• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

توبه (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





تَوْب، تَوْبه (به فتح تاء و سکون واو) و مَتاب (به فتح میم) از واژگان قرآن کریم به معنای رجوع و برگشتن است.

فهرست مندرجات

۱ - معنای تَوْب، تَوْبه و مَتاب
۲ - کاربردها
       ۲.۱ - تابَ‌ (آیه ۱۱۷ سوره توبه)
       ۲.۲ - التَّوَّابُ (آیه ۳۷ سوره بقره)
       ۲.۳ - التَّوَّابُ (آیه ۵۴ سوره بقره)
       ۲.۴ - التَّوَّابُ (آیه ۱۶۰ سوره بقره)
       ۲.۵ - التَّوَّابُ (آیه ۱۲۸ سوره بقره)
       ۲.۶ - التَّائِبُونَ‌ (آیه ۱۱۲ سوره توبه)
       ۲.۷ - التَّوَّابُ (آیه ۲۲۲ سوره بقره)
       ۲.۸ - تابَ‌ (آیه ۷۰ سوره فرقان)
       ۲.۹ - التَّوَّابُ‌ (آیه ۱۱۸ سوره توبه)
       ۲.۱۰ - التَّوْبَةُ (آیه ۱۷ سوره نساء)
       ۲.۱۱ - یَتُوبُ‌ (آیه ۳۹ سوره مائده)
       ۲.۱۲ - یَتُوبُ‌ (آیه ۷۱ سوره فرقان)
       ۲.۱۳ - تُوبُوا (آیه ۸ سوره تحریم)
       ۲.۱۴ - تَوْبَتُهُمْ‌ (آیه ۹۰ سوره آل عمران)
۳ - بررسی چند آیه
       ۳.۱ - تبدیل سیئات به حسنات‌
       ۳.۲ - توبه بنده و توبه خداوند
       ۳.۳ - بعضی از شرایط توبه
              ۳.۳.۱ - مراد از جهالت
              ۳.۳.۲ - توبه بعد از یقین به مرگ
              ۳.۳.۳ - احتمال شفاعت و رحمت
              ۳.۳.۴ - توبه خدا
۴ - پانویس
۵ - منبع


تَوْب، تَوْبه و مَتاب همه به معنای رجوع و برگشتن است.
در قاموس، صحاح و اقرب الموارد قید معصیت را اضافه کرده و گفته‌اند: رجوع از معصیت؛ ولی رجوع مطلق صحیح است زیرا این کلمه درباره خدای تعالی نیز به کار رفته و در او رجوع از معصیت معنی ندارد.
معنای توبه همان‌طور که گفته شد رجوع است، النهایة، توبه خدا با توبه عبد فرقش آن است که توبه عبد برگشتن به سوی خداست با ترک معصیت و تصمیم عدم ارتکاب به آن، و توبه خدا بازگشت به بنده است با رحمت، مغفرت و با موفّق کردن به توبه.


به مواردی از توبه که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - تابَ‌ (آیه ۱۱۷ سوره توبه)

ولی رجوع مطلق صحیح است زیرا این کلمه درباره خدای تعالی نیز به کار رفته و در او رجوع از معصیت معنی ندارد، مثل‌:
(لَقَدْ تابَ‌ اللَّهُ عَلَی النَّبِیِّ وَ الْمُهاجِرِینَ وَ الْاَنْصارِ)
(به يقين خداوند رحمت خود را شامل حال پیامبر و مهاجران و انصار نمود.)


۲.۲ - التَّوَّابُ (آیه ۳۷ سوره بقره)

باید دانست: بازگشت خدای مهربان به سوی بنده از بازگشت بنده بیشتر است، لذا صیغه مبالغه توّاب همه جای قرآن صفت خداوند آمده است‌:
(فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ)
(سپس آدم از پروردگارش كلماتى دريافت داشت؛ و با آن‌ها توبه كرد و خداوند توبه او را پذيرفت؛ زيرا او توبه‌پذير و مهربان است)
در مجمع ذیل این آیه فرموده: اصل توبه رجوع از عمل گذشته است. گویا مجمع نیز توبه عبد را در نظر داشته است.
در المیزان در جاهای متعدد آن را مطلق رجوع فرموده و این کاملا صحیح و به استعمال قرآن اوفق است.


۲.۳ - التَّوَّابُ (آیه ۵۴ سوره بقره)

(فَتُوبُواْ إِلَى بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ عِندَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ)
(توبه كنيد؛ و به سوى آفريننده خود بازگرديد؛ و خود را [ يكديگر را ] به قتل برسانيد؛ اين كار، براى شما در پيشگاه آفريدگارتان بهتر است.» سپس خداوند توبه شما را پذيرفت؛ زيرا اوست توبه‌پذير مهربان.)


۲.۴ - التَّوَّابُ (آیه ۱۶۰ سوره بقره)

(إِلاَّ الَّذِينَ تَابُواْ وَ أَصْلَحُواْ وَ بَيَّنُواْ فَأُوْلَئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَ أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ)
(مگر كسانى كه توبه كردند، و اعمال بد خود را جبران نمودند، و آن‌چه را كتمان كرده بودند، بيان كردند؛ من توبه آن‌ها را مى‌پذيرم؛ كه من توبه‌پذير و مهربانم.)


۲.۵ - التَّوَّابُ (آیه ۱۲۸ سوره بقره)

(رَبَّنَا وَ اجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِن ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّكَ وَ أَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَ تُبْ عَلَيْنَآ إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ)
(پروردگارا! ما را تسليم فرمان خود قرار ده؛ و از دودمان ما، امّتى كه تسليم فرمان تو باشند، به وجود آور؛ و شيوه عبادتمان را به ما نشان ده‌و توبه ما را بپذير، كه تويى توبه‌پذير مهربان.)


