• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تقدیر علامت‌های اعراب افعال (صرف و نحو)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





تقدیر علامت‌های اعراب افعال از اصطلاحات ادبیات عرب، به حالتی اطلاق می‌گردد که به دلیل عوامل مختلفی نظیر تعذّر، ثِقَل یا التقاء ساکنین، نتوان علامت اعراب را به صورت ظاهری بر انتهای فعل نشان داد، و اعراب به صورت تقدیری در نظر گرفته می‌شود.



تقدیر علامت‌های اعراب افعال در اصطلاح ادبیات عرب به حالتی اطلاق می‌گردد که به دلیل عوامل مختلفی نظیر تعذّر، ثِقَل یا التقاء ساکنین، نتوان علامت اعراب را به صورت ظاهری بر انتهای فعل نشان داد، و اعراب به صورت تقدیری در نظر گرفته می‌شود.


عواملی که موجب می‌شوند تا اعراب فعل به صورت تقدیری در نظر گرفته شود، عبارتنداز:

۲.۱ - تعذّر

- تعذّر به حالتی اطلاق می‌شود که امکان مشاهده تغییرات حرکتی (اعراب) به صورت ظاهری در پایان کلمه وجود ندارد و این حرکات به صورت تقدیری در نظر گرفته می‌شوند. تعذر در کلمات منتهی به الف رخ می‌دهد.
- یکی از موارد تعذّر، در افعال مختوم به «الف» است: در افعال معتل‌اللام مختوم به الف حركت‌هاى رفع و نصب در «الف» آن، در تقدير گرفته مى‌شود:
۱. حالت رفع: یَخشَى. (یَخشَى مرفوع به ضمه مقدره)
۲. حالت نصب: لَن یَخشَى. (یَخشَى منصوب به فتحه مقدره)

۲.۲ - ثِقَل

- ثِقَل علت نحوی برای عدم ظهور علامت‌های اعراب بر حروف «واو» یا «یاء» در انتهای کلمه محسوب می‌شود. این پدیده زمانی رخ می‌دهد که تلفظ حرکات اعرابی بر این حروف به دلیل سنگینی آوایی دشوار یا نامطلوب باشد.
- «ثِقَل» در چند مورد موجب اعراب تقدیری در افعال می‌شود:
۳. «نون وقایه» پس از فعل: هرگاه پس از فعل «نون» وقايه باشد، براى سنگينى، اعراب تقدیری می‌شود: هَلْ تَكْرِمُونِی (اصل: تَكْرِمُونِنِی، با حذف نون فعل قبل از نون وقایه). «نون» پيش از «نون» وقايه در تقدير است؛ زيرا اصل آن تكرموننى بوده است؛ بنابر قول كسانى كه محذوف را «نون» فعل مى‌دانند نه «نون» وقايه.
۴. «نون تأکید ثقیله» پس از فعل: هرگاه پس از آن، «نون» تأكيد باشد، براى سنگينى، اعراب تقدیری می‌شود: هَلْ تَضْرِبَانَّ (اصل: تَضْرِبَانِنَّ، با حذف نون فعل قبل از نون تأکید). «نون» پيش از «نون» ثقيله در تقدير است؛ زيرا اصل آن، تضرباننّ بوده است.

۲.۳ - التقاء ساکنین

- به هم رسیدن دو حرف ساکن پشت سر هم در تلفظ را «التقاء ساکنین» می‌گویند. این حالت در زبان عربی مجاز نیست و برای رفع آن، باید تغییراتی در تلفظ ایجاد کرد.
- یکی از موارد التقاء ساکنین، وجود حرف ساکن پس از فعل مجزوم است: لَا تَضْرِبْ الرَّجُلَ (سکون تقدیری روی «باء»: لَا تَضْرِبِ الرَّجُلَ → برای فرار از التقاء ساکنین، «باء» مکسور می‌شود).

علامت‌هاى اعراب فعل مضارع در اين موارد، مقدّر است:
۵. هرگاه پس از آن، «نون» تأكيد باشد، براى سنگينى: هَلْ تَضْرِبَانَّ، «نون» پيش از «نون» ثقيله در تقدير است؛ زيرا اصل آن، تَضْرِبَانِنَّ بوده است.
۶. هرگاه پس از آن «نون» وقايه باشد، براى سنگينى: هَلْ تَكْرِمُونِی، «نون» پيش از «نون» وقايه در تقدير است؛ زيرا اصل آن تَكْرِمُونِنِی بوده است (بنابر قول كسانى كه محذوف را «نون» فعل مى‌دانند نه «نون» وقايه).

