تاریخچه بقعه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در سرزمینهای اسلامی، در طول
تاریخ بناهایی از نوع مقبرههای کوچک و ساده تامقبرههای بزرگ و
مجلل ساخته شدهاند.
در سرزمینهای اسلامی، بناهایی از نوع مقبرههای کوچک و ساده تامقبرههای بزرگ و مجلل که
مصداق بقعهاند، به تناسب
شکل و عملکرد، نامهایی گوناگون وجود دارند که مهمترین آنها عبارت است از: قبّه،
ضریح،
تربت (تربه)،
مدفن،
قبر،
گور،
مزار،
مرقد،
روضه،
مشهد،
مقام و
مقبره.
در کشورهای
عرب زبان قبّه قیرهای گنبد پوش (
گنبد) نامیده میشوند.
ضریح،
تربت و مدفن نیز با تفاوتهایی
مترادف قبهاند.
واژه مدفن معمولاً برای قبر شخصیتی دینی یا غیردینی معمولی، و ضریح برای شخصیتهای برجسته دینی یا غیردینی به کار میرود.
ضریح معمولاً از نظر معماری شکل ویژهای دارد.
واژه
تربه (تربت یعنی
خاک) ظاهراً فاقد مفهوم
ساختمان است، گرچه بسیاری از آنها نیز
بنا دارند.
واژه «قبّه» لفظ «تربه» را، تا کاربرد دوباره آن در
دوره عثمانی، مدتها از رواج انداخت.
قبر،
گور و الفاظ مشابه اینها نیز میتواند اشاره به ساختمانی نهاده بر گور باشد، هر چند به لحاظ نوع و وسعت بنا چندان در خور توجه نباشد.
برخی از این نامها هم بیشتر برای مقابر صالحان و زهّاد و مقدّسان به کار میرود، از جمله مقام که
مترادف با
مزار،
ضریح و
مدفن است.
مرقد نیز که در
فارسی به معنای «
خوابگاه» است، در بسیاری موارد به قبور مقدّسان اطلاق میشود.
واژه عربی
مزار (
زیارتگاه) نیز ظاهراً فاقد هر گونه مفهوم معماری است، ولی حاکی از آن است که زائران بسیاری را به خود جلب میکند و مناسک ویژهای در آنجا برگزار میشود.
روضه در لغت به معنای «باغ و بستان» است، ولی اشاره به
بهشت هم دارد، ازینرو به بسیاری از قبور مقدّسان اطلاق میشود، از جمله محوطه متصل به
مرقد نبی اکرم صلی
اللهعلیهوآلهوسلم.
همچنین به مدفنی که باغی آن را احاطه کرده باشد روضه گویند که از این نوع عمارت در
هند بسیار است.
از اصطلاحات مهم و متداول در این زمینه «
مشهد» است به معنای مکانی که فردی برجسته از بزرگان
دین در آنجا به
شهادت رسیده باشد.
در
ایران، به بقعه فرزندان امامان علیهمالسلام، امامزاده، و گاهی شاهزاده و آستانه (درگاه، حضرت، گذرگاه) نیز میگویند.
حَظیره یا مجتمع آرامگاهی، محوطهای است برای
دفن که با حصاری احاطه شده و معمولاً فاقد قداست است، مانند آنچه در گازرگاه، نزدیک
هرات، موجود است.
به دلیل برخی احادیث منسوب به
پیامبر صلّی الهی علیه وآله وسلّم در آنها هر گونه ساخت و تزیین قبور و توجه به آنها
نهی شده است، بسیاری گمان کردهاند که در دوره آن حضرت به بناهای یادبود گورها عنایتی نمیشده است، اما شواهدی در
منابع اهل سنّت و
شیعه، خلاف این نظر را ثابت میکند.
این قبیل احادیث تنها متوجه
منع از احیای برخی
آداب جاهلی بوده است.
زیارت قبور در زمان
پیامبر اکرم صلی
اللهعلیهوآلهوسلم و پس از آن معمول بوده است، و حتی شخص ایشان به زیارت اهل
بقیع و قبور شهدا میرفتهاند.
در کتب فقهی و حدیث
اهل سنّت، فصولی به عنوان زیارت، زیارت
قبر نبی اکرم صلی
اللهعلیهوآلهوسلم و تبرک جستن بدان و نذر برای اهل قبور آورده شده، و زیارتنامههای مختلفی، از جمله زیارتنامه شیخین، نقل شده است.