۲.۶ - التَّائِبُونَ‌ (آیه ۱۱۲ سوره توبه)

درباره بندگان اسم فاعل آمده است، نظیر:
(التَّائِبُونَ‌ الْعابِدُونَ...)
(توبه‌كنندگان، عبادت كنندگان، ...)


۲.۷ - التَّوَّابُ (آیه ۲۲۲ سوره بقره)

فقط در یک محل آمده‌:
(اِنَّ اللَّهَ یُحِبُ‌ التَّوَّابِینَ‌ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ‌)
(خداوند، هم توبه‌كنندگان را دوست دارد، و هم پاكان را.)


۲.۸ - تابَ‌ (آیه ۷۰ سوره فرقان)

(اِلَّا مَنْ‌ تابَ‌ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً فَاُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ...)
«مگر آن‌که توبه کند و ایمان آورد و عمل‌ صالح انجام دهد، پس خدا سیّئات آن‌ها را به حسنات مبدّل می‌کند.»


۲.۹ - التَّوَّابُ‌ (آیه ۱۱۸ سوره توبه)

(ثُمَ‌ تابَ‌ عَلَیْهِمْ اِنَّهُ بِهِمْ رَؤُفٌ رَحِیمٌ • وَ عَلَی الثَّلاثَةِ الَّذِینَ خُلِّفُوا حَتَّی اِذا ضاقَتْ عَلَیْهِمُ الْاَرْضُ‌ بِما رَحُبَتْ وَ ضاقَتْ عَلَیْهِمْ اَنْفُسُهُمْ وَ ظَنُّوا اَنْ لا مَلْجَاَ مِنَ اللَّهِ اِلَّا اِلَیْهِ ثُمَ‌ تابَ‌ عَلَیْهِمْ‌ لِیَتُوبُوا اِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ‌ الرَّحِیمُ‌)
معنی آیه چنین است: «پس به آن‌ها بازگشت که خدا به آنها مهربان و رحیم است و نیز بر آن سه تن بازگشت که مانده بودند تا وقتی که زمین با همه وسعت بر آنها تنگ شد و از خویش به تنگ آمدند و بدانستند که از خدا جز به سوی او پناهی نیست پس به آن‌ها بازگشت تا آنها باز گردند (و توبه کنند) که اوست توّاب و مهربان.»


۲.۱۰ - التَّوْبَةُ (آیه ۱۷ سوره نساء)

(اِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَی اللَّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَ‌ یَتُوبُونَ‌ مِنْ قَرِیبٍ فَاُولئِکَ‌ یَتُوبُ‌ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ کانَ اللَّهُ عَلِیماً حَکِیماً • وَ لَیْسَتِ‌ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ حَتَّی اِذا حَضَرَ اَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ اِنِّی‌ تُبْتُ‌ الْآنَ وَ لَا الَّذِینَ یَمُوتُونَ وَ هُمْ کُفَّارٌ اُولئِکَ اَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً اَلِیماً)
(پذيرش توبه از سوى خدا، تنها براى كسانى است كه كار بد را از روى جهالت انجام مى‌دهند، سپس به زودى توبه مى‌كنند. خداوند، توبه چنين كسانى را مى‌پذيرد؛ و خدادانا و حكيم است؛ ولى توبه كسانى كه كارهاى بد انجام مى‌دهند، تا هنگامى كه مرگ يكى از آنها فرا مى‌رسد مى‌گويد: «الان توبه كردم.» پذيرفته نيست؛ و نه كسانى كه در حال کفر از دنيا مى‌روند؛ اينها كسانى هستند كه عذاب دردناكى برايشان فراهم كرده‌ايم.)


۲.۱۱ - یَتُوبُ‌ (آیه ۳۹ سوره مائده)

(فَاِنَّ اللَّهَ‌ یَتُوبُ‌ عَلَیْهِ‌)
(خداوند توبه او را مى‌پذيرد.)


۲.۱۲ - یَتُوبُ‌ (آیه ۷۱ سوره فرقان)

(فَاِنَّهُ‌ یَتُوبُ‌ اِلَی اللَّهِ‌ مَتاباً)
(به سوى خدا بازگشت مى‌كند و پاداش خود را از او مى‌گيرد.)


۲.۱۳ - تُوبُوا (آیه ۸ سوره تحریم)

(تُوبُوا اِلَی اللَّهِ‌ تَوْبَةً نَصُوحاً)
(به سوى خدا توبه كنيد، توبه‌ای خالص)


۲.۱۴ - تَوْبَتُهُمْ‌ (آیه ۹۰ سوره آل عمران)

(اِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بَعْدَ اِیمانِهِمْ ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً لَنْ تُقْبَلَ‌ تَوْبَتُهُمْ‌ وَ اُولئِکَ هُمُ الضَّالُّونَ‌)
(كسانى كه پس از ايمان آوردن، کافر شدند و سپس بر كفر خود افزودند، هيچ گاه توبه آنان، كه از روى ناچارى يا در آستانه مرگ صورت مى‌گيرد، پذيرفته نمى‌شود؛ و آنها گمراهان واقعى‌اند)



این‌جا لازم است در باره چند آیه سخن گوییم:

