• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

برادر در تاریخ

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



پیشینه رابطه نَسَبی و برادری به آفرینش اوّلیه بشر بازمی‌گردد؛ از زمانی که خداوند آدم را آفرید و برای او فرزندانی قرار داد برادر و برادری نیز پدید آمد.



قرآن کریم در آیات متعددی از وجود و سرگذشت برخی برادران در جوامع گذشته و چگونگی رابطه آن‌ها با یکدیگر سخن به میان آورده و مؤمنان را به مطالعه این سرگذشتها و عبرت‌ گیری از آن‌ها فراخوانده است:

۱.۱ - فرزندان حضرت آدم

در آیات ۲۷ مائده به بعد به پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) خطاب شده که سرگذشت دو فرزند آدم را برای مؤمنان بازگو کند که هر یک از این دو برادر برای تقرب به خدا کاری کردند؛ ولی تنها عمل یکی از آنان پذیرفته شد:«واتلُ عَلَیهِم نَبَاَ ابنَی ءادَمَ بِالحَقِّ اِذ قَرَّبا قُربانا فَتُقُبِّلَ مِن اَحَدِهِما ولَم یُتَقَبَّل مِنَ الأخَرِ...». در روایات و منابع اسلامی نام این دو برادر هابیل و قابیل
[۲] جامع البیان، مج‌۴، ج‌۶‌، ص‌۲۵۵.
[۳] جامع البیان، مج‌۴، ج‌۶‌، ص۲۵۷.
و در تورات هابیل و قاین آمده است.
[۵] کتاب مقدس، پیدایش، ۴:۱‌-‌۲۶.
از میان قربانی آنان، قربانی هابیل - که از بهترین گوسفندانش برگزیده بود برخلاف قربانی قابیل که از پست‌ترین محصولات کشاورزی‌اش برای تقرب به درگاه الهی انتخاب کرده بود - پذیرفته شد
[۶] مجمع البیان، ج‌۳، ص‌۲۸۲.
[۸] کتاب مقدس، پیدایش، ۴:۵‌-‌۷.
، در نتیجه قابیل به برادرش حسادت ورزید و او را به قتل تهدید کرد:«... قالَ لاََقتُلَنَّکَ قالَ اِنَّما یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ المُتَّقین...» و در نهایت برادرش را کشت:«فَطَوَّعَت لَهُ نَفسُهُ قَتلَ اَخیهِ فَقَتَلَهُ فَاَصبَحَ مِنَ الخاسِرین». در برخی منابع علت قربانی و اختلاف آنان ازدواج هر یک با خواهر دیگری دانسته شده؛
[۱۱] تفسیر قرطبی، ج‌۶‌، ص‌۸۸‌.
[۱۲] مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۲۸۳.
ولی در منابعی دیگر علت این امر جانشینی هابیل پس از آدم شمرده شده است.
[۱۳] قصص الانبیاء، ص‌۶۵‌.
پس از کشته شدن هابیل، خداوند با فرستادن کلاغی چگونگی دفن مردگان را به قابیل آموخت و وی جنازه برادرش را دفن کرد و در نهایت از کار خود پشیمان شد:«فَبَعَثَ اللّهُ غُرابا یَبحَثُ فِی الاَرضِ لِیُرِیَهُ کَیفَ یُوری سَوءَةَ اَخِیهِ قالَ یوَیلَتی اَعَجَزتُ اَن اَکونَ مِثلَ هذا الغُرابِ فَاُورِیَ سَوءَةَ اَخی فَاَصبَحَ مِنَ النّدِمین». مراد از ندامت به نظر برخی پشیمانی قابیل از دفن نکردن هابیل و به‌نظر برخی دیگر، پشیمانی از کشتن برادر بوده‌است.
[۱۷] التفسیر الکبیر، ج‌۱۱، ص‌۲۱۰.
برخی نیز گفته‌اند:وی بدان جهت پشیمان گردید که به هدف خود از کشتن برادر دست نیافت.
[۲۰] التفسیر الکبیر، ج‌۱۱، ص‌۲۱۰.