نهادن
قندیل در کنار قبر پیامبر اکرم صلی
اللهعلیهوآلهوسلم، در همان سالهای پس از وفات ایشان
و برپاکردن خیمهای در سال ۶۸ بر قبر ابن عباس،
همه میتواند مقدمه بزرگداشت قبور و ایجاد بناهای یادبود باشد.
شواهدی نیز بر وجود بنا بر قبر
ابن عباس قبل از سال ۹۴ موجود است.
طبق منابع مکتوب، بنای
مقبره از سده دوم هجری درسرزمینهای اسلامی رایج شد،
چنانکه پس از وفات
امام موسی کاظم علیهالسلام، ایشان را خارج از قبّه جعفر، پسر
منصور عباسی (حک :۱۳۶ـ ۱۵۸)،
دفن کردند.
از این
روایت بر میآید که در اواسط قرن دوم، برخی قبور دارای بنا و احتمالاً
گنبد بودهاند،
از جمله بنایی که هارون الرشید (حک :۱۷۰ـ۱۹۳) بعد از۱۷۰ بر قبر امام علی علیهالسلام ساخت
و بنای قبر
سیده نفیسه، از نوادگان
امام حسن علیهالسلام و
عروس امام صادق علیهالسلام، در قاهره.
رواج احداث مقابر گنبددار از
قرن سوم بوده است
و از منابع چنین برمیآید که از قرن چهارم به بعد، زیارت آنها معمول شده است
مثلاً مقدسی (۳۴۵ـ۳۸۱) در وصف سرزمینهای اسلامی، بخشی را به مشهدها، قبور و رباطها اختصاص داده است.
از
قرن ششم به بعد، در سراسر
جهان اسلام، انواع آرامگاهها به وفور یافت میشود.
کثرت مقابر
اهل بیت علیهمالسلام،
اولیاء،
صحابه، علما و غیره،
و انجام آداب خاص زیارت، دلیلی است بر اینکه آرامگاهها از نظر ساختار معماری و آداب مذهبی تکامل یافتهاند.
برخی پژوهشگران،
قبه الصخره (۷۲) را در
بیت المقدس ـ که البته از نوع آرامگاهها نیست ـ نخستین بنای یادبود در
جهان اسلام میدانند که شاید به مناسبت پیروزی مسلمانان بر آن سرزمین، و اینکه
اسلام خود را
وارث ادیان متقدم میشمرد و نیز به سبب آنکه مکان
معراج پیامبر اکرم بود، برپا شده باشد.
این بنا که در عین حال نخستین قبّه (
گنبد) در
اسلام نیز به شمار میآید، در محل نخستین قبله مسلمانان و محل
معراج پیامبر اکرم صلی
اللهعلیهوآلهوسلم ساخته شده است،
هر چند منابع کهن
هدفهای سیاسی و دینی خاصی را در ساخت این بنا دخیل میدانند.
بنای قُبَّه الصُلیبیه در
سامرا (۲۴۵) منسوب به
منتصر عباسی (حک :۲۴۷ـ ۲۴۸) نیز از اولین بناهای یادبود شناخته شده است.
بنای
آرامگاه حکیم ترمذی در
ترمذ (احتمالاً متعلق به اواخر
قرن سوم و اوایل قرن چهارم)
بقعه حضرت معصومه سلام
اللهعلیها در
قم (متعلق به قرن سوم) و
بقعه حضرت علی علیهالسلام در
نجف را میتوان از بناهای گنبددار کهن به شمار آورد.
گسترش
اسلام ارتباط مستقیمی با
جهاد و
شهادت دارد و بزرگداشت شهدا از
صدر اسلام مستلزم تداوم خاطره آنان و ساخت مشهدها، بقعهها و روضهها بر
مدفن آنها بوده است.
ازینرو در بسیاری از سرزمینهای اسلامی
مجاور با
دارالحرب، اینگونه بناها برپاگشته است؛ مثلاً
آسوان در
نوبه، یکی از نواحی درگیریهای
مسلمانان با دشمنان، دارای آرامگاههایی از قرن چهارم و پنجم است
در حالی که در
اسپانیا و
سیسیل که آنجاها نیز نزدیک نبردگاه بودهاند، چنین آرامگاههایی دیده نمیشود
بعد از
قرن ششم که
تصوف در میان مسلمانان نفوذ بیشتری یافت، ساخت مقبرههای
صوفیه افزایش پیدا کرد،
از جمله مقبره ملاادریس در مراکش و زیارتگاههای متعلق به خاندان چشتی در هند.