۳.۱ - تبدیل سیئات به حسنات‌

(اِلَّا مَنْ‌ تابَ‌ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً فَاُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ...)
«مگر آن‌که توبه کند و ایمان آورد و عمل‌ صالح انجام دهد، پس خدا سیّئات آنها را به حسنات مبدّل می‌کند.»
ظاهر آیه آن است که ایمان و عمل و توبه سبب تبدیل سیّئات به حسنات‌اند. مثلا آن‌که شرک ورزیده و قتل نفس کرده و زنا نموده، در صورت توبه و ایمان و عمل صالح روز قیامت خواهد دید که شرک مبدّل به توحید و قتل نفس مبدّل به احیاء نفس و زنا مبدّل به یک عمل خوب و مفید شده است، او خار کشته بود ولی گل می‌چیند.
مَثَل روشنِ آن همان کثافات و زباله‌هاست که پس از تحوّلات بسیار در مزرعه‌ها به صورت کود ریخته می‌شوند و به میوه‌های شیرین و حبوبات لذیذ مبدّل می‌گردند، عجبا وقت تنقیه مستراح همه ناراحت و مشمئز هستیم ولی تصوّر نمی‌کنیم که این همه قازورات تنفّر آور، روزی مبدّل به میوه‌های شیرین گشته و تحویل ما خواهد شد!!!.
مَثَل دیگر آن است: در بعضی جاها ریشه خار را شکافته و تخم هندوانه را داخل آن می‌کنند و روی آن را با خاک می‌پوشند، تخم در آنجا روئیده و از ریشه خار آب گرفته میوه بس عالی و شیرین می‌دهد، تصور کنید سیّئه چطور به حسنه مبدّل شده است، ریشه خار ولی میوه هندوانه است، این است معنای‌ (یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ‌).
از ظاهر آیه نمی‌توان دست برداشت. خوشا به حال آنان که از بدی‌ها توبه کرده و در ایمان و عمل استقامت می‌ورزند که زهرها از برای آنها مبدّل به شهدها خواهد شد. ساعتی چند که با لهو و لعب گذرانده‌اند، خواهند دید که خدا آن را به نماز و تلاوت قرآن مبدّل کرده است. راجع به تمام مطلب رجوع کنید به «سیّئه».
در تفسیر برهان ذیل آیه شریفه، ۱۲ حدیث در این زمینه نقل شده است.

۳.۲ - توبه بنده و توبه خداوند

(ثُمَ‌ تابَ‌ عَلَیْهِمْ اِنَّهُ بِهِمْ رَؤُفٌ رَحِیمٌ • وَ عَلَی الثَّلاثَةِ الَّذِینَ خُلِّفُوا حَتَّی اِذا ضاقَتْ عَلَیْهِمُ الْاَرْضُ‌ بِما رَحُبَتْ وَ ضاقَتْ عَلَیْهِمْ اَنْفُسُهُمْ وَ ظَنُّوا اَنْ لا مَلْجَاَ مِنَ اللَّهِ اِلَّا اِلَیْهِ ثُمَ‌ تابَ‌ عَلَیْهِمْ‌ لِیَتُوبُوا اِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ‌ الرَّحِیمُ‌)
آیه شریفه کاملا صریح و روشن است که توبه بنده میان دو توبه خداوند است، یعنی اوّل خدا به بنده می‌گردد و به او توفیق توبه می‌دهد، سپس بنده توبه می‌کند آنگاه خدا توبه کرده و آن را می‌پذیرد و بنده را مورد بخشودگی و مرحمت قرار می‌دهد (ثُمَّ تابَ عَلَیْهِمْ‌ لِیَتُوبُوا)، پس توبه بنده محفوف به دو توبه خداست. معنی آیه چنین است: «پس به آنها بازگشت که خدا به آن‌ها مهربان و رحیم است و نیز بر آن سه تن بازگشت که مانده بودند تا وقتی که زمین با همه وسعت بر آن‌ها تنگ شد و از خویش به تنگ آمدند و بدانستند که از خدا جز به سوی او پناهی نیست پس به آن‌ها بازگشت تا آنها باز گردند (و توبه کنند) که اوست توّاب و مهربان.»

۳.۳ - بعضی از شرایط توبه

(اِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَی اللَّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَ‌ یَتُوبُونَ‌ مِنْ قَرِیبٍ فَاُولئِکَ‌ یَتُوبُ‌ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ کانَ اللَّهُ عَلِیماً حَکِیماً • وَ لَیْسَتِ‌ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ حَتَّی اِذا حَضَرَ اَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ اِنِّی‌ تُبْتُ‌ الْآنَ وَ لَا الَّذِینَ یَمُوتُونَ وَ هُمْ کُفَّارٌ اُولئِکَ اَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً اَلِیماً)
(پذيرش توبه از سوى خدا، تنها براى كسانى است كه كار بد را از روى جهالت انجام مى‌دهند، سپس به زودى توبه مى‌كنند. خداوند، توبه چنين كسانى را مى‌پذيرد؛ و خدادانا و حكيم است؛ ولى توبه كسانى كه كارهاى بد انجام مى‌دهند، تا هنگامى كه مرگ يكى از آنها فرا مى‌رسد مى‌گويد: «الان توبه كردم.» پذيرفته نيست؛ و نه كسانى كه در حال کفر از دنيا مى‌روند؛ اينها كسانى هستند كه عذاب دردناكى برايشان فراهم كرده‌ايم.)
این دو آیه از چند جهت جای دقت‌اند:

