بقعه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بقعه در لغت به معنای «قطعه زمینی است که به سبب اختلاف
رنگ و مانند آن، از محیط اطراف متمایز باشد و بعدا به مکان مقدس تغییر معنا پیدا کرد.
بقعه در لغت به معنای «قطعه زمینی است که به سبب اختلاف
رنگ، یا (وجه مشخصه دیگری) مانند آن، از محیط اطراف متمایز باشد»؛ یا «ناحیه پستی با
آب راکد».
تعبیر اخیر قطعاً در ریشه واژه بِقاع که در اصل به
دره باتلاقی میان رشته کوههای
لبنان و
جبل الشرقی در
سوریه اطلاق میشده، و نیز در ریشه «بُقَیعه» نهفته است.
بقیعه نام محلی است در نزدیکی
دریاچه حمص. پس از این معانی، بقعه معنای وسیعترِ «ایالت، ناحیه، و گسترهای از زمین» را یافته است، مثلاً در نوشتههای جغرافیانگاران قدیم
مسلمان،
و ظاهراً این آخرین تحول معنایی آن در کشورهای غربی
جهان اسلام بوده است.
در بخشهای
شرقی و مرکزی جهان اسلام و ظاهراً در
دوره سلجوقیان، کلمه بقعه معانی «خانقاه»، «مقبره» و بهطور کلی «بنایی برای مقاصد عبادی، تحصیلی یا خیریه» را پیدا کرد.
این تغییر معنی قطعاً ناشی از عبارت قرآنی «اَلبُقْعَةِ المُبارَکَة»
است که
تفسیر آن بنابر احادیث،
دره مقدس است؛ جایی که در آن، خداوند از میان بوته مشتعلی با
موسی سخن گفت.
از زمان
سلجوقیان به بعد، کلمه بقعه در
کتیبه نویسی به کار رفت، و از آن جمله کتیبهای است از
یاغی بسان بن غازی بن دانشمند (۵۳۷ ـ۵۶۰) در نیکسار (قیصریه نو) به تاریخ ۵۵۲، که ساختمان بقعه مبارکهای را شرح میدهد و منظور آن احتمالاً
خانقاه درویشان بوده است.
از زمان
ایوبیان به بعد، این کلمه به همین ترتیب در منطقه سوری ـ فلسطینی به کار رفت، برای مثال در ۵۹۵ برای معرفی مکتبی در
اورشلیم که
صلاح الدین ایوبی وقف کرده بود.
به گفته
برخم، در همین شهر در جوار
حرم،
جامع النسائی بود که
البقعه البیضاء(بقعه سفید) ـ شاید به سبب دیوارهای سفید و خشن گچ کاری شده آن نامیده میشد.
حدود سه قرن و نیم بعد، بر
قلعه مرمت شدهای در
اورشلیم، نام
سلطان سلیم اول به عنوان
خادم الحرمین و
البقعه الاقدسیه دیده میشود.
در فرهنگ ترکی ـ ایرانی، ارتباط لفظ بقعه با خانقاه درویشان و مقابر، بخصوص آرامگاههای
مشایخ صوفیه، قطعی به نظر میرسد.
این ابنیه صرف نظر از نقشه و طرح دقیق معماری آنها، در معنای قرآنی همواره «اماکن متبرّک» را تداعی میکنند.
در
اسرار التوحید که شرح حال
ابوسعید ابی الخیر است، لفظ «بقعه»، و در یک مورد «بقعهای از خیر»،
مترادف خانقاه است.
اُوکین برای ابنیهای که در کتیبههایشان معمولاً به عنوان بقعه معرفی شدهاند از منطقه
آناطولی (برای نمونه پس از دانشمندیه و دورههای سلاجقه
روم و «بیلیک» : امیرنشینها) و از
ایران (که در قرون هشتم و نهم از
مشرق تا مجموعه تیموری شاه زنده در سمرقند وسعت داشته) نمونههایی گرد آورده و متذکر شده است که لفظ بقعه در این نواحی مقبولتر از مناطق عرب نشین بوده است.
(۱) علاوه بر قرآن.
(۲) محمدبن منور، اسرارالتوحید، چاپ ذبیح الله صفا، تهران ۱۳۳۲ ش.
(۳) محمدبن احمد مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۷۷.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بقعه»، شماره۱۱۹۵.