کثرت زیارتگاهها و امامزادهها در مناطق شیعی، بویژه
ایران و
مصر در
دوره فاطمیان، شایان توجه است و شمار بسیاری از آرامگاههای اولیه و قدیمتر نیز به شیعیان اختصاص دارد.
فاطمیان به ساخت بقاع خاندان
علویان توجه داشتند،
ولی تأثیر مقابر
امامان شیعه علیهمالسلام، و فرزندان آنان در
کربلا،
نجف،
مشهد،
قم،
سامرا و
کاظمین در گسترش این مقابر، و ترویج مراسم مختلف مخصوصاً
سوگواری دهه
محرم در دیگر سرزمینها چشمگیرتر است.
علاقه فرمانروایان به بَقایِ نام و گسترش
نفوذ خاندانشان از دیگر دلایل
توسعه مقبره سازی در
جهان اسلام بوده است؛ هر چند از این فرمانروایان، در قرون اولیه، کمتر آرامگاهی به جای مانده است، زیرا بسیاری از اینان در اماکن دیگر، مانند
مساجد یا
مدارس یا پیرامون مزار یکی از
اولیاء، مانند
گورستان شاه زنده در
سمرقند،
گورستان ممالیک در
قاهره به
خاک سپرده میشدند.
نوعی مجموعه متداول در ممالک اسلامی، ساختمان
مقبره ـ
مسجد است.
گاه مقابر در کنار مسجد قرار داشتند مانند مجموعه
سلطان قَلاوون (قرن هفتم) و گاه در داخل مسجد
که اغلب بنیانگذاران مساجد در آنجا مدفون بودند، مانند
مسجد سلطان حسن (حک :۷۵۷ـ۷۶۴) در قاهره؛
مسجد سلیمانیه در
استانبول؛
مسجد و مقبره حموده پاشا در
تونس
و
مسجد گوهرشاد (بنا:۸۱۹) در کنار بقعه
امام رضا علیهالسلام.
مجموعه آرامگاه ـ مدرسه که تقریباً از قرن ششم به بعد رواج یافت، جایگاه والای مدرسه را در جامعه اسلامی بیان میکند، از آن جمله است
مدرسه و
مقبره ناصر محمد در
قاهره؛ مدرسه ـ مقبره و
مسجد غازی الدین خان (متوفی ۱۱۲۲) در
دهلی که هنوز به عنوان مؤسسهای آموزشی مسلمانان از آن استفاده میکنند.
مدرسه رکنیه جنب
بقعه سید رکن الدین (
قرن هشتم) در
یزد و
مدرسه خواجه تاج الدین جنب
بقعه خواجه تاج الدین (قرن نهم) در
کاشان.
با اینهمه، قدیمترین نمونه مدارس و حوزههای علمیه اطراف بقعهها از نوع حوزههای علمیه اطراف مشاهد متبرکهاند که
مشهد و
قم و
نجف مصداق آناند.
مجموعههایی که حاوی
مزار صوفی یا
عارفی بوده باشد، به صورت
خانقاه ـ
مقبره مشاهده میشود؛ مانند خانقاه ـ
مقبره برقوق در
قاهره (قرن هشتم) و خانقاه ـ
مقبره نصرآباد در غرب
اصفهان.
کتابخانههای بسیاری نیز از جمله تشکیلات الحاقی به این بقعهها بودهاند، از جمله
کتابخانه حیدری در
نجف که در زاویهای از
حرم حضرت علی علیهالسلام قرار دارد و
قدمت آن حداقل به دوره
آل بویه میرسد
کتابخانهای که
خلیفه الّناصرلدین الله عباسی در ۵۸۴ برای مقبره همسرش،
سلجوقه خاتون، در
بغداد وقف کرده است
و
کتابخانه آستان قدس رضوی که سابقه بنای آن به
قرن نهم میرسد.
رباطها که استحکاماتی دفاعی نزدیک مرزهای کشورهای اسلامی بودند و در آن مجاهدان به نبرد با مشرکان میپرداختند و به
شهادت میرسیدند، و همانجا نیز
دفن میشدند، غالباً مقدس و محل
زیارت محسوب میشدهاند
از جمله
رباط عبّادان (
آبادان)؛ «
منستیر» (
مونیستر) در
تونس، از قرن دوم هجری؛ عباد نزدیک
تلمسان در
الجزایر که
قبر سیدی بن مَدْیَن در آنجاست؛ «
تافرطست» در
مراکش که در آن یک
مسجد و
گور دو امیر از
بنومرین قرار دارد؛ و «
تسکیدلت» در جنوب غرب وهران که یکی از اولیای «بنو ازناسن» در آن
مدفون است.
