تعصب قوم ابراهیم (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
طاغوت ها و دشمنان
یکتاپرستی در تحریك توده هاى ناآگاه، همواره از
تعصبات مذهبی به نفع مقاصد شوم خود سوءاستفاده می کنند و به
غیرت و
حمیت مردم نسبت به مقدّسات متوسّل مى شوند.
قوم ابراهیم، مردمی
متعصب در
عقاید شرک آلود خود:
•«وحاجه قومه قال اتحـجونی فی الله وقد هدن ولا اخاف ما تشرکون به الا ان یشاء ربی شیــا وسع ربی کل شیء علمـا افلا تتذکرون:و
قوم او با وى (درباره
توحید) به
جدال و ستیز برخاستند، گفت: آیا با من درباره خدا مجادله مىكنید در حالى كه او مرا (به
یقین علمى و عینى)
هدایت نموده؟ و من از آنچه شما
شریک او مىسازید نمىهراسم، جز آنكه پروردگارم (درباره من) چیزى بخواهد؛ دانش
خداوند همه چیز را فرا گرفته است، آیا متذكر نمى شوید».
•«قالوا ءانت فعلت هـذا بـالهتنا
یـابرهیم قالوا حرقوه وانصروا ءالهتکم...:(چون او را حاضر نمودند) گفتند: اى
ابراهیم، آیا تو این (عمل زشت هولناك) را درباره خدایان ما انجام داده اى؟گفتند: او را بسوزانید و خدایانتان را یارى دهید اگر (به راستى) كارى خواهید كرد.»
•«انما تعبدون من دون الله اوثـنـا وتخلقون افکـا... فما کان جواب قومه الا ان قالوا اقتلوه او حرقوه...:جز این نیست كه شما غیر از خدا بت هایى (بى اثر) را مى پرستید، و (در نام گذارى آنها به
اله و
شفیع و مقرّب) دروغى مى بافید؛ بى
شک كسانى كه به جاى خدا مى پرستید
مالک هیچ نوع روزى براى شما نیستند، پس روزى را فقط از نزد خدا بطلبید و او را بپرستید و او را سپاسگزارید، كه همه به سوى او بازگردانده مى شوید.پس جواب قوم او جز این نبود كه گفتند: او را بكشید یا بسوزانید! (و او را در
آتش افكندند) پس خداوند او را از
آتش نجات بخشید، حقّا در این (شیوه نجات دادن) نشانه هایى است (از توحید و
قدرت او) براى گروهى كه
ایمان مى آورند.»
وحاجه قومه...: از این
آیه به خوبى استفاده مى شود كه
جمعیت بت پرستان
قوم ابراهیم تلاش و كوشش داشتند كه به هر قیمتى كه ممكن است او را از
عقیده خود باز دارند، و به
آئین بت پرستی بكشانند ولى او با نهایت
شهامت مقاومت كرد و با دلائل منطقى سخنان همه را پاسخ گفت. در اینكه آنها به چه منطقى در برابر
ابراهیم متوسل شدند، در این آیات صریحا چیزى نیامده است، ولى از پاسخ
ابراهیم اجمالا روشن مى شود كه آنها او را
تهدید به
کیفر و
خشم خدایان و بت ها كردند، و او را از مخالفت آنان بیم دادند، زیرا در دنباله آیه از
زبان ابراهیم چنین مى خوانیم: من هرگز از بت هاى شما نمى ترسم زیرا آنها قدرتى ندارند كه به كسى
زیان برسانند" (وَ لا أَخافُ ما تُشْرِكُونَ بِهِ)." هیچكس و هیچ چیز نمىتواند به من زیانى برساند مگر اینكه خدا بخواهد"
تعبیر «حاجَّهُ قَوْمُهُ»می فهماند که اهل باطل، تعصّب دارند.آنگونه كه اگر
بدهکار را آرام بگذارند
طلبکار مى شود، قوم منحرف هم به جاى شرم از
شرک خود، قد علم كرده
احتجاج مى كنند، و تعبیر «أَ تُحاجُّونِّی فِی اللَّهِ» باین معنا است که تعصّب و پافشارى اهل باطل، شگفت آور است.
