• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تسخیر آسمان (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



قرآن کریم آیاتی از خود را به فرمان برداری و تسخیر آسمانها اختصاص داده که به آن‌ها اشاره خواهیم داشت.



آسمانها، فرمانبر و مسخر اراده الهی هستند.
وقیل یـارض ابلعی ماءک ویـسماء اقلعی وغیض الماء وقضی الامر واستوت علی الجودی وقیل بعدا للقوم الظــلمین. و گفته شد: «ای زمین، آبت را فرو بر! و‌ای آسمان، خودداری کن! و آب فرو نشست و کار پایان یافت و (کشتی) بر (دامنه کوه) جودی، پهلو گرفت و (در این هنگام،) گفته شد: » دور باد قوم ستمگر (از سعادت و نجات و رحمت خدا! ) »
و جمله" و قیل یا ارض ابلعی ماءک و یا سماء اقلعی" ندایی است که از ساحت عظمت و کبریایی حق تعالی صادر شده، و اگر نام حضرتش را نبرد و نفرمود: " و قال الله یا ارض ابلعی... " به منظور تعظیم بوده، و دو صیغه امری که در این جمله است یعنی امر" ابلعی" و امر" اقلعی" امر تکوینی است، همان امری که کلمه" کن" حامل آن است، و از مصدر صاحب عرش، خدای تعالی صادر می‌شود، و همه می‌دانیم که وقتی این کلمه در مورد چیزی صادر شود بدون فاصله‌ای زمانی آن امر محقق می‌شود، و در مورد بلعیده شدن آب طوفان بوسیله زمین نیز چنین شد، زمین دیگر نجوشید، آسمان هم نبارید.
الم تر ان الله سخر لکم ما فی الارض والفلک تجری فی البحر بامره ویمسک السماء ان تقع علی الارض الا باذنه ان الله بالناس لرءوف رحیم. آیا ندیدی که خداوند آنچه را در زمین است مسخر شما کرد و (نیز) کشتیهایی را که به فرمان او بر صفحه اقیانوسها حرکت می‌کنند و آسمان و سنگهای آسمانی     را نگه می‌دارد، تا جز بفرمان او، بر زمین فرو نیفتند؟ خداوند نسبت به مردم رحیم و مهربان است
این آیه استشهاد دیگری بر عموم قدرت خدا است، و مقابله میان تسخیر آنچه در زمین است و تسخیر کشتی‌ها در دریا تایید می‌کند که مراد از زمین، خشکی، در مقابل دریا است و بنا بر اینکه جمله" و یمسک السماء... " پس از این دو جمله واقع شده، می‌رساند که حاصل مقصود این است که خدا آنچه در آسمان و آنچه در زمین، و آنچه در دریاها است مسخر برای شما کرده.
و مراد از آسمان همانطور که گفتیم جهت بالا، و موجودات بالا است پس خدا نمی‌گذارد که آن موجودات فرو ریزند، و به زمین بیفتند، مگر به اذن خودش که با اذن او احیانا سنگهای آسمانی و صاعقه، و امثال آن به زمین می‌افتد.
ومن ءایـته ان تقوم السماء والارض بامره ثم اذا دعاکم دعوة من الارض اذا انتم تخرجون. و از آیات او این است که آسمان و زمین به فرمان او برپاست سپس هنگامی که شما را (در قیامت) از زمین فراخواند، ناگهان همه خارج می‌شوید (و در صحنه محشر حضور می‌یابید)!
یعنی نه تنها آفرینش آسمانها که در آیات قبل به آن اشاره شد آیتی است که برپایی و ادامه نظام آنها نیز آیتی دیگر می‌باشد، چه اینکه این اجرام عظیم در گردش منظم خود احتیاج به امور زیادی دارد که مهمترین آنها محاسبه پیچیده تعادل نیروی جاذبه و دافعه است.
پروردگار بزرگ آن چنان این تعادل را سامان بخشیده که میلیونها سال بدون کمترین انحراف در مسیر خود گردش می‌کنند.
و به تعبیر دیگر آیه گذشته اشاره به" توحید خلقت" بود، و این آیه اشاره به" توحید ربوبیت و تدبیر" است.
تعبیر به" قیام" و برپایی آسمان و زمین، تعبیر لطیفی است که از حالات انسان گرفته شده، چرا که بهترین حالات انسان برای ادامه فعالیتها حالت قیام است که قادر بر انجام همه حوائج خود می‌باشد و تسلط کامل بر اطراف خویش دارد.
ثم استوی الی السماء وهی دخان فقال لها وللارض ائتیا طوعـا او کرهـا قالتا اتینا طـائعین. سپس به آفرینش آسمان پرداخت، در حالی که بصورت دود بود به آن و به زمین دستور داد: «به وجود آیید (و شکل گیرید)، خواه از روی اطاعت و خواه اکراه! » آنها گفتند: «ما از روی طاعت می‌آییم (و شکل می‌گیریم)! »


