تشبیه اعمال مجرمان (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نابودی اعمال مجرمان در
قیامت با
فرمان الهی، به ذرات
غبار پراکنده در
هوا تشبیه شده است.
در
سوره فرقان آیه ۲۳ نابودی اعمال
مجرمان در
قیامت با
فرمان الهی، به ذرات غبار پراکنده در
هوا تشبیه شده است:
یوم یرون الملـئکة لا بشری یومئذ للمجرمین... • و قدمنا الی ما عملوا من عمل فجعلنـه هباء منثورا.
سپس به عنوان
تهدید میگوید اینها که تقاضا دارند فرشتگان را به بینند سرانجام خواهند دید" اما روزی که فرشتگان را میبینند روزی است که در آن روز بشارتی برای مجرمان نخواهد بود" (چرا که روز مجازات و کیفرهای دردناک اعمال آنها است) (یوم یرون الملائکة لا بشری یومئذ للمجرمین)
آری در آن
روز از دیدن فرشتگان خوشحال نخواهند شد، بلکه چون نشانههای
عذاب را همراه مشاهده آنان میبینند بقدری در
وحشت فرو میروند که همان جملهای را که در
دنیا به هنگام احساس خطر در برابر دیگران میگفتند بر زبان جاری میکنند" و میگویند ما را
امان دهید، ما را معاف دارید" (و یقولون حجرا محجورا).
ولی بدون
شک نه این جمله و نه غیر آن اثری در
سرنوشت محتوم آنها ندارد چرا که آتشی را که خود افروختهاند خواه و ناخواه دامانشان را میگیرد، و اعمال زشتی را که انجام دادهاند در برابرشان مجسم میگردد و خود کرده را
تدبیر نیست!.
واژه"
حجر " (بر وزن قشر) در اصل به منطقهای گفته میشود که آن را سنگچین (تحجیر) کرده و ممنوع الورود میساختند، و اگر میبینیم" حجر اسماعیل" را" حجر" میگویند به خاطر دیواری است که اطراف آن کشیده شده و جدا گردیده است،
عقل را نیز" حجر" میگویند، چون انسان را از کارهای خلاف منع میکند، لذا در
آیه ۵
سوره فجر میخوانیم هل فی ذلک قسم لذی حجر (آیا در این سخن، سوگند قانع کنندهای برای صاحبان
عقل جود دارد؟).
و نیز"
اصحاب حجر"، که در
قرآن نامشان آمده
به
قوم صالح گفته شده است که خانههای سنگی محکمی در دل کوهها برای خود میتراشیدند و در حفاظت آن قرار میگرفتند.
جمله" حجرا محجورا" اصطلاحی بوده است در میان
عرب که وقتی به کسی برخورد میکردند که از او میترسیدند برای گرفتن
امان این جمله را در برابر او میگفتند.
مخصوصا رسم
عرب این بود که در
ماههای حرام که
جنگ ممنوع بوده هنگامی که کسی با دیگری روبرو میشد و احتمال میداد این سنت شکسته شود و به او صدمهای برسد، این جمله را تکرار میکرد، طرف مقابل نیز با شنیدن آن، او را امان میداد و از نگرانی و
اضطراب و
وحشت بیرون میآورد، بنا بر این معنی جمله مزبور این است: " امان میخواهم امانی که برگشت و تغییری در آن نباشد"
ضمنا از آنچه در بالا گفتیم روشن شد که در اینجا گوینده این سخن مجرمانند و تناسب افعال موجود در
آیه و سیر تاریخی و سابقه این جمله در میان عرب نیز همین اقتضا میکند، هر چند بعضی احتمال دادهاند که گوینده این سخن فرشتگان خواهند بود و هدفشان ممنوع ساختن مشرکان از رحمت
خدا است.
و بعضی نیز گفتهاند که گوینده این سخن مجرمانند که به یکدیگر این را میگویند، ولی ظاهر همان معنی اول است که بسیاری از مفسران آن را اختیار کرده و یا به عنوان اولین تفسیر از آن یاد نمودهاند.
اما در اینکه آن روز که مجرمان، فرشتگان را ملاقات میکنند کدام
روز است؟ مفسران دو احتمال دادهاند بعضی گفتهاند روز
مرگ است که
انسان فرشته مرگ را میبیند چنان که در
آیه ۹۷
سوره نساء میخوانیم: و لو تری اذ الظالمون فی غمرات الموت و الملائکة [[]] باسطوا ایدیهم اخرجوا انفسکم: " اگر ظالمان را ببینی هنگامی که در امواج مرگ قرار گرفتهاند و فرشتگان دستها را گشودهاند و میگویند جان خود را بیرون کنید. عذاب. . ".
