حزب حرکت اسلامی افغانستان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
گروه حرکت اسلامی
افغانستان، جنبشی
شیعی میباشد که به بررسی آن گروه در این مقاله میپردازیم.
پس از روی کار آمدن
حکومت مارکسیستی، به منظور مقابله با این حکومت و اقدامات آن. پس از وقوع کودتای مارکسیستی در ۷
اردیبهشت ۱۳۵۷/ ۲۷ آوریل ۱۹۷۸ در
افغانستان و تندرویهای مارکسیستها در برخورد با باورها و سنّتهای دینی و ملی افغانها، مبارزه خودجوش مردمی در افغانستان نضج گرفت و همزمان در خارج از این کشور «خاصه در ایران و پاکستان که مهاجران و فراریان
افغانی بسیاری در آنجا حضور داشتند» دستههای اولیه جهادی با هدف مبارزه با حکومت مارکسیستی
حاکم بر
کابل و حامی آن
شکل گرفت. یکی از نخستین تشکلها، که بعدها بهصورت حزب جهادی درآمد، حرکت اسلامی افغانستان به رهبری یک روحانی از قزلباشان فارسی
زبان قندهار و دانشآموخته
حوزه علمیه نجف به نام محمد آصف محسنی قندهاری بود که با اعلامیهای در ۱۹
فروردین ۱۳۵۸ اعلان موجودیت کرد.
کودتای مارکسیستی طرفدار شوروی، در اردیبهشت ۱۳۵۷، در افغانستان، روحانیان شیعه
افغانی را، که در دهههای گذشته معمولاً برای تحصیل
علوم دینی به
قم و
نجف،
مهاجرت میکردند، وادار به واکنش نمود. از جمله این واکنشها، جلساتی بود که به منظور یافتن راهی برای همراهی با سایر افغانها در مبارزه با حکومت مارکسیستی تشکیل میشد. پس از پیروزی
انقلاب اسلامی ایران در
بهمن ۱۳۵۷، جمعی از روحانیان و طلاب
افغانی با عنوان «روحانیون مبارز» در قم شروع به فعالیت کردند. به
دعوت آنان شیخمحمد آصف محسنی، که پس از کودتای مذکور با توجه به سالها مقابله علمی و دینی با گرایشهای مارکسیستی از افغانستان گریخته و در حوزه علمیه
سوریه مشغول تدریس بود، در فروردین ۱۳۵۸ وارد قم شد و با حمایت و پیوستن اعضای گروههای مبارز دیگر به او، حرکت اسلامی افغانستان به مثابه یک حزب شکل گرفت. در تشکیل و راهاندازی این حرکت، شیعیان غیر هزاره نقش بیشتری داشتند و این حزب متشکل از گروههای شهرنشین و تحصیلکرده اعم از قزلباشان، سادات، پشتونها و بخشی از هزارها بوده است
محسنی در
نجف نزد استادانی چون
سیدمحسن حکیم و
سید ابوالقاسم خویی درس خوانده و سپس در زادگاهش به فعالیت دینی، شامل تأسیس مدرسه علمیه و
مسجد و
حسینیه و
کتابخانه و انجمن صبح دانش، پرداخته بود. وی همچنین برای تقریب مذاهب اسلامی و مقابله با گرایشهای الحادی چپ و گروههای مارکسیستی فعالیت جدّی میکرد
و از نوعی روشهای اعتدالی برپایه مبانی اسلامی
حمایت مینمود.
