• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تَسلیم (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





تَسلیم (به فتح تاء) از واژگان قرآن کریم به معانی سلام كردن، سالم كردن و نگاه داشتن، دادن چيزى و انقياد و طاعت به كار رفته است.
تسليم را به سه مرحله تقسيم كرده‌اند که عبارتند از: تسليم تن، تسليم عقل، تسليم قلب.



تَسلیم به معانی سلام كردن، سالم كردن و نگاه داشتن، دادن چيزى و انقياد و طاعت به كار رفته است.


به مواردی از تَسلیم که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - فَسَلِّمُوا (آیه ۶۱ سوره نور)

(فَإِذا دَخَلْتُمْ بُيُوتاً فَسَلِّمُوا عَلى‌ أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَكَةً طَيِّبَةً ...)
(و هنگامى كه داخل خانه‌اى شديد، بر خويشتن سلام كنيد، سلام و تحيّتى از سوى خداوند، سلامى پربركت و پاكيزه....)
سلام در این آیه به معنای سلام کردن است.
يعنى به اهل خانه سلام كنيد كه مسلمانان به حكم يک جسداند.


۲.۲ - سَلِّمُوا تَسْلِيماً (آیه ۵۶ سوره احزاب)

(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً)
(اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، بر او درود فرستيد و در برابر اوامر او كاملًا تسليم باشيد.)
در این آیه نیز به معنای سلام کردن است.


۲.۳ - سَلَّمَ‌ (آیه ۴۳ سوره انفال)

وَ لَوْ أَراكَهُمْ كَثِيراً لَفَشِلْتُمْ وَ لَتَنازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَ لكِنَّ اللَّهَ‌ سَلَّمَ‌ ...
«اگر خدا دشمنان را به تو بسيارشان نشان داده بود دل به ترس می‌داديد و در كار جنگ منازعه می‌كردند ولى خدا از ترس و منازعه نگاه داشت و سلامت كرد.»
تسلیم در اینجا به معنى سالم كردن و نگاه داشتن است.


۲.۴ - سَلَّمْتُمْ‌ (آیه ۲۳۳ سوره بقره)

(فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِذا سَلَّمْتُمْ‌ ما آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ ...)
(گناهى بر شما نيست؛ به شرط اين‌كه حق مادران را به طور شايسته بپردازيد....)
در اینجا تسلیم به معنای و ايضا به معنى دادن چيزى آمده است.


۲.۵ - يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً (آیه ۶۵ سوره نساء)

(ثُمَّ لا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً)
«از حكم تو در دل خويش تنگى احساس نكنند و تسليم و منقاد محض شوند.»
تسلیم اینجا به معنای انقياد و طاعت به كار رفته است.



تسليم را به سه مرحله تقسيم كرده‌اند: تسليم تن، تسليم عقل، تسليم قلب.

۳.۱ - تسلیم تن

تسليم تن همان است كه آن را تسليم ظاهرى گفتيم. شخص خود را زبون و لاعلاج ديده در مقابل حريف مغلوب و تسليم می‌شود و در اطاعت او در می‌آيد ولى فكر و عقلش تسليم نشده بلكه پيوسته در انتظار فرصت است تا بار ديگر به ستيز بر خيزد. و اين همان است كه در آيه‌ زیر گفته شده.

۳.۱.۱ - أَسْلَمْنا (آیه ۱۴ سوره حجرات)

(قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا ...)
(اعراب بادیه‌نشین گفتند: ايمان آورده‌ايم. بگو: شما ايمان نياورده‌ايد، ولى بگوييد اسلام آورده‌ايم....)


۳.۲ - تسلیم عقل

تسليم عقل و فكر آن است كه شخص در مقابل دليل و منطق تسليم شود. در اين تسليم نمی‌شود شخص را با كتک زدن و شكنجه دادن تسليم كرد ولى هر گاه دليل كافى وجود داشت عقل تسليم می‌گردد.
بيشتر كفاری كه اهل عذاب‌اند و قرآن می‌گويد: دانسته از خدا و دستور او اعراض می‌كنند از اين قبيل‌اند، می‌دانند و يقين دارند ولى از روى حسد يا حرص و يا خودپسندی و خودبینی تن به حق در نمی‌دهند عقلشان تسليم است ولى قلبشان تسليم نيست چنانكه فرموده‌

(وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا ...)
(و آن را از روى ظلم و تکبر انكار كردند، در حالى كه در دل به آن یقین داشتند....) يعنى آيات ما را انكار كردند و تسليم نشدند ولى ضمير شان‌ و عقلشان يقين كرد علت انكارشان ستم و برترى‌جوئى بود.