تعبیر به" ثم" (سپس) معمولا برای تاخیر در زمان می‌آید، ولی گاه به معنی تاخیر در بیان می‌باشد.
اگر به معنی اول باشد مفهومش این است که آفرینش آسمانها بعد از خلقت زمین و آفرینش کوهها و معادن و مواد غذایی صورت گرفته است، ولی اگر به معنی دوم باشد هیچ مانعی ندارد که آفرینش آسمانها قبلا صورت گرفته، و زمین بعد از آن، ولی به هنگام بیان کردن نخست از زمین و ارزاق و منابع آن که مورد توجه و نیاز انسانهاست شروع کرده، سپس به شرح آفرینش آسمان پرداخته است.
معنی دوم گذشته از اینکه با اکتشافات علمی هماهنگ تر است با آیات دیگر قرآن نیز موافقت دارد چرا که در سوره نازعات چنین می‌فرماید ا انتم اشد خلقا‌ام السماء بناها رفع سمکها فسواها و اغطش لیلها و اخرج ضحاها و الارض بعد ذلک دحاها اخرج منها ماءها و مرعاها و الجبال ارساها متاعا لکم و لانعامکم:
" آیا زنده شدن شما بعد از مرگ مهمتر است، یا آفرینش آسمان؟ خداوند آن را بیان کرد و برافراشت و منظم ساخت، شب آن را تاریک، و روز آن را آشکار ساخت، و زمین را بعد از آن گسترد، آبهای درونی آن و گیاهان و چراگاههای آن را خارج نمود، و کوهها را بعد از آن پا بر جا ساخت، تا وسیله زندگی برای شما و چهارپایانتان فراهم گردد".
این آیات به خوبی روشن می‌سازد که گسترش زمین و جوشیدن چشمه‌ها و پیدایش درختان و مواد غذایی، همه بعد از آفرینش آسمانها صورت گرفته است، در حالی که اگر" ثم" را به تاخیر زمانی تفسیر کنیم باید بگوئیم همه اینها قبل از آفرینش آسمان صورت گرفته، و از آنجا که کلمه بعد ذلک به روشنی همه اینها را بعد از آن می‌شمرد، تفسیر ثم به تاخیر بیانی روشن به نظر می‌رسد.


" استوی" از ماده"استواء" در اصل به معنی اعتدال یا مساوات دو چیز با یکدیگر است، ولی به طوری که بعضی از ارباب لغت و مفسران گفته‌اند این ماده هنگامی که با" علی" متعدی شود به معنی" استیلاء و سلطه بر چیزی" است، مانند الرحمن علی العرش استوی " خداوند بر عرش استیلا دارد".
و هنگامی که با" الی" متعدی شود به معنی" قصد" می‌آید، مانند آیه مورد بحث که می‌فرماید: ثم استوی الی السماء: " سپس اراده آفرینش آسمان کرد".


جمله" هی دخان": " آسمانها در آغاز به صورت دود بود" نشان می‌دهد که آغاز آفرینش آسمانها از توده گازهای گسترده و عظیمی بوده است، و این با آخرین تحقیقات علمی در مورد آغاز آفرینش کاملا هماهنگ است.
هم اکنون نیز بسیاری از ستارگان آسمان به صورت توده فشرده‌ای از گازها و دخان هستند.
۴- جمله" فقال لها و للارض ائتیا طوعا او کرها": " خداوند به آسمان و زمین فرمود به شکل خود در آیید از روی اطاعت یا اکراه" به این معنی نیست که واقعا سخنی با لفظ گفته شده باشد، بلکه گفته خداوند همان فرمان تکوینی، و اراده او بر امر آفرینش است، و تعبیر به" طوعا او کرها" اشاره به این است که اراده قطعی خداوند به شکل گرفتن آسمانها و زمین تعلق یافته بود و در هر صورت می‌بایست آن مواد به چنین صورت مطلوبی در آینده بخواهند یا نخواهند.
اذا السماء انشقت• واذنت لربها وحقت. در آن هنگام که آسمان کرات آسمانی شکافته شود،• تسلیم فرمان پروردگارش شود- و سزاوار است چنین باشد
" انشقاق آسمان" به معنای از هم گسیختن و متلاشی شدن آن است و این خود یکی از مقدمات قیامت است ممکن است بپرسی" اذن دادن آسمان به خدا" چه معنا دارد؟ در پاسخ می‌گوییم کلمه" اذن" در اصل لغت به معنای اجازه دادن نیست، بلکه به معنای گوش دادن است، و گوش دادن را هم که" اذن" نامیده‌اند تعبیری است مجازی از انقیاد و اطاعت، و کلمه" حقت" به معنای آن است که آسمان در شنیدن و اطاعت فرمانهای خدا حقیق و سزاوار می‌شود.
و معنای آیه این است که آسمان مطیع و منقاد پروردگارش گشته، حقیق و سزاوار شنیدن و اطاعت فرامین پروردگارش می‌گردد.


۱. هود/سوره۱۱، آیه۴۴.    
۲. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۳۴۶، ترجمه موسوی همدانی.    
۳. حج/سوره۲۲، آیه۶۵.    
۴. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص۵۶۱.    
۵. روم/سوره۳۰، آیه۲۵..    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۴۰۲.    
۷. فصلت/سوره۴۱، آیه۱۱..    
۸. نازعات/سوره۷۹، آیه۲۷.    
۹. طه/سوره۲۰، آیه۵.    
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۰، ص۲۲۷.    
۱۱. انشقاق/سوره۸۴، آیه۱.    
۱۲. انشقاق/سوره۸۴، آیه۲.    
۱۳. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۴۰۰، ترجمه موسوی همدانی.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۸، ص۸۱، برگرفته از مقاله «تسخیر آسمان».    


رده‌های این صفحه : آسمان | تسخیر | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار