جسد (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جَسَد (به فتح جیم و سین) از
واژگان قرآن کریم به معنای پیکر است.
قرآن کریم جسد را هم در جسم بیروح و هم در جسم ذیروح، هم در
انسان و هم در غیر آن به کار برده است.
جَسَد به معنای پیکر است.
صحاح آن را بدن
و
قاموس جسم انسان و جسم
جنّ و
ملائکه و
مجمع البیان جسم حیوان مثل بدن گفته است.
در مجمع از
کلبی نقل شده جسد، مجسّدی است که در آن روح است میخورد و میآشامد.
آنگاه بحث است که آیا جسد، جسم بلا روح است و یا جسم ذی روح، و آیا جسد در غیر انسان نیز گفته میشود یا نه؟
قرآن کریم جسد را هم در بیروح و هم در ذیروح، هم در انسان و هم در غیر آن به کار برده است.
(فَاَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَداً لَهُ خُوارٌ...) «برای آنها گوسالهای بیرون آورد که فقط پیکر بود (و روح نداشت) صدای گوساله داشت.»
«جَسَداً» حاکی از آن است که گوساله مجسّمه بود و روح نداشت.
(وَ ما جَعَلْناهُمْ جَسَداً لا یَاْکُلُونَ الطَّعامَ وَ ما کانُوا خالِدِینَ) آیه درباره
پیامبران است یعنی «ما آنها را پیکری قرار ندادیم که طعام نخورند و در دنیا همیشگی نبودند.»
(وَ لَقَدْ فَتَنَّا سُلَیْمانَ وَ اَلْقَیْنا عَلی کُرْسِیِّهِ جَسَداً ثُمَّ اَنابَ) (ما سليمان را آزموديم و بر تخت اوجسدى افكنديم؛ سپس او به درگاه خداوند توبه كرد.)
المیزان از بین معانی محتمل این معنی را اختیار میکند که برای
سلیمان کودکی بوده
خدا او را بمیراند و جسدش را روی تخت سلیمان انداخت و از
(ثُمَّ اَنابَ قالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی) به دست میآید که سلیمان امید و انتظار داشت که خدا او را شفا بخشد و به وی مفید باشد پس خدا او را بمیراند و بر تختش انداخت تا اوامر را به خدا
تفویض و
تسلیم کند.
در
نهج البلاغه خطبه ۱۹۸ درباره
تقوی فرموده:
«وَ شِفَاءُ مَرَضِ اَجْسَادِکُمْ» (...شفاى آلام جسمانى...)
و در
خطبه ۸۳ آمده:
«وَ رَاحَةُ الْاَجْسَادِ.» (...جسدها راحت...)
ولی المیزان فرموده: «جسد هیچگاه به ذیروح گفته نمیشود.»
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "جسد"، ج۲، ص۳۷-۳۸.