بلافاصله پس از آغاز فعالیت حزب حرکت اسلامی، سه کمیسیون فرهنگی، سیاسی و روابط عمومی در آن شروع بهکار نمود. شش ماه بعد از اعلان موجودیت، اولین شورای مرکزی حزب با هشت عضو، به ریاست سیدمحمدعلی جاوید، شکل گرفت و مخفیانه، زیر نظر رهبر معنوی خود، محمد آصف محسنی، به کار ادامه میداد. مدتی بعد، بهسبب
اهمیت یافتن امور اجرایی، شورای مذکور منحل و وظایفش به شورای اجرایی سپرده شد، اما پس از دو
سال، شورای مرکزی دوباره تشکیل گردید و اینبار مسئولیت
قانونگذاری را برعهده گرفت و شورای اجرایی نیز کماکان به وظایفش ادامه داد. از سوی دیگر، در داخل افغانستان نیز، به سبب اهمیت و گستردگی مسئله
جهاد و شرایط خاص نظامی ناشی از اشغال کشور به دست روسها، طرح شورای عالی
جهاد برای سامان دادن به امور نظامی به اجرا درآمد و سه مرکز عالی مدیریت امور جهاد ایجاد گردید، بدین قرار: شورای عالی جهاد، شورای عالی مقاومت، شورای عالی ایثار. علاوه بر آن، برای اداره هر استان، شورای ولایتی ویژهای بهوجود آمد که دارای تشکیلات جداگانه بود و در برابر شورای عالی حوزه فعالیتش مسئولیت داشت. بدینترتیب، حرکت اسلامی در طول پنج سال به صورت حزبی سازمان یافته درآمد که مهمترین بخشهای آن عبارتاند از:
مطابق با اساسنامه حزب،
رهبر که بالاترین مرجع حزب است، باید
مجتهد باشد و از جمله وظایف او، اعلام مواضع کلی حزب، انتصاب اعضای شورای مرکزی، موافقت با مصوبات شورای مذکور، و انحلال حزب یا ادغام آن در تشکیلات دیگر است. رهبر ناظر بر همه بخشهای حزب است، با این حال حق تخلف از مرامنامه حزب را ندارد و در صورت تخطی یا زوال دیگر شرایط رهبری، مانند
عدالت، که تشخیص آن بر عهده ۳ ۲ اعضای شورای مرکزی است، کنگره حزب در مورد
عزل او تصمیم میگیرد.
بعد از رهبر بالاترین مقام ذیصلاح در حرکت اسلامی افغانستان محسوب میشود که برخی وظایف مهم آن عبارت است از: اتخاذ تصمیمات کلی، تصویب آییننامهها و دستورهای تشکیلاتی، وضع مقررات حزب،
عزل و نصب اعضای شورای اجرایی و ایجاد تغییرات در اساسنامه.
این شورا امور اجرایی حزب را برای دو سال در دست دارد و در برابر رهبر و شورای مرکزی و کنگره مسئول است. اعضای شورای اجرایی را که دوازده نفرند، رهبر یا شورای مرکزی تعیین میکنند
این حزب در بدو تأسیس، عمدهترین
هدف خود را
قیام برضد نظام مارکسیستی و مبارزه برای
استقلال و حاکمیت ملی و تأمین آزادیهای مشروع فردی و اجتماعی اعلام کرد و موارد مشخصی را به عنوان اهداف راهبردی تشکیلات حرکت اسلامی افغانستان مطرح ساخت که مهمترین آنها عبارتاند از: مبارزه پیگیر با حکومتهای ضداسلامی و ضدمردمی، ایجاد
جمهوری اسلامی براساس
قرآن و
سنّت و
عقل، تلاش برای اتحاد ملل مسلمان، برقراری نظام اقتصادی اسلامی، تأمین آزادی بر مبنای اسلام، گسترش آموزش و پرورش و اجباری ساختن آن برای
دختران و
پسران، استقلال کامل
قوه قضائیه، رسمیت
مذهب جعفری در افغانستان در کنار
مذهب حنفی، رسمیت دو
زبان پشتو و فارسی، برابری حقوق
زنان و
مردان، پایهگذاری سیاست خارجی براساس همزیستی مسالمتآمیز و
احترام متقابل، و تشکیل ارتش منظم ملی.
حضور شیعیان در دولتهای افغانستان به تناسب جمعیت اهل تشیع، تعدیل نظام اداری و اعزام کارمندان شیعه به مناطق شیعهنشین، درج عقاید و
احکام فقهی شیعیان در کتابهای درسی و توزیع عادلانه
بیتالمال در همه استانها، از دیگر اهداف حزب است.