سه بنای خشتی در
دارزینِ بم، از نخستین استحکامات سدههای اولیه است و وضعی مشابه دارد
آرامگاه به صورت
زیارتگاه و مکانی مقدس منشأ تحولات مختلفی است؛ مثلاً در
مدینه،
بیت المقدس،
مشهد،
کربلا،
نجف و
کاظمین، زیارتگاه علت وجودی و گسترش این شهرها شده است.
زیارتگاهها پس از مساجد از لحاظ معنوی و مذهبی جایگاه ویژهای دارند و از دیرباز
ملجأ و
مأمن مؤمنین و محل
نذر و نیاز
و
دعا و
عبادت بودهاند.
اغلب بقعهها و امامزادهها،
تولیت و سازمان اداری و مالی خاصی دارند و موقوفات مختلف، از جمله املاک و زمینهای
کشاورزی، پشتوانهای برای اداره آن محل و انجام اعمال نیکوکارانه است.
چون یکی از جنبههای معماری آرامگاهی، ایجاد ارتباط میان
جهان مادی و
معنوی است،
مقبره و
زیارتگاه و اجزای آن میتواند مفاهیم
نمادین و رمزی داشته باشد.
چنانکه
گنبد یا برجهای مقبرهای (مهمترین جزء مقابر)، نشانه
صعود و
اشاره به
آسمان و
بهشت است
دانشوری، ص ۹)، و میتواند نمادی از فرودآیی
جبروت کیهان بر
زمین باشد.
شکل چهارگوش اماکن دینی مبین
قطعیت و تغییرناپذیری قانون، و شکل کروی آن نشانه
آسمان و مفهوم نامحدود و نامتناهی است، و طرح ساختمانی
مرقد با سقف گنبدی، رمز
اتحاد آسمان و
زمین است.
پیشطاق (طاق جلوی) مقابر که ساخت آن از حدود
قرن پنجم به بعد رواج یافته، با بزرگی و زیبایی خود، بزرگی و قداست شخصیت صاحب آرامگاه را بیان میکند.
گاهی پیشطاقها و سردرها میتواند
کنایه از مرد مقدسی باشد که او را
باب هدایت میدانستهاند.
برای مثال، در مرو قبرهای دو تن از
صحابه پیامبراکرم صلی
اللهعلیهوآلهوسلم، در جلو دو پیشطاق قرار دارد که جزوبنا نیستند و اضافیاند،
مقبره ابوبکر تایبادی را در
تایباد، با
ایوان (
پیشطاق) بلند آن، میتوان از این نوع بناها شمرد.
وجود نقش درختان و گیاهان در این اماکن نیز در خور توجه است.
طرح
گیاهان ساقهای اسلیمیها، که اغلب از یک
گلدان یا
طشت سر در آورده، میتواند تمثیلی از
بهشت باشد.
برخی نقاشیها و تصاویر به کار رفته در آرامگاهها، از جمله در
برج خرقان، در
جاده قزوین ـ
همدان،
با تصاویری از گیاهان و پرندگان تمثیلی، میتواند مؤیداین نظر باشد.
اعداد مقدس نیز در معماری بقاع و مقابر تأثیر نهاده است.
برجهای آرامگاهی دوازده ضلعی میتواند نشانه
دوازده امام شیعی علیهمالسلام یا علایم بروج دوازدهگانه
باشد، و مقابر هشت گوشه تمثیلی از هشت درِ بهشت و هشت طبقه آسمان.
در
ایران، بسیاری از بقعهها با اعداد مقدس نامگذاری شدهاند، مانند
بقعه دوازده امام (یزد، ۴۲۹)،
چهل دختر (
دامغان،
قرن پنجم)،
هفت تنان و
چهل تنان در
شیراز که بترتیب، متعلق به دورههای
[۱] و
قاجاریهاند.
خطوط به کار رفته در آرامگاهها نیز علاوه بر وجه تزیینی و
جاودانه کردن خاطره
زهد بنیانگذاران
به دلیل استفاده از آیات
قرآن،
ادعیه، اشعار و
ذکر زهد و تقوای بنیانگذاران، جنبه معنوی و مقدس و آخرت گرایی به این اماکن میبخشد.