۳.۳.۱ - مراد از جهالت

اوّل این‌که مراد از جهالت آن است که کسی ندانسته گناهی بکند سپس بداند که آن کار گناه و حرام است و یا کسی که گناه بودن کاری را می‌دانسته، ولی روی هوی و هوس و غلبه مشتهیات نفسانی که خود یک نوع جهالت است آن کار را بکند؛ چنین کسی بعد از به خود آمدن و دانستن معصیت باید فورا توبه کند، (ثُمَ‌ یَتُوبُونَ‌ مِنْ قَرِیبٍ).
عیّاشی در تفسیر خود از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل می‌کند: هر گناهی که بنده می‌کند هر چند عالم باشد آنگاه که قصد معصیت کند جاهل است، خدا در حکایت قول یوسف به برادرانش فرموده‌:
(هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ بِیُوسُفَ وَ اَخِیهِ‌ اِذْ اَنْتُمْ جاهِلُونَ‌)
(آيا دانستيد، آن‌گاه كه جاهل بوديد، با يوسف و برادرش چه كرديد؟!) به آن‌ها نسبت جهل داده چون قصد عصیان کرده بودند.

۳.۳.۲ - توبه بعد از یقین به مرگ

دوّم آن‌که: بعد از یقین به مرگ توبه قبول نیست و نیز برای آنان که کافرند و در آن حال که می‌میرند اگر توبه کنند، توبه نیست. ظاهر این است که اگر مسلمان پیوسته مرتکب گناه بشود و هنگام یقین به مرگ توبه کند و یا کافری مادام العمر کافر باشد و چون وقت مرگش رسید و به آن یقین کرد، ایمان آورد و به سوی خدا برگردد از هیچ یک توبه و ایمان قبول نیست‌. این مطلب از دو آیه ذیل نیز روشن می‌شود:
(حَتَّی اِذا اَدْرَکَهُ الْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ اَنَّهُ لا اِلهَ اِلَّا الَّذِی آمَنَتْ بِهِ بَنُوا اِسْرائِیلَ وَ اَنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ • آلْآنَ وَ قَدْ عَصَیْتَ قَبْلُ وَ کُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ‌)
(تا زمانى كه غرقاب دامن او را گرفت، گفت: «ايمان آوردم كه هيچ معبودى، جز كسى كه بنی‌اسرائیل به او ايمان آورده‌اند، وجود ندارد؛ و من از مسلمين هستم.» امّا به او خطاب شد: الآن؟! در حالى كه قبلًا نافرمانى كردى، و از مفسدان بودى!) می‌بینیم که فرعون مادام العمر در کفر و عناد بود، «تا اینکه وقت غرق شدن گفت: به معبودی که بنی‌اسرائیل ایمان آورده‌اند، ایمان آوردم، (ولی از وی قبول نشد و خدا در جواب فرمود:) آیا اکنون ایمان می‌آوری؟ حال آن‌که تو از پیش عصیان ورزیده و از تبهکاران بوده‌ای.»
(هَلْ یَنْظُرُونَ اِلَّا اَنْ تَاْتِیَهُمُ الْمَلائِکَةُ اَوْ یَاْتِیَ رَبُّکَ اَوْ یَاْتِیَ بَعْضُ آیاتِ رَبِّکَ یَوْمَ یَاْتِی بَعْضُ آیاتِ رَبِّکَ لا یَنْفَعُ نَفْساً اِیمانُها لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ اَوْ کَسَبَتْ فِی اِیمانِها خَیْراً قُلِ انْتَظِرُوا اِنَّا مُنْتَظِرُونَ‌)
(آيا جز اين انتظار دارند كه فرشتگان به سراغشان آيند، يا پروردگارت خودش به سوى آنها بيايد، يا بعضى از آيات پروردگارت و نشانههاى رستاخیز؟! امّا آن روز كه بعضى از آيات پروردگارت نشانههاى مرگ و عذاب ظاهر شود، ايمان آوردن كسى كه قبلًا ايمان نياورده، يا در ايمانش عمل نيكى انجام نداده، سودى به حالش نخواهد داشت. بگو: « (اكنون كه شما چنين انتظارات نادرستى داريد،) انتظار بكشيد! ما هم انتظار کیفر شما را مى‌كشيم!».)
مراد از اتیان بعض آیات، تمام شدن مهلت و رسیدن عذاب و اخذ خدایی و نظیر آن است، ظهور آیه در آن است که ایمان آوردن در آن‌ وقت مفید نیست و همچنین آنکه از پیش ایمان آورده و قدرت داشته که عمل بکند ولی نکرده است، ایمان او فائده ندارد امّا آن‌که پیش از رسیدن مرگ ایمان آورده ولی مجال عمل نداشته است، آیه به حال او شامل نیست.
در هر حال از این آیات به خوبی روشن است که توبه و ایمان در حین مشاهده مرگ بی‌اثر و بی‌بهره است‌ ولی پیش از یقین به مرگ اگر کسی توبه کند، توبه او قبول است و لو مجال عمل هم نداشته باشد؛ چنان‌که در روایت کافی از امام صادق (علیه‌السّلام) از حضرت رسول (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) نقل است که فرمود: هر که یک سال پیش از مرگش توبه کند خدا می‌پذیرد؛ بعد فرمود، یک سال زیاد است، هر که یک ماه قبل از مرگ خود توبه کند، خدا قبول می‌کند، بعد فرمود، یک ماه زیاد است، هر که یک هفته پیش از مرگش توبه نماید حق تعالی می‌پذیرد؛ سپس فرمود، یک هفته زیاد است، هر که یک روز قبل از مرگ توبه کند، خدا توبه او را قبول می‌کند؛ بعد فرمود، یک روز زیاد است، هر که پیش از معاینه مرگ توبه کند، خدا می‌پذیرد.
این روایت به چند وجه در کافی نقل شده و در المیزان نظیر آن را از فقیه نقل کرده و در کتب اهل سنّت نیز منقول است
در تفسیر ابن کثیر چند حدیث در این زمینه آمده است.
چرا توبه در آن حال قبول نیست؟
در المیزان فرموده: علّت عدم قبول اینگونه توبه آن است که یاس از زندگی و ترس قیامت او را به توبه و ندامت مجبور کرده و آنگاه که نه حیات دنیوی هست و نه عمل خیری، توبه و رجوع واقعیت نخواهد داشت، یعنی آن در واقع توبه و برگشت حقیقی نیست.