۱.۲ - حضرت یوسف و برادران

در آیاتی دیگر قرآن از سرگذشت حضرت یوسف (علیه‌السلام) و برادرانش یاد کرده و آن را نشانه و عبرتی برای جستوجوکنندگان حق
[۲۱] جامع البیان، مج‌۷، ج‌۱۲، ص‌۲۰۱.
[۲۲] مجمع البیان، ج‌۵‌، ص‌۳۲۳.
یا نشانه‌ای بر قدرت و تدبیر خداوند یا حقانیت پیامبر اسلام
[۲۴] مجمع البیان، ج‌۵‌، ص‌۳۲۳.
- که بدون خواندن کتابی از سرگذشت آنان خبر داده - دانسته است:«لَقَد کانَ فی یوسُفَ واِخوَتِهِ ءایاتٌ لِلسّائِلین». سپس قرآن سرگذشت یوسف و برادرانش را از آن‌جا آغاز می‌کند که وی در خواب مشاهده کرد که خورشید و ماه و ۱۱ ستاره بر او سجده می‌کنند:«... اِنّی رَاَیتُ اَحَدَ عَشَرَ کَوکَبا والشَّمسَ والقَمَرَ رَاَیتُهُم لی سجِدین». به نظر مفسران مقصود از۱۱‌ستاره ۱۱ برادر حضرت یوسف‌اند که با یکی از آنان (بنیامین) از یک مادر بود و بقیه برادران از مادری دیگر بودند.
[۲۸] مجمع البیان، ج‌۵‌، ص‌۳۲۰.
[۲۹] المنیر، ج‌۱۲، ص‌۲۰۷.
محبوبیت بیش‌تر یوسف و بنیامین در نزد پدر باعث حسادت برادران و تصمیم آنان بر قتل یا دور کردن یوسف از پدر گردید ولی برخی از آنان با کشتن وی مخالفت کردند
[۳۲] مجمع البیان، ج‌۵‌، ص‌۳۲۵.
، ازاین‌رو به ناچار آن حضرت را با بهانه‌ای از پدر جدا کرده، او را در چاه افکندند. پس از گذشت سالها یوسف خزانه‌دار مصر گردید و برادران بر اثر خشکسالی و نیاز به آذوقه نزد او رفتند؛ ولی یوسف را نشناختند:«وجَاءَ اِخوَةُ یوسُفَ فَدَخَلوا عَلَیهِ فَعَرَفَهُم وهُم لَهُ مُنکِرون». در پی این دیدار، یوسف از آنان خواست برادرش بنیامین را نزد او آورند. سپس آن حضرت با طرح نقشه‌ای از بازگشت بنیامین جلوگیری کرد لیکن آنان در پی این ماجرا هم بنیامین و هم حضرت یوسف را به سرقت متهم کردند:«قالوا اِن یَسرِق فَقَد سَرَقَ اَخٌ لَهُ مِن قَبلُ...». این سخن برادران حکایت از آن دارد که آنان هنوز حسادت یوسف و برادرش را در دل داشتند ؛ ولی آن حضرت این تهمت برادران را نادیده گرفت و خداوند را عالم‌تر به حقایق امور دانست
[۴۰] تفسیر قرطبی، ج‌۹، ص‌۱۵۷.
[۴۱] مجمع البیان، ج‌۵‌، ص‌۳۸۹‌-‌۳۹۰.
:«... فَاَسَرَّها یوسُفُ فی نَفسِهِ ولَم یُبدِها لَهُم قالَ اَنتُم شَرٌّ مَکانا واللّهُ اَعلَمُ بِما تَصِفون». آنان پس از بازگشت مجدد نزد حضرت یوسف آن حضرت را شناخته، به خطاهای پیشین خویش اعتراف کردند:«قالوا اَءِنَّکَ لاََنتَ یوسُفُ... قالوا تاللّهِ لَقَد ءاثَرَکَ اللّهُ عَلَینا واِن کُنّا لَخطِین». در اینجا نیز یوسف (علیه‌السلام) با بزرگواری و گذشت تمام خطاهای آنان را بخشید و دعا کرد تا خداوند نیز آنان را ببخشاید:«قالَ لا تَثریبَ عَلَیکُمُ الیَومَ یَغفِرُ اللّهُ لَکُم و هُوَ اَرحَمُ الرّاحِمین».

۱.۳ - سرگذشت موسی و خواهرش

قرآن در آیات دیگری به بخشی از سرگذشت خواهر موسی با برادر خود و نگرانی وی از سرنوشت او اشاره کرده است؛ از جمله آنگاه که مادر موسی از ترس کشته شدن فرزند، موسی را به دریا افکند به خواهرش سفارش کرد تا صندوقچه برادر را زیر نظر بگیرد:«وقالَت لاُِختِهِ قُصّیهِ...» و خواهر نیز دور از چشم فرعونیان از دور او را زیر نظر داشت:«... ‌فَبَصُرَت بِهِ عَن جُنُب وهُم لایَشعُرون». پس از آن‌که فرعونیان موسی را از دریا گرفتند و در پی دایه‌ای برای او بودند وی آنان را به منزل مادرش راهنمایی کرد.