با توجه به هدف از تشکیل حزب، از همان آغاز (خرداد ۱۳۵۸) تصمیم گرفته شد که در شهرها و بهویژه کابل، پایتخت کشور، فعالیت نظامی صورت گیرد. به این ترتیب، نخستین هسته مقاومت در شهر کابل بهوجود آمد. در پایان ۱۳۵۸ش در شمال کشور، که کانون حرکتهای خودجوش مردمی بود، فرمانداری مهم چهارکِنْت آزاد شد و به حرکت اسلامی پیوست. این امر به شهرت و اعتبار حزب افزود، بهطوری که از آن پس حزبی جهادی شناخته میشد. با تشدید فعالیتهای نظامی به صورت شبکههای مخفی در شهرها، بیشتر اعضای طرفدار حرکت اسلامی از این شبکهها جذب میشدند و سپس با تشدید فعالیتها ضرورت ساماندهی دقیق امور نظامی احساس شد؛ بنابراین، سه مرکز عمده به نامهای شورای عالی جهاد، شورای عالی ایثار و شورای عالی مقاومت بهوجود آمد. با این همه، تمرکز اصلی نظامی حزب در کابل و اطراف آن متمرکز بود و ۵۰۰، ۲ چریک این حزب در داخل شهر و در ۲۱ حوزه عملیات مخفی فعالیت داشتند
جنگهای داخلی در میان احزاب شیعی به علل گوناگون صورت میگرفت، از جمله دستهای پنهان سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی حکومت کابل و شوروی سابق، پایین بودن نفوذ سیاسی و دینی مسئولان، مداخلات بیمورد برخی محافل خارجنشین، تصفیه حسابهای شخصی و برخی افراط گراییها. این درگیریها در ۱۳۵۹ش در ناحیه پشتبند استان سمنگان آغاز شد و به دیگر مناطق، از جمله چهارکِنْت در بلخ و قرهباغ در غزنی (۱۳۶۱ش)، بِهْسُودْ در استان وَرْدَک (۱۳۶۳ش) و استانهای بامیان و ارزگان در هزارهجات، سرایت کرد و موجب تلفات جانی بسیار و خسارات هنگفت مالی گردید. بخشی از نیروهای حرکت اسلامی نیز در سالهای ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۳ش درگیر جنگهای داخلی شد و با شورای اتفاق اسلامی در جبههای واحد، برضد سازمان نصر، نیروی اسلامی، نهضت اسلامی، پاسداران جهاد و دیگران جنگید. سرانجام با تلاشهای صلحجویانه علمای اعزامی از قم در ۱۳۶۵ش، این درگیریها فروکش کرد و در سالهای بعد کاملا از بین رفت
سیدمحمدعلی جاوید، تهران، مصاحبه، بهار ۱۳۸۰.
از نظر مناسبات با دو
کشور مهم دخیل در قضایای جهاد افغانستان (
ایران و
پاکستان)، تا سالهای اخیر مناسبات حزب با جمهوری اسلامی ایران با بیاعتمادی همراه بوده است، بهگونهای که در یک مقطع (از ۱۲ اسفند ۱۳۶۹ تا ۱۲ اسفند ۱۳۷۵) دفاتر نمایندگی حرکت اسلامی در ایران تعطیل و مراکز فعالیت حزب به پاکستان منتقل شد. مناسبات حرکت اسلامی با پاکستان و احزاب
افغانی مستقر در آن کشور، صورت عادی و حسنهای داشته است، چنانکه پس از انتقال مرکز حزب به پاکستان، سیاست نزدیکی به حزب جمعیت اسلامی افغانستان «که از نظر ایدئولوژی و عضوگیری، مشابه با گروههای اهل تسنن است» تعقیب گردید و از ۱۳۶۸ش حرکت اسلامی همچون دیگر گروههای مستقر در پاکستان، از کمکهای مادّی و معنوی دولت آن کشور بهرهمند شد
اقامت در پاکستان و مناسبات حسنه با گروههای
اهل سنّت افغانی مستقر در
پیشاور باعث شد که با پیروزی مجاهدان، مسئولان حزب، همگام با گروههای مذکور به کابل انتقال یابند و رهبر آن نیز از اولین رهبرانی بود که در ۱۴ اردیبهشت ۱۳۷۱ وارد این شهر شد. او به عنوان دبیر و سخنگوی شورای رهبری حکومت مجاهدان، ادای وظیفه کرد و اداره چند وزارتخانه و برخی مناصب دیگر دولتی نیز به حزب حرکت اسلامی تعلق گرفت و این حزب تا سقوط کابل به دست طالبان در
بهار ۱۳۷۵ش، یکی از شرکای اصلی دولت بود.
