در اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم از انواع
خانه
های دخمهای و کپری و بهطور کلی محقرانه بودند. کسانی که در واپسین سال
های قرن سیزدهم از باکو دیدن کردهاند، گزارش تکان دهندهای از بیغوله
های کارگران نفت به دست دادهاند.
در دوره حاکمیت شوروی، برنامه ساختن مجتمعها و
شهرک
های کارگری و کارمندی در
شهرها و حومه
شهرها و نیز مجتمعهای مسکونی برای کارکنان کالخوزها و ساوخوزها با شعار تأمین
خانه برای زحمتکشان به اجرا درآمد
ویژگی اصلی اینگونه
خانه
های آپارتمانی بتونی، کوچکی واحدها و شباهت آنها به یکدیگر بود که مزایا و معایب خود را داشتند.
(۱) جمشید اسماعیلپور، عشایر آذربایجان و ایلات مغان، تبریز ۱۳۷۷ش.
(۲) ابراهیم کلانتری باغمیشهیی، روزنامهی خاطرات شرفالدوله: ۱۳۲۴ـ۱۳۲۷ ه ق، چاپ یحیی ذکاء، تهران ۱۳۷۷ش.
(۳) "Azarbayjan inkishafinda donush marhalasi" by Asaf Nadirov et al, in Azarbayjan tarikhi (in Cyrillic) , vol۷, ed FQ Maqsudov et al, Baku ۲۰۰۳.
(۴) Azarbayjan milli ensiklopediyasi (in Cyrillic) , ed Ilham Heydaroglu Aliyev, Baku ۲۰۰۷, sv "Yasayis maskanlari ve evlar" (by Fazail Valiyav).
(۵) Azarbayjan Savet ensiklopediyasi, Baku ۱۹۷۶- ۱۹۸۷.
(۶) I A Babayev and QM Ahmadov, Qabala (in Cyrillic) Baku۱۹۸۱.
(۷) Mahmud Ismayil, Azarbayjan tarikhi, (in Cyillic) , Baku ۱۹۹۳.
(۸) Mahmud Ismayil and Maya Baghirov, Shaki khanlighi (in Cyrillic) , Baku ۱۹۹۷.
(۹) Kh D Khalilov, Qarabaghin elat, dunyasi (in Cyrillic) , Baku ۱۹۹۲.
(۱۰) TH Musayeva, "Madani qurujuluq", in Azarbayjan tarikhi (in Cyrillic) vol۶, ed FQMaqsudov etal, Baku ۲۰۰۰a.
(۱۱) idem, "Madani qurujulughun bashanmasi", in ibid, ۲۰۰۰b.
(۱۲) AN Mustafayev, Shirvanin maddi madaniyyati (in Cyrillic) , Baku ۱۹۷۷.
(۱۳) Ismayil Valiyev and Elman Aghaoghlu, Azarbayjan soratcha (in Cyrillic) , Baku ۱۹۹۷.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خانه در کشورهای مسلمان (۶)»، شماره۶۸۷۹.