بعضی دیگر این تفسیر را انتخاب کردهاند که منظور
روز قیامت و
رستاخیز است که مجرمان در برابر فرشتگان قرار میگیرند و آنها را مشاهده میکنند.
تفسیر دوم با توجه به آیات بعد که سخن از رستاخیز میگوید و مخصوصا جمله یومئذ اشاره به آن میگیرد، نزدیکتر به نظر میرسد.
آیه بعد وضع اعمال این مجرمان را در
آخرت مجسم ساخته، میگوید:
" ما به سراغ تمام اعمالی که آنها انجام دادند میرویم و همه را همچون ذرات غبار پراکنده در هوا میکنیم"! (و قدمنا الی ما عملوا من عمل فجعلناه هباء منثورا).
واژه" عمل" به طوری که
راغب در
مفردات گفته به معنی هر کاری است که با قصد انجام میگیرد، ولی فعل، اعم از آن است، یعنی به کارهایی که با قصد یا بی قصد انجام میگیرد هر دو اطلاق میشود.
جمله" قدمنا" از ماده" قدوم" به معنی" وارد شدن" یا" به سراغ چیزی رفتن" است، و در اینجا دلیل بر تاکید و جدی بودن مطلب است، یعنی مسلما و بطور قطع تمام اعمال آنها را که با توجه و از روی
اراده انجام دادهاند- هر چند ظاهرا کارهای خیر باشد- به خاطر
شرک و کفرشان همچون ذرات غبار در هوا محو و نابود میکنیم.
واژه" هباء" به معنی ذرات بسیار ریز غبار است که در حال عادی، ابدا به چشم نمیآید، مگر زمانی که نور
آفتاب از روزنه یا دریچهای به داخل
اطاق تاریکی بیفتد و این ذرات را روشن و قابل مشاهده سازد.
این تعبیر نشان میدهد که اعمال آنها بقدری بی ارزش و بی اثر خواهد شد که اصلا گویی عملی وجود ندارد، هر چند سالیان دراز تلاش و کوشش کرده باشند.
این آیه نظیر
آیه ۱۸
سوره ابراهیم است که میفرماید: مثل الذین کفروا بربهم اعمالهم کرماد اشتدت به الریح فی یوم عاصف: " اعمال کسانی که به پروردگارشان کافر شدند همچون خاکستری است در برابر
تندباد در یک روز طوفانی"!
دلیل منطقی آن هم روشن است، زیرا چیزی که به عمل
انسان شکل و محتوا میدهد،
نیت و انگیزه و هدف نهایی عمل است، افراد با ایمان، با انگیزه الهی و
توحیدی، هدفهای مقدس و پاک، و برنامه صحیح و سالم به سراغ انجام کارها میروند در حالی که مردم بی
ایمان غالبا گرفتار تظاهر ریاکاری و
تقلب و
غرور و
خود بینی هستند، و همین سبب بی ارزش شدن اعمال آنها میشود.
به عنوان نمونه ما مسجدهایی را از صدها سال پیش سراغ داریم که گذشت قرنها کمترین تاثیر بر آنها نگذاشته است، و به عکس خانههایی را میبینیم که با گذشت یک ماه یا یک سال شکستها و نقصهای فراوان در آن ظاهر میشود، اولی چون انگیزه الهی داشت از هر نظر محکم و با بهترین مصالح با پیش بینی تمام حوادث آینده ساخته شده، اما دومی چون هدف تهیه
مال و ثروتی از طریق تظاهر و فریب بوده است تنها به رنگ و آبش توجه شده است.
اصولا از نظر منطق
اسلام، اعمال صالح آفاتی دارد که باید دقیقا مراقب آن بود: گاه از آغاز ویران و فاسد است، همچون عملی که برای" ریا" انجام میگیرد.
گاه انسان در حین عمل گرفتار
غرور و
عجب و
خودبینی میشود و ارزش عملش به خاطر آن از بین میرود.
و گاه بعد از عمل به خاطر انجام کارهای مخالف و منافی، اثرش محو و نابود میگردد، مانند انفاقی که پشت سر آن"
منت " باشد، و یا اعمال صالحی که پشت سر آن
کفر و
ارتداد صورت گیرد.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۸، ص۱۰۵، برگرفته از مقاله «تشبیه اعمال مجرمان ». /span