حرکت اسلامی در دوره تسلط طالبان، به دو شاخه منشعب شد: حرکت اسلامی افغانستان به رهبری محمدعلی جاوید و حرکت اسلامی مردم افغانستان به رهبری سیدحسین انوری. شاخه اخیر در زمان تسلط طالبان، در قالب شورای عالی دفاع از افغانستان، با حکومت طالبان جنگید و پس از سقوط طالبان در عرصههای نظامی و اداری حکومت موقت و انتقالی حضور داشت.
این دو شاخه در بهار ۱۳۸۷ش دوباره متحد شدند و با عنوان حرکت اسلامی در افغانستان، به رهبری سیدحسین انوری، فعالیت خود را ادامه دادند.
حرکت اسلامی از آغاز در ائتلافهای
احزاب شیعه، که با عناوین مختلف صورت میگرفت، حضور داشته و کوشیده است تا جبهه مخالف حکومت قبلی افغانستان را حداقل در بعد سیاسی به یکپارچگی سوق دهد. این ائتلافها به ترتیب عبارت بودند از:
در ۲۴
دی ۱۳۵۸ در
قم تشکیل شد و شامل حرکت اسلامی، سازمان نصر اسلامی، نهضت اسلامی و
روحانیت جوان بود، اما بیشتر از دو ماه دوام نیافت
که همه احزاب شیعی مستقر در ایران را دربرمیگرفت و شیخ محمدآصف محسنی، به عنوان دبیر کل آن، در اجلاس سران کشورهای اسلامی در
اسلامآباد پاکستان شرکت کرد.
که از دو ائتلاف قبلی پختگی و ثبات بیشتری داشت. اساسنامه آن در ۲۶
اسفند ۱۳۶۵ به تصویب احزاب شیعی مستقر در ایران رسید. این شورا که حزب حرکت اسلامی نیز عضو آن شد، به صحنه سیاست قدم گذاشت، اما با تشکیل حزب وحدت اسلامی افغانستان و خودداری حرکت اسلامی از پیوستن به آن، این حزب و دیگر احزاب و شاخههای ناراضی از تشکیل حزب وحدت اسلامی، در پیشاور پاکستان گردهم آمدند و در ۱۹
مرداد ۱۳۶۹ شورای ائتلاف اسلامی را احیا نمودند که مشتمل بود بر حرکت اسلامی به رهبری آصف محسنی، شورای اتفاق اسلامی شاخه نادرعلی مهدوی، جبهه متحد انقلاب اسلامی به نمایندگی عرفانی قرهباغی و دیگران، سازمان نصر اسلامی شاخه کریم خلیلی و عزیزالله شفق، سازمان نیروی اسلامی شاخه سیدعنایتالله حیدری و شاخهای از نهضت اسلامی افغانستان. از میان اعضای شورای ائتلاف کریم خلیلی تا اواخر ۱۳۷۰ش با آن همکاری کرد و دیگر اعضا تا هنگام سرنگونی حکومت نجیبالله (بهار ۱۳۷۱ش) در شورای مزبور فعال بودند و مانند سایر مجاهدان مستقر در پیشاور، به کابل منتقل شدند و با کسب مناصبی، در اداره و تشکیلات حکومت مجاهدان سهیم شدند.