۱.۴ - سرگذشت موسی با برادرش

در آیاتی نیز از روابط موسی با برادرش هارون و برخی ماجراهای میان آنان سخن به میان آمده است؛ از جمله وقتی موسی به مقام نبوت رسید و به فرمان الهی مأمور شد که به سوی فرعون حرکت کند، از خداوند خواست تا برادرش هارون را همراه او سازد تا در این مأموریت پشتیبان او باشد:«و اَخی هارونُ هُوَ اَفصَحُ مِنّی لِسانا فَاَرسِلهُ مَعِیَ رِدءًا یُصَدِّقُنی اِنّی اَخافُ اَن یُکَذِّبون» و خداوند این درخواست را اجابت فرمود. سپس آن حضرت را مأمور کرد تا همراه با برادرش به سوی فرعون رود:«اِذهَب اَنتَ و اَخوکَ بِایاتی ولا تَنیا فی ذِکری» همچنین آنگاه که موسی قوم خود را برای رفتن به میقات ترک کرد برادرش هارون را به جانشینی خود در میان بنی اسرائیل باقی گذارد:«... ‌وقالَ موسی لاَِخیهِ هارونَ اخلُفنی فی قَومی...» ولی در غیبت موسی، به رغم تلاشهای هارون، سامری بنی‌اسرائیل را گمراه کرد، ازاین‌رو موسی در بازگشت از میقات، به شدت بر برادر خشم گرفت:«و‌لَمّا رَجَعَ موسی اِلی قَومِهِ غَضبانَ اَسِفا... واَلقَی الاَلواحَ واَخَذَ بِرَأسِ اَخیهِ یَجُرُّهُ‌اِلَیه...» ولی هارون در مقابل، عذر خود را جلوگیری از تفرقه بنی‌اسرائیل و کشته شدن خویش عنوان کرد. به نظر برخی هدف از خشم گرفتن موسی بر برادرش هارون، نشان دادن عظمت گناهِ واقع شده و متوجه کردن بنی‌اسرائیل به آن بوده است، ازاین‌رو در پی این ماجرا آن حضرت دست به دعا برداشت و برای خود و برادر از خداوند رحمت طلبید:«قالَ رَبِّ اغفِر لی ولاَِخی واَدخِلنا فی رَحمَتِکَ واَنتَ اَرحَمُ الرّ‌حِمین». در آیاتی دیگر نیز از رسالت موسی و برادرش هارون سخن رفته است.

۱.۵ - سرگذشت حضرت مریم

در آیه ۲۸ مریم گروهی از بنی اسرائیل حضرت مریم (علیهاالسلام) را خواهر هارون خطاب کرده و متولد شدن فرزندی بدون پدر از وی را قبیح شمرده‌اند
[۶۵] مجمع البیان، ج‌۶‌، ص‌۷۹۱.
:«یااُختَ هارونَ ما کانَ اَبوکِ امرَاَ سَوء...». در این‌که مراد از هارون در این آیه چه کسی است اقوال متعددی مطرح است؛ برخی وی را مرد صالحی در میان بنی اسرائیل دانسته‌اند که هرکس کار خوب انجام می‌داد او را برادر یا خواهر وی خطاب می‌کردند.
[۶۶] مجمع البیان، ج‌۶‌، ص‌۷۹۱.
[۶۷] جامع البیان، مج‌۹، ج‌۱۶، ص‌۹۷.
برخی دیگر گفته‌اند:وی مردی فاسق بوده است که افراد گناهکار را برادر یا خواهر او می‌خواندند.
[۶۹] مجمع البیان، ج‌۶‌، ص‌۷۹۱.
[۷۰] تفسیر قرطبی، ج‌۱۱، ص‌۶۸‌.
برخی نیز وی را همان هارون برادر موسی دانسته‌اند و مریم را بدان جهت که از فرزندان اوست خواهر وی نامیده‌اند
[۷۱] تفسیر قرطبی، ج‌۱۱، ص‌۶۸‌.
[۷۳] جامع البیان، مج‌۹، ج‌۱۶، ص‌۹۸.
و شماری دیگر گفته‌اند که مریم خود برادری به نام هارون داشته است.
[۷۴] مجمع‌البیان، ج‌۶‌، ص‌۷۹۱.
[۷۵] التفسیر الکبیر، ج‌۲۱، ص‌۲۰۸.
[۷۶] تفسیر قرطبی، ج‌۱۱، ص‌۶۸‌.