موسی در مقابل انكار فرعون می‌گويد :

(لَقَدْ عَلِمْتَ ما أَنْزَلَ هؤُلاءِ إِلَّا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ بَصائِرَ وَ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يا فِرْعَوْنُ مَثْبُوراً)
«می‌دانى كه اين آيات را پروردگار آسمان‌ها و زمين نازل كرده، اى فرعون: من تو را هلاک شده می‌دانم.»

آرى فرعون می‌دانست كه موسى حق است عقلش تسليم شده بود از روى خودپسندى و جاه‌طلبى تسليم قلبى نداشت، می‌دانست ولى خاضع نبود مثل معاویه (علیه‌لعائن‌الله) كه امیرالمؤمنین (صلوات‌الله‌وسلامه‌علیه) را بيشتر از ديگران مى‌شناخت. ولى خاضع نبود. هم خود را بدبخت كرد و هم ديگران را.
درباره اختلاف اهل کتاب و قبول نكردن اسلام، مكرر در آيات می‌خوانيم كه می‌دانستند قرآن حق و اسلام همان دين موعود است ولى در اثر حسد حاضر به تسليم نشدند

(وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ ...)
(و كسانى كه کتاب آسمانی به آنان داده شد، با يكديگر اختلاف نكردند، مگر بعد از آگاهى و از روى ستم و حسدورزى....)

و در جاى ديگر فرموده: آنها پيامبر اسلام را همانطور می‌شناسند كه پسران خود را و عدّه‌اى از آنها حق را می‌دانند و نهان می‌دارند.

(الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَعْرِفُونَهُ كَما يَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ إِنَّ فَرِيقاً مِنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ)
(كسانى كه كتاب آسمانى به آنان داده‌ايم، او -پيامبر- را همچون فرزندان خود مى‌شناسند؛ ولى جمعى از آنان، حق را در حالى كه از آن آگاهند كتمان مى‌كنند.)
رجوع شود به «خلف» و بقيه مطلب در «كفر» خواهد آمد.


۳.۳ - تسلیم قلب

تسليم سوّم، تسليم قلب است و آن همان انقياد و مطيع بودن است كه توأم با ايمان و عمل است.
ناگفته نماند علت تسليم نشدن قلب پس از تسليم عقل، سه چيز است:
حرص، تكبر، حسد. لذا در روايات اسلامى نقل شده: گناهان اولى سه گناهند از آنها بپرهيزيد حرص همان است كه آدم را بخوردن شجره منهى وا داشت. شيطان از روى تكبر بر آدم سجده نكرد. پسر آدم از روى حسد برادر خويش را بكشت. اگر درباره گناهان مردم كه دانسته و از روى علم گناه می‌كنند دقّت كنيم خواهيم ديد علت ارتكاب گناه يكى از سه چيز فوق است.


۱. قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۳، ص۳۰۰.    
۲. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۶، ص۸۴.    
۳. نور/سوره۲۴، آیه۶۱.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۵۸.    
۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۲۹۹.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۱۶۵.    
۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۱۷۳.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۲۴۶.    
۹. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۶.    
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۲۶.    
۱۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۵۰۷.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۳۳۸.    
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۱۶۹.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۵۷۹.    
۱۵. انفال/سوره۸، آیه۴۳.    
۱۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۹، ص۱۲۲.    
۱۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۹۳.    
۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۰، ص۲۲۸.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۸۴۱.    
۲۰. بقره/سوره۲، آیه۲۳۳.    
۲۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۷.    
۲۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۲۴۱.    
۲۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲، ص۳۶۲.    
۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۵۸۸.    
۲۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۳، ص۳۵.    
۲۶. نساء/سوره۴، آیه۶۵.    
۲۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۴، ص۶۴۷.    
۲۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۴، ص۴۰۵.    
۲۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۵، ص۲۱۸.    
۳۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۱۰۷.    
۳۱. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۴.    
۳۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۱۷.    
۳۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۴۹۱.    
۳۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۳۲۸.    
۳۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۲۲۵.    
۳۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۲۰۷.    
۳۷. نمل/سوره۲۷، آیه۱۴.    
۳۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۷۸.    
۳۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۴۹۱.    
۴۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۳۴۶.    
۴۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۸۵.    
۴۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۳۳۳.    
۴۳. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۰۲.    
۴۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۳۰۳.    
۴۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۲۱۸.    
۴۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۴، ص۲۲۲.    
۴۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۶۸۵.    
۴۸. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۹.    
۴۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۲.    
۵۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۳، ص۱۸۹.    
۵۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۳، ص۱۲۱.    
۵۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۳، ص۲۶۹.    
۵۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۷۱۸.    
۵۴. بقره/سوره۲، آیه۱۴۶.    
۵۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۴۶.    
۵۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۷، ص۵۳.    
۵۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۴۰.    
۵۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۱۰۸.    
۵۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۴۲۳.    



قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «سلم»، ج۳، ص۳۰۰.    






جعبه ابزار