با آنکه تنی چند از اعضای شورای مرکزی حرکت اسلامی افغانستان
پیمان وحدت را
امضا کردند، اما پس از ورود هیئت حزب وحدت اسلامی به
جمهوری اسلامی ایران (و تشکیل چهار جلسه از ۱۸ تا ۲۸ شهریور ۱۳۶۸ در تهران)، حرکت اسلامی از پیوستن به وحدت اسلامی خودداری کرد. در همین حال، اعضای بخشهایی از حرکت اسلامی (احتمالاً بدون
اجازه تشکیلات حزب) پیوستگی خود را به حزب وحدت اسلامی اعلام کردند، آنان در ۱۲ اسفند ۱۳۶۹ حرکت اسلامی را منحل کردند و گروه دیگری از مجاهدان بهصورت انفرادی به حزب وحدت اسلامی پیوستند. با وجود این، مشکل دو حزب وحدت اسلامی و حرکت اسلامی همچنان باقی بود تا آنکه کابل بهدست طالبان سقوط کرد و هر دو حزب، در اتئلافی با یکدیگر، در
تهران به فعالیت پرداختند
همگام با سیاست و به مقتضای اوضاع خاص جهادی، در عرصه فرهنگی نیز حزب حرکت اسلامی فعالیت خویش را آغاز نمود و علاوه بر
تبلیغ و تهییج مردم در منابر و محافل، به مبارزه و
جهاد با اشغالگران و دستنشاندگان آنها، بهصورت سازمان یافتهتر از طریق انجمنهای وابسته به حرکت اسلامی، به ویژه دو نهاد، اقدام کرد. این دو نهاد عبارتاند از:
این انجمن را آصف محسنی در سالهای قبل از کودتای ۱۳۵۷ش، در
قندهار تأسیس کرد که در تشکیلات حزب جایگاه برجستهای یافت و مرکز فعالیتش
تهران گردید. در این انجمن، دروس اعتقادی، سیاسی و ادبیات به جوانان آموزش داده میشود.
در این نهاد نیز، که از
زمستان ۱۳۶۱ش در حرکت اسلامی بهوجود آمد، علاوه بر مأموریت نظامی و اطلاعاتی، از نظر فکری و فرهنگی نیز فعالیتهایی صورت پذیرفته و بهویژه به امر آموزش و پرورشِ
جوانان ملتزم و
معتقد به حرکت اسلامی توجه شده است
حرکت اسلامی افغانستان از آغاز
تأسیس تا هنگام سقوط کابل به دست طالبان، در مجموع ۲۵ عنوان نشریه منتشر نمود که مهمترین آنها به این قرار است:
۱) ماهنامه استقامت، که از ۱۳۵۸ش تا ۱۳۶۹ش در قم و سپس در
پیشاور پاکستان چاپ میشد.
۲) هفتهنامه پیام جهاد، که از ۱۳۶۶ش در پیشاور و سپس در
کابل چاپ میشد.
۳) ماهنامه فجر امید، که از ۱۳۶۰ش تا ۱۳۶۱ش در قم چاپ شد.
(۱) احزاب سیاسی افغانستان: مرامنامهها و اساسنامهها، (کابل) : وزارت عدلیه جمهوری اسلامی افغانستان، ۱۳۸۴ش.
(۲) فاروق انصاری، احزاب و جریانهای سیاسی شیعیان افغانستان (زیر چاپ).
(۳) محمدتقی انصاری، اندیشهگران معاصر شیعه قندهار، مشهد ۱۳۷۶ش.
(۴) هادی خسروشاهی، نهضتهای اسلامی افغانستان، تهران ۱۳۷۰ش.
(۵) خواستهای شیعیان
افغانی یا اهداف اساسی حرکت اسلامی افغانستان، قم: نشر دارالانشای شورای مرکزی حرکت اسلامی افغانستان، ۱۳۷۶ش.
(۶) بصیراحمد دولتآبادی، شناسنامه احزاب و جریانات سیاسی افغانستان، قم ۱۳۷۱ش.
(۷) شورای ائتلاف زمینهساز اتحاد شیعیان افغانستان، تألیف جمعی از نویسندگان، تهران: نشر مؤسسه فرهنگی ثقلین، ۱۳۷۸ش.
(۸) یارمحمد کوهسار، جنبش هزارهها و اهل تشیع در افغانستان، به اهتمام قطبالدین نجمی، پیشاور ۱۳۷۸ش.
(۹) Olivier Roy, l'Afghanistan: Islam et modernite politique, Paris ۱۹۸۵.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حزب حرکت اسلامی افغانستان»، شماره۶۰۳۱.