برخی از شواهد قرآنی مربوط به تقدیر علامت‌های اعراب افعال در ادامه ارائه خواهد شد:

۴.۱ - نَطْوِي (انبیاء/سوره۲۱، آیه۱۰۴)

(یَوْمَ نَطْوِی السَّمَاءَ کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ ۚ کَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُّعِیدُهُ ۚ وَعْدًا عَلَیْنَا ۚ إِنَّا کُنَّا فَاعِلِینَ)



۴.۲ - يَدْعُو (حج/سوره۲۲، آیه۱۲)

(یَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا یَضُرُّهُ وَ مَا لَا یَنفَعُهُ ۚ ذَٰلِکَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِیدُ)



۴.۳ - تَتَّبِعَانِّ (یونس/سوره۱۰، آیه۸۹)

۴.۴ - تَاْتُونِی (یوسف/سوره۱۲، آیه۶۰)


۱. یعقوب، امیل، موسوعة النحو و الصرف و الاعراب، ص۱۱۲.    
۲. فوال بابتی، عزیزه، المعجم المفصل فی النحو العربی، ج۱، ص۱۹۷.    
۳. یعقوب، امیل، موسوعة النحو والصرف والإعراب، ص۲۵۹.    
۴. خطیب، ظاهر یوسف، المعجم المفصل فی الأعراب، ص۱۳۶.    
۵. فوال بابتی، عزیزه، المعجم المفصل فی النحو العربی، ج۱، ص۳۵۹.    
۶. سیوطی، جلال الدین، البهجة المرضیة علی الفیة ابن مالک، ص۴۱.    
۷. فوال بابتی، عزیزه، المعجم المفصل فی النحو العربی، ص۳۹۷.    
۸. شرتونی، رشید، مبادی العربیة فی الصرف و النحو، ج۴، ص۶.    
۹. دقر، عبدالغنی، معجم القواعد العربیة فی النحو و التصریف، ص۶۸.    
۱۰. یعقوب، امیل، موسوعة النحو والصرف والإعراب، ص۱۱۲.    
۱۱. فوال بابتی، عزیزه، المعجم المفصل فی النحو العربی، ص۳۹۷.    
۱۲. شرتونی، رشید، مبادی العربیة فی الصرف و النحو، ج۴، ص۶.    
۱۳. دقر، عبدالغنی، معجم القواعد العربیة فی النحو و التصریف، ص۶۸.    
۱۴. یعقوب، امیل، موسوعة النحو والصرف والإعراب، ص۵۰۴.    
۱۵. یعقوب، امیل، موسوعة النحو والصرف والإعراب، ص۵۰۴.    
۱۶. ابن هبة الله، محمد بن محمد، المجموع اللفیف، ج۱، ص۲۸۸.    
۱۷. الشرتونی، رشید، مبادی العربیة فی الصرف و النحو، ج۳، ص۱۰۴.    
۱۸. فوال بابتی، عزیزه، المعجم المفصل فی النحو العربی، ج۱، ص۲۲۷.    
۱۹. سیوطی، جلال الدین، البهجة المرضیة علی الفیة ابن مالک، ص۴۱.    
۲۰. یعقوب، امیل، موسوعة النحو والصرف والإعراب، ص۲۵۹.    
۲۱. خطیب، ظاهر یوسف، المعجم المفصل فی الأعراب، ص۱۳۶.    
۲۲. فوال بابتی، عزیزه، المعجم المفصل فی النحو العربی، ج۱، ص۳۵۹.    
۲۳. یعقوب، امیل، موسوعة النحو والصرف والإعراب، ص۱۱۲.    
۲۴. فوال بابتی، عزیزه، المعجم المفصل فی النحو العربی، ص۳۹۷.    
۲۵. شرتونی، رشید، مبادی العربیة فی الصرف و النحو، ج۴، ص۶.    
۲۶. دقر، عبدالغنی، معجم القواعد العربیة فی النحو و التصریف، ص۶۸.    
۲۷. فوال بابتی، عزیزه، المعجم المفصل فی النحو العربی، ص۳۹۷.    
۲۸. شرتونی، رشید، مبادی العربیة فی الصرف و النحو، ج۴، ص۶.    
۲۹. دقر، عبدالغنی، معجم القواعد العربیة فی النحو و التصریف، ص۶۸.    
۳۰. ابن هبة الله، محمد بن محمد، المجموع اللفیف، ج۱، ص۲۸۸.    
۳۱. الشرتونی، رشید، مبادی العربیة فی الصرف و النحو، ج۳، ص۱۰۴.    
۳۲. فوال بابتی، عزیزه، المعجم المفصل فی النحو العربی، ج۱، ص۲۲۷.    
۳۳. یعقوب، امیل، موسوعة النحو والصرف والإعراب، ص۵۰۴.    
۳۴. یعقوب، امیل، موسوعة النحو والصرف والإعراب، ص۵۰۴.    
۳۵. انبیاء/سوره۲۱، آیه۱۰۴.    
۳۶. حج/سوره۲۲، آیه۱۲.    
۳۷. یونس/سوره۱۰، آیه۸۹.    
۳۸. یوسف/سوره۱۲، آیه۶۰.    



فرهنگ اصطلاحات صرف و نحو عربی، دحداح، انطوان، ص۱۲۶.    






جعبه ابزار