در المنار گوید: ... استاد گفت مراد آن است که توبه صحیح از آنها واقع نمی‌شود... آن‌ وقت در توجیه این سخن می‌گوید، سنّت خدایی بر آن جاری است که اعمال بد در نفوس مرتکبین اثر بگذارد و اعمال بد بر آنها احاطه کرده، مجالی برای انخلاع و توبه نمی‌ماند و آن‌گاه که مرگ را معاینه کرد و از لذات زندگی مایوس شد می‌گوید: توبه کردم! او تائب نیست بلکه مدّعی و کاذب است.
و در استظهار این مطلب گوید در آیه اوّل آمده‌ (یَعْمَلُونَ السُّوءَ) و در دوم‌ (یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ) جمع در اینجا، همه افراد گناه را که توام با اصرار و تکرار است، شامل می‌شود... و اصرار در بعضی موجب ارتکاب بعضی دیگر می‌شود... در آیه اوّل آمده‌ (یَتُوبُونَ) و توبه را به آنها اسناد داده و در دومی آمده‌: (قالَ اِنِّی‌ تُبْتُ‌ الْآنَ)، روشن می‌شود که مدّعی توبه است در وقت عجز از گناه، یعنی دلش گناه را ترک نکرده و نفسش از آن اعراض ننموده؛ مثل کسی که در ملک دیگری فساد می‌کند و صاحب ملک او را گرفته و تیغ بر گردن نهاده می‌خواهد او را سر ببرد، چون حال را چنین دیده می‌گوید: دیگر این کار را نمی‌کنم! ولی دلش از آن کار برنگشته و آن را قبیح ندانسته است.
حاصل مطلب المیزان و المنار آن است که علّت عدم قبول، نبودن توبه حقیقی است و این رجوع، رجوع واقعی که توام با ندم و تقبیح گذشته‌ها باشد، نیست.
مجمع البیان فرموده: علّت عدم قبول آن است که بنده در آن حال به فعل حسنات و ترک قبائح مجبور شده و از حدّ تکلیف خارج می‌گردد، زیرا که مستحق مدح و ذمّ نیست و آن‌گاه تکلیف وجود ندارد.
حاصل مطلب طبرسی آن است که توبه آنها توبه واقعی است و علّت عدم قبول، گذشتن ظرف عمل و زمان تکلیف و همچنین مجبور بودن است.
ناگفته نماند چنان‌که در «ایمان» گذشت آن تسلیم واقعی است، ولی هنگام مرگ و عذاب، شخص بالاجبار تسلیم می‌شود و چون ایمان واقعی نیست و ظرف تکلیف و عمل گذشته است، توبه قبول نمی‌شود، زیرا خدا خواسته مردم با تدبّر در آیات کون و طبیعت به اختیار خود ایمان بیاورند و مجالی برای عمل و اصلاح ما قبل داشته باشند، مثلا آیه‌:
(فَلَمَّا رَاَوْا بَاْسَنا قالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَ کَفَرْنا بِما کُنَّا بِهِ مُشْرِکِینَ • فَلَمْ یَکُ یَنْفَعُهُمْ اِیمانُهُمْ لَمَّا رَاَوْا بَاْسَنا سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ فِی عِبادِهِ وَ خَسِرَ هُنالِکَ الْکافِرُونَ‌)
(امّا هنگامى كه عذاب ما را مشاهده كردند، ايمانشان براى آنها سودى نداشت. اين سنّت خداوند است كه همواره در ميان بندگانش جارى شده، و در آن جا کافران زيانكار شدند.) روشن می‌کند که تسلیم می‌شوند ولی در ظاهر، فائده‌ای به حالشان ندارد؛ همچنین دو آیه ذیل‌:
(رَبَّنَا اطْمِسْ عَلی‌ اَمْوالِهِمْ وَ اشْدُدْ عَلی‌ قُلُوبِهِمْ فَلا یُؤْمِنُوا حَتَّی یَرَوُا الْعَذابَ الْاَلِیمَ‌)
( پروردگارا! اموالشان را نابود كن؛ و به جرم گناهانشان، دل‌هايشان را سخت و سنگين ساز، كه ايمان نياورند تا عذاب دردناک را ببينند.)
و (اِنَّ الَّذِینَ حَقَّتْ عَلَیْهِمْ کَلِمَتُ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ • وَ لَوْ جاءَتْهُمْ کُلُّ آیَةٍ حَتَّی یَرَوُا الْعَذابَ الْاَلِیمَ‌)
(و بدان كسانى كه فرمان پروردگار تو بر آنان تحقّق يافته، و به جرم اعمالشان، توفيق هدايت را از آن‌ها گرفته، هرگز ايمان نمى‌آورند، هرچند تمام آيات و نشانههاى‌ الهى به‌ آنان برسد، تا زمانى كه عذاب دردناک را ببينند! زيرا تاريكى گناه، قلب‌هايشان را فراگرفته است)
می‌فهمانند که کافران ایمان اختیاری که با تفکّر در نظام عالم به‌دست می‌آید، نمی‌آورند و چون عذاب الیم را دیدند تسلیم می‌شوند، و این غیر از آیه ذیل است که فرموده‌: (وَ اِنْ مِنْ اَهْلِ الْکِتابِ اِلَّا لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ یَکُونُ عَلَیْهِمْ شَهِیداً)
(و هيچ يک از اهل کتاب نيست مگر اين‌كه پيش از مرگش به او [حضرت مسيح‌] ايمان مى‌آورد؛ و روز قیامت، عليه آنها گواه خواهد بود.) آیه شریفه درباره حضرت عیسی (سلام‌الله‌علیه) است و مفهومش آنست که تمام اهل کتاب پیش از مرگ خود به حضرت عیسی ایمان می‌آورند و می‌دانند که خدا و پسر خدا نبوده است و ظاهر آیه آنست که ضمیر «بِهِ» به عیسی و ضمیر «مَوْتِهِ» به اهل الکتاب راجع است.
المیزان و المنار در تفسیر آیه گفته‌اند: هر یک از اهل کتاب در وقت مرگ و دیدن عالم شهود وضعشان عوض شده و یقین پیدا می‌کنند که عیسی پیغمبر و بنده خدا بوده است، نه خدا و یا پسر خدا و یا دروغ‌گو، در نتیجه حجّت خدا درباره عیسی بر یهود و نصاری تمام می‌شود، ولی باز پیداست که این ایمان فائده‌ای به حالشان نخواهد داشت.
خلاصه این‌که: از مجموع آیات روشن می‌شود ایمان و تسلیم، واقعی و از ته قلب نیست و نظیر:
(قالَتِ الْاَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا اَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْاِیمانُ فِی قُلُوبِکُمْ‌)
(اعراب باديه‌نشين گفتند: «ايمان آورده‌ايم»، بگو: «شما ايمان نياورده‌ايد، ولى بگوييد اسلام آورده‌ايم، هنوز ایمان وارد قلوب شما نشده است.) است.