در
ایران، پس از مساجد، بقعهها و امامزادهها رایجترین بناهای دینیاند و کمتر شهری است که در آن مقبرهای نباشد.
گفتنی است که جز
آرامگاه کوروش در
پاسارگاد، تقریباً آرامگاه مهم و مجزایی از دوران پیش از
اسلام ایران وجود ندارد.
بدین ترتیب، وقتی
اسلام به
ایران آمد، هیچ سنت آرامگاه سازی وجود نداشت تا الهام بخش مسلمانان باشد.
شاید پس از اسلام، ایرانیان این روش را از همکیشان خود در
مصر،
سوریه و
عراق گرفته باشند
از بناهای یادبود سه قرن اول در ایران، آثار اندکی بر جای مانده است که مهمتر از همه
مشهد علی بن موسی الرضا علیهالسلام در
خراسان است.
مزار حضرت معصومه سلام
اللهعلیها در
قم نیز ظاهراً تا نیمه قرن دوم که برای آن بنا یا گنبدی ساختند، تنها دارای سایه بانی بوده است.
شهر قم پس از
دفن حضرت معصومه سلام
اللهعلیها، مقدس و مکان برگزیدهای برای دفن بسیاری از مشاهیر علما و مقدسان و اعقاب امامان علیهمالسلام گردید.
ظاهراً در
ایران، آرامگاههای دیگری نیز بوده که از آنها اثری بر جای نمانده، ولی از آثار مکتوب شواهدی بر وجود مزارها و مشهدها به دست میآید.
به گفته
مقدسی در
ری، شاهزادگان بلند پایه دیلمی گنبدهای رفیع و
مستحکم، و شاهزادگان دون پایه گنبدهای کوچکتری بر بالای مقابر خود داشتند.
از پیش از
عهد سلجوقیان، که دوره رونق آرامگاه و بقعه در
ایران است، آثار معدودی باقیمانده که عبارت است از:
آرامگاه اسماعیل سامانی در بخارا (پیش از ۳۳۳)؛ آرامگاه ارسلان جاذب در سنگ بست، که تنها آرامگاه باقیمانده از دوره غزنوی است؛ گنبد
قابوس (۳۹۷)؛ آرامگاه
عرب اتا در
شهر تیم تاشکند (۳۶۷)؛
بقعه دوازده امام در یزد (۴۲۹) که کهنترین نمونه بناهای مرکز
ایران است.
تا دوره
سلجوقی، بخش عمده آثار معماری
ایران را مساجد تشکیل میداد، اما در این دوره شمار مقابر بر مساجد پیشی گرفت.
امرای
ترک بیشتر علاقه داشتند که مقابر خویش را، به
تقلید از شکل
خیمه، به شکل
برج بسازند
ولی بندرت آرامگاه امامزادگان شیعی به شکل مقبره برجی ساخته میشد.
دو نمونه برجسته این دوره
آرامگاه سلطان سنجر در
مرو (۵۵۲) و
گنبد سرخ در مراغه (۵۴۲)
است.
مقارن همین دوره، گسترش
تصوف موجب افزایش مقابر و زیارتگاهها گردید، از جمله مقابر
صوفیه میتوان به
مقبره شیخ احمد جام (۴۴۱ـ۵۳۶) در
تربت جام (احتمالاً سده ششم) و
بایزید بسطامی (حدود سده هشتم) اشاره کرد.
اینگونه مقابر پس از
دوره سلجوقیان افزایش یافت.
بقعههای متبرک نیز در بسیاری دورهها از حمایت پادشاهان برخوردار میشدند، مثلاً
سلطان حسین بایقرا (حک :۸۳۶ـ۹۱۲) بسیاری از بقعههای علوی را
تعمیر کرد.
برخی دیگر از آرامگاهها به علما و فقها،
شعرا و شخصیتهای برجسته اختصاص دارد، از جمله
بقعه ابن بابویه قمی فقیه معروف شیعی در
شهر ری و
بقعه حاج ملاهادی سبزواری در
سبزوار،
و
آرامگاه شیخ مصلح الدین سعدی در
شیراز در قرن اخیر.
نیمی از بناهای بسیار
دوره ایلخانی را مقابر تشکیل میدهند و ویژگی آنها پیروی از الگوهای متداول ع
هد سلجوقی است.
در این دوره نیز تأثیر گرایشهای عرفانی و
تصوف و گرایشهای شیعی در ساخت مقابر وبقاع مؤثر بوده است.
مقبرههای ایلخانی به پیروی از رسم گذشتگان جدا ساخته میشد و از همه طرف نمایان بود.
اغلب محل قبور سلاطین در نقاطی مخصوص و
قبر افراد شاخص گاهی در ناحیهای معمور در نزدیک مسجد یا زیارتگاهی انتخاب میشد، ولی معمولاً مقبرههای برجی یا زیارتگاههادر یکی از قبرستانهای محلی قرار داشت.
در قبرستانهای بزرگی که چندین قرن مورد استفاده بودهاند، مانند قبرستان
تخت فولاد در
اصفهان، ساختمانهای بسیاری در میان هزارها سنگ قبر صاف، پراکنده است.
گاه یک
سنگ قبر ساده چنان مورد
احترام قرار میگیرد که ساختمان مهمی در آن برپا میشود.
مقبره پیربکران در نزدیکی
اصفهان از این نوع است
در
قم مقبرههای دوره ایلخانی در
قبرستان مشرق و قبرستان مغرب شهر یافت میشود.
در میان بناهای متعدداین دوره نمونههای جالبی از ساختمانهای تک ایوانی با تزیین پر کار و کاشیهای
ظریف و گچکاری فراوان
دیده میشود.
در این دوره، در شهرهای
نطنز و
ورامین نیز مقابر شایان توجهی ساخته شد.
تیموریان نیز در گسترش انواع مقابر و آرامگاهها تأثیر بسیاری داشتند، و آرامگاهها حدود چهل درصد از آثار معماری دوره آنان را تشکیل میدهد.
بیشتر آرامگاههای این دوره، گنبددار و بخشی از آنها زیارتگاه است که اغلب در
قم و
مازندران واقع شده و به امامزاده شهرت دارند.
درست معلوم نیست که این قبور برای ساداتی که در همان دوره میزیستهاند ساخته شده یا برای گذشتگان.
برخی از آرامگاهها متعلق به علما، شعرا و
شیوخ صوفی است.
مقابر
مرشدان صوفی، قبل از
مبقره شیخ جام، اغلب به مرکز اجرای آیین سلسله
تبدیل میشد.
حتی
بقعه شیخ صفی در
اردبیل ـ با اینکه وی سنّی بود ـ کانون
صوفیان شیعی مذهب گردید و در دوره تیموریان، تا آنجا که امکان داشت،
توسعه یافت و
مدارس، مساجد و خانقاههایی در اطراف آنها ساخته شد،
و علاوه بر
سمرقند، مقابری در دیگر شهرهای ناحیه
جیحون بنا گردید.
در معماری بناهای یادبود
دوره تیموری،
گورستان معروف به
شاه زنده (شاه زندگی) ممتاز است.
این مجموعه نماینده نوعی معماری مذهبی ـ دنیوی است، و اغلب مقابر آن به دستور افرادی غیر از سلاطین بنا شده است.
از معروفترین بناهای
تیموری گور میر (۸۰۸)، یعنی
مقبره تیمور (حک :۷۷۱ـ۸۰۷) با
گنبد پیازی شکل و تَرکداری است که بعد به صورت مقبره خانوادگی در آمد و بیشتر سلاطین مشهور تیموری در آن
دفن شدند.
یکی از زیارتگاههای عجیب با منشائی تخیلی در این دوره،
مزار شریف در شمال
افغانستان است. گفته میشود که در
قرن ششم، ظاهراً
قبر حضرت علی علیهالسلام در آن محل
کشف شد و در
تذکرهای به ثبت رسید و در ۸۸۵
سلطان حسین (حک: ۸۶۳ـ۹۱۲)
فرمان داد تا بر آن قبر بقعهای بسازند و تسهیلات لازم را از جمله
بازار،
حمام و
مسجد برای آن فراهم آورند و بدین ترتیب به صورت شهری کامل در آمد.
با
ظهور صفویه معماری آرامگاهی دچار نوعی
انحطاط گردید
گرچه در حدود هفتادسال اول آثار معماری شایان ذکری ساخته شد.
در ۹۱۸، به فرمان
شاه اسماعیل (حک: ۹۰۷ـ۹۳۰)، مقبره
هارون ولایت ـ آرامگاه مرد مقدسی که
مسلمانان،
یهودیان و
مسیحیان او را از آنِ خود میدانند ـ با کاشیکاری زیبایی ساخته شد.
