حُمْق (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حُمْق (به ضم حاء و سکون میم) و
حُمُق (به ضم حاء و قاف) از
واژگان نهجالبلاغه، به معنای کم عقلی و سفاهت است. پنج مورد از اين
کلمه در
نهجالبلاغه به كار رفته است.
حُمْق (بر وزن قفل و عنق) و حماقة به معنى كم عقلى (سفاهت) است.
دو مورد از این
کلمه در
نهجالبلاغه به كار رفته است.
به
امام حسن (علیهالسلام) فرمود:
«يَا بُنَیَّ ... إِنَّ أَغْنَى الْغِنَىُ الْعَقْلُ، وَأَكْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْقُ، ... إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الاَْحْمَقِ، فَإِنَّهُ یُرِیدُ أَنْ یَنْفَعَکَ فَیَضُرَّکَ.»«ای پسرم ... بالاترين سرمايه ها عقل است، بزرگترين فقر حماقت است ... برحذر باش از دوستى با احمقى كه مىخواهد به تو منفعت برساند، زيان مىرساند.»
(شرحهای حکمت:
)
درباره
زبان انسان فرمود:
«لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبِهِ، وَقَلْبُ الاَْحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِهِ.»«زبان عاقل در پشت
قلب او قرار دارد و قلب
احمق پشت زبان اوست.»
(شرحهای حکمت:
)
اين ماده كه در قرآن مجيد به كار نرفته در «
نهج البلاغه» پنج بار به كار رفته است و همه در
كلمات قصار مىباشد.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «حمق»، ج۱، ص۳۰۴.