۳.۳.۳ - احتمال شفاعت و رحمت

سوم: شخص گناهکار که هنگام مرگ می‌گوید: (اِنِّی‌ تُبْتُ‌ الْآنَ) توبه‌اش قبول نیست و بی‌توبه از دنیا می‌رود، ولی معذّب بودنش مانند کافر حتمی نیست احتمال دارد به‌وسیله شفاعت یا رحمت خدا، بخشوده شود، ذیل آیه که می‌گوید: (اَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً اَلِیماً) حکم‌ اوّلی است و احتمال شفاعت و غیره را از بین نمی‌برد؛ بلی اگر شفاعت و رحمت خدا شامل حالش نشود، معذّب خواهد بود، در المیزان نیز به آن اشاره شده است.

۳.۳.۴ - توبه خدا

چهارم: تفسیر المیزان باستناد «علی» و «لام» در (اِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَی اللَّهِ لِلَّذِینَ) توبه را در صدر آیه و همچنین در (وَ لَیْسَتِ‌ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ...) به شهادت قید (وَ هُمْ کُفَّارٌ) توبه خدا گرفته است نه توبه عبد، یعنی رجوع خدا برای کسانی است که چنان باشند و برای کسانی نیست که وقت مرگ توبه کنند و یا از کفر برگردند. در صافی نیز چنین فرموده است.
مخفی نماند توبه خدا بر بنده در تمام قرآن با «علی» متعدی شده است، مثل‌:
(فَتابَ‌ عَلَیْکُمْ‌)
(سپس خداوند توبه شما را پذيرفت)
و (فَاِنَّ اللَّهَ‌ یَتُوبُ‌ عَلَیْهِ‌)
(خداوند توبه او را مى‌پذيرد.)
و (لَقَدْ تابَ‌ اللَّهُ عَلَی النَّبِیِ‌)
(به يقين خداوند رحمت خود را شامل حال پیامبر نمود.)
و امثال آنها؛ و توبه بنده به سوی خدا در تمام قرآن با «الی» متعدی آمده، نظیر:
(فَاِنَّهُ‌ یَتُوبُ‌ اِلَی اللَّهِ‌ مَتاباً)
(به سوى خدا بازگشت مى‌كند و پاداش خود را از او مى‌گيرد.)
و (فَتُوبُوا اِلی‌ بارِئِکُمْ‌)
(توبه كنيد و به سوى آفريننده خود بازگرديد)
و (تُوبُوا اِلَی اللَّهِ‌ تَوْبَةً نَصُوحاً)
(به سوى خدا توبه كنيد، توبه‌ای خالص)
و امثال ذلک؛ و این به مناسبت استعلاء حق تعالی و کوچکی بندگان است.
«علی» در آیه‌ (عَلَی اللَّهِ لِلَّذِینَ‌) گر چه از قبیل اوّل نیست ولی چون معنی تعهّد را می‌رساند به نظر قوی بلکه حتمی می‌رسد که مراد از توبه، توبه خداست، یعنی برگشتن خدا بر بنده به نفع کسانی است که زود توبه کنند و خلاصه این می‌شود که توبه خدا فقط برای کسانی است که زود توبه کنند نه بر آنانکه هنگام مرگ توبه کنند و یا بر حال کفر بمیرند.
در این صورت آیاتی که درباره عدم قبول توبه فرعون و کفّار دیگر آورده شد، از آیه دوّم اجنبی هستند، زیرا در آیه دوّم توبه کفّار مطرح نیست بلکه مضمونش این است که: خدا به کسانی که در وقت مرگ توبه کنند و به کسانی که به حال کفر از دنیا بروند توبه نمی‌کند، اللّهم اینکه بگوئیم: چون توبه خدا به معنی قبول‌ توبه بنده است، بالملازمه به‌دست می‌آید که از کافر در آن موقع، توبه هست ولی خدا قبول ندارد. در این صورت آیاتی که در خصوص فرعون و غیره نقل شد همه با این آیه در یک سیاق‌اند و این سخن قوی و بلکه حتمی است.
درباره آیه: (اِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بَعْدَ اِیمانِهِمْ ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً لَنْ تُقْبَلَ‌ تَوْبَتُهُمْ‌ وَ اُولئِکَ هُمُ الضَّالُّونَ‌)
(كسانى كه پس از ايمان آوردن، کافر شدند و سپس بر كفر خود افزودند، هيچ گاه توبه آنان، كه از روى ناچارى يا در آستانه مرگ صورت مى‌گيرد، پذيرفته نمى‌شود؛ و آنها گمراهان واقعى‌اند) گفته‌اند: چون توبه حقیقی از آنها سر نمی‌زند؛ در مجمع فرموده: اگر توبه حقیقی داشته باشند هدایت می‌یابند؛ آخر آیه مؤید قول اهل تفسیر است.