در ۹۲۵، جبهه شمالی آستانه
حضرت معصومه سلام
اللهعلیها در
قم بنا گردید.
در زمان
شاه طهماسب (حک :۹۳۰ـ۹۸۴) بازسازی مقبره
شیخ صفی الدین با تغییرات و اضافات بسیار صورت گرفت.
برخلاف
هیلن برند،
پوپ معتقد است که با ظهور شاه عباس اول (حک :۹۸۹ـ۱۰۸۳) عصر زرین
معماری صفوی آغاز شد.
و بخش مهمی از معماری به ساخت بقعه و مزار اختصاص یافت
و بسیاری از ابنیه مذهبی ایران با کاشیکاری تزیین شد.
از اقدامات او تجدید بنا و
مرمت بقعه
امام رضا علیه السلام است که بدون این اقدامات شاید این بنا فاقد شکوه و جلال فعلی میشد.
از دیگر بناهای یادبود این دوره، اینهاست:
بقعه قدمگاه (۱۰۹۱) با بنای هشت گوش گنبددار در نزدیکی
نیشابور که به منظور در برگرفتن دو قطعه سنگ که اثر پای
امام رضاعلیه السلام بر روی آنها نقش بسته، بنا شده است
و مقبره خواجه ربیع در مشهد.
در این دوره بنای مشاهد متبرکه
کربلا،
نجف و
سامرا نیز
تجدید شد که
سبک معماری صفویه در آنها آشکار است.
بسیاری از
پادشاهان صفویه در جوار مشاهد متبرکه
دفن شدهاند، از جمله
شاه عباس دوم،
شاه صفی،
شاه سلیمان.
عدهای از
شاهزادگان صفوی نیز در جوار
حرم مطهر حضرت معصومه سلام
اللهعلیها به خاک سپرده شدهاند.
بناهای یادبود باقیمانده از
عهد زندیه اندک است.
مقبره بزرگ
کلات نادری که اکنون رو به ویرانی است از مقابر برجی چند ضلعی متعلق به دوره
نادرشاه (قرن دوازدهم) است.
نادر نیز گنبد و منارهای طلاپوش بر
حرم امام رضا علیه السلام در
مشهد افزوده است.
در
دوره قاجاریه، هر چند امامزادههای کوچک با گنبدهای آبی در سراسر کشور پدیدار شد، اما هیچ اثر معماری مهمی به وجود نیامد.
در این دوره
آیینه کاری در بناها رایج شد که از نمونههای عالی آن آیینه کاری
مرقد مطهر امام رضا علیهالسلام است.
علاوه بر این،
سلاطین قاجار چند
گنبد طلا در بعضی اماکن مقدس
عراق و مقبره
حضرت معصومه سلام
اللهعلیها در
قم ساختند
هم اکنون استانهای
گیلان و
مازندران در
ایران دارای بیشترین تعداد بقعه ـ
امامزاده است.
تهران و
حومه با بیش از یکصد، و
کاشان با ۸۶ بقعه در مکانهای بعدی قرار دارند.
(۱) ابن بطوطه، سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه محمد علی موحد، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۲) ابن جبیر، رحلة ابن جبیر، چاپ حسین نصّار، قاهره ۱۹۹۲.
(۳) ابن منظور، لسان العرب، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
(۴) محسن امین، اعیان الشیعة، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
(۵) عبدالحسین امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
(۶) عبدالرحمان بدوی، تاریخ تصوف اسلامی: از آغاز تا پایان سده دوم هجری، ترجمه محمود رضا افتخارزاده، قم ۱۳۵۷ ش.
(۷) تیتوس بورکهارت، هنر اسلامی: زبان و بیان، ترجمه مسعود رجب نیا، تهران ۱۳۶۵ ش.
(۸) تیتوس بورکهارت، هنر مقدس: اصول و روشها، ترجمه جلال ستاری، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۹) آرتور اپهام پوپ، معماری ایران، ترجمه غلامحسین صدری افشار، ارومیه ۱۳۶۶ ش.
(۱۰) آرتور اپهام پوپ، معماری ایران: پیروزی شکل و رنگ، ترجمه کرامت
الله افسر، تهران ۱۳۶۵ ش.
(۱۱) عبدالحی حسنی، نزهة الخواطر و بهجة المسامع و النواظر، حیدرآباد دکن ۱۳۸۲ـ۱۴۱۰/۱۹۶۲ـ۱۹۸۹.
(۱۲) جعفر خلیلی، المدخل الی موسوعة العتبات المقدسة، بغداد ۱۹۶۵.
(۱۳) دایرة المعارف تشیع، زیر نظر احمد صدر حاج سیدجوادی، کامران فانی، و بهاءالدین خرمشاهی، تهران ۱۳۶۶ ش کارل جی دوری، هنر اسلامی، ترجمه رضا بصیری، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۱۴) علی اکبر دهخدا، لغت نامه، زیر نظر محمد معین، تهران ۱۳۲۵ـ۱۳۵۹ ش.
(۱۵) علی بن عبدالکافی سبکی، شفاء السّقام فی زیارة خیر الانام، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۱۶) عباس سعیدی رضوانی، بینش اسلامی و پدیدههای جغرافیایی: مقدمهای بر جغرافیای سرزمینهای اسلامی، مشهد ۱۳۶۸ ش.
(۱۷) مومن شبلنجی، نور الابصار فی مناقب آل بیت النبی المختار، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
(۱۸) کورکیس عوّاد، خزائن الکتب القدیمة فی العراق، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۱۹) عبدالرحیم غالب، موسوعة العمارة الاسلامیة، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۲۰) حسن بن محمد قمی، کتاب تاریخ قم، چاپ جلال الدین طهرانی، تهران، تاریخ مقدمه ۱۳۱۳ ش.
(۲۱) اِبا کُخ، معماری هند در دوره گورکانیان، ترجمه حسین سلطان زاده، تهران ۱۳۷۳ ش.
(۲۲) فاطمه کریمی، «مقدمهای بر شناخت رباط در ایران»، در مجموعه مقالات کنگره تاریخ معماری و شهرسازی ایران، ج ۳، تهران ۱۳۵۷ ش.
(۲۳) ارنست کونل، هنر اسلامی، ترجمه هوشنگ طاهری، تهران ۱۳۶۸ ش.
(۲۴) آندره گدار، هنر ایران، ترجمه بهروز حبیبی، تهران ۱۳۵۸ ش.
(۲۵) آندره گدار، و دیگران، آثار ایران، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم، مشهد ۱۳۶۵ـ ۱۳۶۸ ش.
(۲۶) اولگ گرابر، «اولین بناهای یادبود اسلامی»، ترجمه کلود کرباسی، اثر، ش ۲۶ـ۲۷ (۱۳۵۷ ش).
(۲۷) حسین مدرسی طباطبائی، تربت پاکان، قم ۱۳۵۵ ش.
(۲۸) صالح لمعی مصطفی، التراث المعماری الاسلامی فی مصر، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۲۹) صالح لمعی مصطفی، القباب فی العمارة الاسلامیة، بیروت.
(۳۰) علی مظاهری، زندگی مسلمانان در قرون وسطا، ترجمه مرتضی راوندی، تهران ۱۳۴۸ ش.
(۳۱) معماری ایران: دوره اسلامی، فهرست بناها، چاپ محمد یوسف کیانی، تهران ۱۳۶۸ ش.
(۳۲) محمدبن احمد مقدسی، کتاب احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
(۳۳) احمدبن علی مقریزی، کتاب المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الا´ثار، قاهره.
(۳۴) گاستون ویت، قاهره شهر هنر و تجارت، ترجمه محمود محمودی، تهران ۱۳۶۵ ش.
(۳۵) دونالد نیوتن ویلبر، معماری اسلامی ایران در دوره ایلخانان، ترجمه عبدالله فریار، تهران ۱۳۶۵ ش.
(۳۶) دونالد ویلبر و لیزا گلمبک، معماری تیموری در ایران و توران، با همکاری تری الن (و دیگران)، ترجمه کرامت
الله افسر و محمد یوسف کیانی، تهران ۱۳۷۴ ش.
(۳۷) کریستی ویلسون، تاریخ صنایع ایران، ترجمه عبدالله فریار، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۳۸) هنرهای ایران، زیر نظر فریر، ترجمه پرویز مرزبان، تهران ۱۳۷۴ ش.
(۳۹) درک هیل، معماری و تزئینات اسلامی، ترجمه مهرداد وحدتی دانشمند، تهران ۱۳۷۵ ش.
(۴۰) رابرت هیلن برند، «مقابر»، ترجمه کرامت
الله افسر، در معماری ایران: دوره اسلامی، ج ۱، چاپ محمد یوسف کیانی، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۴۱) احمدبن اسحاق یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران ۱۳۵۶ ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بقعه»، شماره۱۱۹۵.