ءانت فعلت...:
ابراهیم ع به طور
قطع عمل شکستن بت ها را به
بت بزرگ نسبت داد، ولى تمام قرائن
شهادت مى داد كه او قصد جدى از این سخن ندارد، بلكه مى خواسته است
عقائد مسلم بت پرستان را كه خرافى و بى اساس بوده است به رخ آنها بكشد، به آنها بفهماند كه این
سنگ و چوب هاى بى جان آن قدر بى عرضه اند كه حتى نمى توانند یك جمله سخن بگویند و از عبادت كنندگان شان یارى بطلبند، تا چه رسد كه بخواهند به حل مشكلات آنها بپردازند! در روایتى كه در كتاب
کافی از
امام صادق ع نقل شده مى خوانیم:«انما قال بل فعله كبیرهم ارادة الاصلاح، و دلالة على انهم لا یفعلون، ثم قال و اللَّه ما فعلوه و ما كذب:
ابراهیم این سخن را به خاطر آن گفت كه مى خواست افكار آنها را
اصلاح كند، و به آنها بگوید كه چنین كارى از بت ها ساخته نیست، سپس
امام اضافه فرمود: به خدا
سوگند بت ها دست به چنان كارى نزده بودند،
ابراهیم نیز
دروغ نگفت.»
نكته دیگرى كه در اینجا باید به آن توجه داشت این است كه سخنان
ابراهیم، بت پرستان را تكان داد، و
وجدان خفته آنها را بیدار كرد و
فطرت توحیدى آنها را از پشت پرده هاى
تعصب و
جهل و
غرور آشكار ساخت. (فَرَجَعُوا إِلى أَنْفُسِهِمْ فَقالُوا إِنَّكُمْ أَنْتُمُ الظَّالِمُونَ)و در واقع تمام مقصود
ابراهیم از شكستن بتها همین بود،
هدف شكستن
فکر بت پرستی و
روح بت پرستى بود، و گرنه شكستن
بت فایده اى ندارد.
تعبیر «حَرِّقُوهُ وَ انْصُرُوا آلِهَتَكُمْ» در
آیه ۶۸
سوره انبیا ما را متوجه این نکته می کند که تعصّبات نابجا،
انسان را تا مرز
سوزاندن پیامبر خداوند به پیش مى برد.گرچه حضرت
ابراهیم ع با استدلالات عملى و منطقى ، همه بت پرستان را محكوم کرد و خودشان هم در
دل به این محكومیت
اعتراف كردند، ولى
لجاجت و
تعصب شدید آنها مانع از پذیرش حق شد، به همین دلیل جاى
تعجب نیست كه تصمیم بسیار شدید و خطرناكى در باره
ابراهیم گرفتند و آن كشتن
ابراهیم به بدترین صورت یعنى
سوزاندن و خاكستر كردن بود!.
كانَ جَوابَ قَوْمِهِ...:
قوم گمراه و متعصب در برابر استدلالات
ابراهیم ع پاسخ منطقى نداشتند و لذا مانند همه زورمندان متصب بى منطق تكیه بر
قدرت شیطانی شان كردند، و فرمان
قتل او را صادر نمودند چنان كه
قرآن مى گوید:" قوم
ابراهیم جوابى جز این نداشتند كه گفتند او را به قتل برسانید یا بسوزانید"! (فَما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قالُوا اقْتُلُوهُ أَوْ حَرِّقُوهُ).از این تعبیر استفاده مى شود كه گروهى طرفدار
سوزاندن ابراهیم بودند در حالى كه گروهى دیگر
اعدام او را به وسیله
شمشیر و امثال آن پیشنهاد مى كردند سرانجام گروه اول
پیروز شدند چون معتقد بودند بدترین نوع اعدام همان سوزانیدن با آتش است.این
احتمال نیز وجود دارد كه همه آنها نخست به اعدام او با وسائل معمولى مى اندیشیدند، ولى بعدا همگى اتفاق بر این كردند كه او را
آتش بزنند و حد اكثر شدت عمل را به خرج دهند.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «تعصب قوم ابراهیم».