۱. قرشی بنابی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۱، ص۲۸۵.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۱۶۹.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۲، ص۱۵.    
۴. فیروزآبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۱، ص۴۰.    
۵. جوهری، ابونصر، الصحاح، ج۱، ص۹۱.    
۶. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۱، ص۳۰۸.    
۷. ابن کثیر، مجدالدین، البدایه والنهایه - ط احیاء التراث، ج۱، ص۳۹۵.    
۸. توبه/سوره۹، آیه۱۱۷.    
۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۰۵.    
۱۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی، ج۹، ص۵۴۳.    
۱۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۳۹۹.    
۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۲۲۹.    
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۲۰.    
۱۴. بقره/سوره۲، آیه۳۷.    
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۶.    
۱۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی، ج۱، ص۲۰۴.    
۱۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۱۳۳.    
۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱، ص۱۴۰.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۲۰۰.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱، ص۱۴۰.    
۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۲۰۰.    
۲۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی، ج۱، ص۲۰۴.    
۲۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۱۳۳.    
۲۴. بقره/سوره۲، آیه۵۴.    
۲۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۸.    
۲۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۱، ص۲۸۶.    
۲۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۱۸۹.    
۲۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱، ص۱۷۷.    
۲۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۲۳۹.    
۳۰. بقره/سوره۲، آیه۱۶۰.    
۳۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۴.    
۳۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۵۸۸.    
۳۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۳۹۰.    
۳۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۱۳۸.    
۳۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۴۴۳.    
۳۶. بقره/سوره۲، آیه۱۲۸.    
۳۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۰.    
۳۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی، ج۱، ص۴۳۰.    
۳۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۲۸۴.    
۴۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۵۹.    
۴۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۳۹۴.    
۴۲. توبه/سوره۹، آیه۱۱۲.    
۴۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۰۵.    
۴۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی، ج۹، ص۵۳۹.    
۴۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۳۹۶.    
۴۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۲۱۸.    
۴۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۱۴.    
۴۸. بقره/سوره۲، آیه۲۲۲.    
۴۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۵.    
۵۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی، ج۲، ص۳۱۷.    
۵۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۲۱۱.    
۵۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۳۰۸.    
۵۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۵۶۳.    
۵۴. فرقان/سوره۲۵، آیه۷۰.    
۵۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۳۳۴.    
۵۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۲۴۲.    
۵۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۲۲۵.    
۵۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۲۸۱.    
۵۹. توبه/سوره۹، آیه۱۱۷-۱۱۸.    
۶۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی، ج۹، ص۵۴۴-۵۴۵.    
۶۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۳۹۹-۴۰۰.    
۶۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۲۲۹.    
۶۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۲۱.    
۶۴. نساء/سوره۴، آیه۱۷-۱۸.    
۶۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۸۰.    
۶۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی، ج۴، ص۳۷۶.    
۶۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۴، ص۲۳۷.    
۶۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۵، ص۷۰.    
۶۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۳۶.    
۷۰. مائده/سوره۵، آیه۳۹.    
۷۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۱۴.    
۷۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی، ج۵، ص۵۳۹.    
۷۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۳۲۹.    
۷۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۷، ص۳۰.    
۷۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۹۸.    
۷۶. فرقان/سوره۲۵، آیه۷۱.    
۷۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۶۶.    
۷۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۳۳۷.    
۷۹. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۲۴۳.    
۸۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۲۲۸.    
۸۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۲۸۳.    
۸۲. تحریم/سوره۶۶، آیه۸.    
۸۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۶۱.    
۸۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۵۶۳.    
۸۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۳۳۵.    
۸۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۵، ص۱۴۷.    
۸۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۷۷.    
۸۸. آل عمران/سوره۳، آیه۹۰.    
۸۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۶۱.    
۹۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی، ج۳، ص۵۲۷.    
۹۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۳، ص۳۴۱.    
۹۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۴، ص۱۵۷.    
۹۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۷۹۱.    
۹۴. فرقان/سوره۲۵، آیه۷۰.    
۹۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۳۳۴.    
۹۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۲۴۲.    
۹۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۲۲۵.    
۹۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۲۸۱.    
۹۹. حسینی بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۱۵۰.    
۱۰۰. توبه/سوره۹، آیه۱۱۷-۱۱۸.    
۱۰۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی، ج۹، ص۵۴۴-۵۴۵.    
۱۰۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۳۹۹-۴۰۰.    
۱۰۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۲۲۹.    
۱۰۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۲۱.    
۱۰۵. نساء/سوره۴، آیه۱۷-۱۸.    
۱۰۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۸۰.    
۱۰۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی، ج۴، ص۳۷۶.    
۱۰۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۴، ص۲۳۷.    
۱۰۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۵، ص۷۰.    
۱۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۳۶.    
۱۱۱. یوسف/سوره۱۲، آیه۸۹.    
۱۱۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۴۶.    
۱۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی، ج۱۱، ص۳۲۲.    
۱۱۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۲۳۶.    
۱۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۲۸۸.    
۱۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۴۰۰.    
۱۱۷. یونس/سوره۱۰، آیه۹۰-۹۱.    
۱۱۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۱۹.    
۱۱۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۱۷۳.    
۱۲۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۱۱۷.    
۱۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۳۵۱.    
۱۲۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۹۸.    
۱۲۳. انعام/سوره۶، آیه۱۵۸.    
۱۲۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۵۰.    
۱۲۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی، ج۷، ص۵۳۳-۵۳۴.    
۱۲۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۳۸۶-۳۸۸.    
۱۲۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۹، ص۲۶.    
۱۲۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۵۹۸.    
۱۲۹. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۴۴۰.    
۱۳۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۴، ص۲۵۱.    
۱۳۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی، ج۴، ص۳۹۷.    
۱۳۲. شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۱۳۳.    
۱۳۳. آلوسی، شهاب الدین، تفسیر آلوسی، ج۲، ص۴۷۷.    
۱۳۴. احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۶، ص۳۹۵.    
۱۳۵. ابن کثیر، اسماعیل بن عمرو بن کثیر، تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۲۰۷.    
۱۳۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی، ج۷، ص۵۳۶.    
۱۳۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۳۸۸.    
۱۳۸. رشید رضا، محمد، تفسیر المنار، ج۴، ص۳۶۷.    
۱۳۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۹، ص۲۷.    
۱۴۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۵۹۹.    
۱۴۱. غافر/سوره۴۰، آیه۸۴-۸۵.    
۱۴۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۷۶.    
۱۴۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۵۴۱.    
۱۴۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۳۵۷.    
۱۴۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۱، ص۳۱۴.    
۱۴۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۸۳۲.    
۱۴۷. یونس/سوره۱۰، آیه۸۸.    
۱۴۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۱۸.    
۱۴۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۱۷۰.    
۱۵۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۱۱۶.    
۱۵۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۳۴۶.    
۱۵۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۹۵.    
۱۵۳. یونس/سوره۱۰، آیه۹۶-۹۷.    
۱۵۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۱۹.    
۱۵۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۱۸۴.    
۱۵۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۱۲۴.    
۱۵۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۳۵۸.    
۱۵۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۲۰۲.    
۱۵۹. نساء/سوره۴، آیه۱۵۹.    
۱۶۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۰۳.    
۱۶۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۶، ص۱۳۸.    
۱۶۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۱۱.    
۱۶۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی، ج۵، ص۲۱۹.    
۱۶۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۱۳۴.    
۱۶۵. رشید رضا، محمد، تفسیر المنار، ج۶، ص۱۸.    
۱۶۶. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۴.    
۱۶۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۱۷.    
۱۶۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۴۹۱.    
۱۶۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۳۲۸.    
۱۷۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۲۲۵.    
۱۷۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۲۰۷.    
۱۷۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۸۰.    
۱۷۳. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی، ج۴، ص۳۷۶.    
۱۷۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۴، ص۲۳۸.    
۱۷۵. فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج۱، ص۴۳۱.    
۱۷۶. بقره/سوره۲، آیه۵۴.    
۱۷۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۸.    
۱۷۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۱، ص۲۸۶.    
۱۷۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۱۸۹.    
۱۸۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱، ص۱۷۷.    
۱۸۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۲۳۹.    
۱۸۲. مائده/سوره۵، آیه۳۹.    
۱۸۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۱۴.    
۱۸۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی، ج۵، ص۵۳۹.    
۱۸۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۳۲۹.    
۱۸۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۷، ص۳۰.    
۱۸۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۹۸.    
۱۸۸. توبه/سوره۹، آیه۱۱۷.    
۱۸۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۰۵.    
۱۹۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی، ج۹، ص۵۴۳.    
۱۹۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۳۹۹.    
۱۹۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۲۲۹.    
۱۹۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۲۰.    
۱۹۴. فرقان/سوره۲۵، آیه۷۱.    
۱۹۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۶۶.    
۱۹۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۳۳۷.    
۱۹۷. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۲۴۳.    
۱۹۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۲۲۸.    
۱۹۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۲۸۳.    
۲۰۰. بقره/سوره۲، آیه۵۴.    
۲۰۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۸.    
۲۰۲. تحریم/سوره۶۶، آیه۸.    
۲۰۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۶۱.    
۲۰۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۵۶۳.    
۲۰۵. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۳۳۵.    
۲۰۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۵، ص۱۴۷.    
۲۰۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۷۷.    
۲۰۸. آل عمران/سوره۳، آیه۹۰.    
۲۰۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۶۱.    
۲۱۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی، ج۳، ص۵۲۷.    
۲۱۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۳، ص۳۴۱.    
۲۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۴، ص۱۵۷.    
۲۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۷۹۱.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «توب»، ج۱، ص۲۸۵.    






جعبه ابزار