۱.۶ - سرگذشت دو برادر یتیم

در آیه ۸۲ کهف از دو برادر یتیم یاد شده که پدرشان برای آنان گنجی پنهان کرده بود و حضرت خضر و موسی برای حفظ آن، دیوار روی گنج را بازسازی کردند تا آنان پس از بزرگ شدن، گنج پنهان شده را خارج کنند:«و اَمَّا الجِدارُ فَکانَ لِغُلامَینِ یَتیمَینِ فِی المَدینَةِ و کانَ تَحتَهُ کَنزٌ لَهُما وکانَ اَبوهُما صالِحا فَاَرادَ رَبُّکَ اَن یَبلُغا اَشُدَّهُما و یَستَخرِجا کَنزَهُما رَحمَةً مِن رَبِّکَ...». مفسران نام این دو برادر را «أصرم» و «صریم» ذکر کرده‌اند
[۷۸] تفسیر قرطبی، ج‌۱۱، ص‌۲۶.
[۷۹] زاد المسیر، ج‌۵‌، ص‌۱۸۱.
و گنج آنان را طلا یا مال فراوان یا لوحی دانسته‌اند که در آن علومی نگاشته شده بود.
[۸۱] مجمع البیان، ج‌۶‌، ص‌۷۵۳.
[۸۲] تفسیر قرطبی، ج‌۱۱، ص‌۲۶‌-‌۲۷.


۱.۷ - سخن منافقان در مورد برادرانشان

در آیه‌ای دیگر قرآن به سخن برخی از منافقان صدر اسلام اشاره کرده که در مورد برادرانشان که در جنگ کشته شده بودند می‌گفتند:اگر آنان نزد ما بودند کشته نمی‌شدند:«... ‌قالوا لاِِخونِهِم و قَعَدوا لَو اَطاعونا ما قُتِلوا...». طبق برخی روایات، آیه فوق درباره عبدالله‌ بن أبی و یارانش نازل گردید که برخی از برادران نَسَبی و مؤمن آنان در جنگ احد کشته شدند.
[۸۴] زاد المسیر، ج‌۱، ص‌۴۹۹.
[۸۵] مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۸۷۹‌.
قول دیگر این است که مقصود همفکران منافقان است که عده‌ای از آنان در جنگها کشته شدند.
[۸۶] روض الجنان، ج‌۵‌، ص‌۱۱۹.
[۸۷] تفسیر قرطبی، ج‌۴، ص‌۱۵۸.



۱. مائده /سوره۵، آیه۲۷.    
۲. جامع البیان، مج‌۴، ج‌۶‌، ص‌۲۵۵.
۳. جامع البیان، مج‌۴، ج‌۶‌، ص۲۵۷.
۴. التبیان، ج‌۳، ص‌۴۹۲.    
۵. کتاب مقدس، پیدایش، ۴:۱‌-‌۲۶.
۶. مجمع البیان، ج‌۳، ص‌۲۸۲.
۷. المیزان، ج‌۵‌، ص‌۳۱۹.    
۸. کتاب مقدس، پیدایش، ۴:۵‌-‌۷.
۹. مائده/سوره۵، آیه۲۷.    
۱۰. مائده/سوره۵، آیه۳۰.    
۱۱. تفسیر قرطبی، ج‌۶‌، ص‌۸۸‌.
۱۲. مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۲۸۳.
۱۳. قصص الانبیاء، ص‌۶۵‌.
۱۴. بحار الانوار، ج‌۱۱، ص‌۲۴۰.    
۱۵. مائده/سوره۵، آیه۳۱.    
۱۶. المیزان، ج‌۵‌، ص‌۳۰۷.    
۱۷. التفسیر الکبیر، ج‌۱۱، ص‌۲۱۰.
۱۸. التحریر و التنویر، ج‌۶‌، ص‌۱۷۴.    
۱۹. التبیان، ج‌۳، ص‌۵۰۱‌.    
۲۰. التفسیر الکبیر، ج‌۱۱، ص‌۲۱۰.
۲۱. جامع البیان، مج‌۷، ج‌۱۲، ص‌۲۰۱.
۲۲. مجمع البیان، ج‌۵‌، ص‌۳۲۳.
۲۳. الکشاف، ج‌۲، ص‌۴۴۵.    
۲۴. مجمع البیان، ج‌۵‌، ص‌۳۲۳.
۲۵. المیزان، ج‌۱۱، ص‌۸۷‌-‌۸۸‌.    
۲۶. یوسف/سوره۱۲، آیه۷.    
۲۷. یوسف/سوره۱۲، آیه۴.    
۲۸. مجمع البیان، ج‌۵‌، ص‌۳۲۰.
۲۹. المنیر، ج‌۱۲، ص‌۲۰۷.
۳۰. یوسف/سوره۱۲، آیه۸ - ۹.    
۳۱. المنیر، ج‌۱۲، ص‌۲۱۴.    
۳۲. مجمع البیان، ج‌۵‌، ص‌۳۲۵.
۳۳. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۰.    
۳۴. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۱ - ۱۶.    
۳۵. یوسف/سوره۱۲، آیه۵۸.    
۳۶. یوسف/سوره۱۲، آیه۵۹ - ۶۰.    
۳۷. یوسف/سوره۱۲، آیه۷۰ - ۷۶.    
۳۸. یوسف/سوره۱۲، آیه۷۷.    
۳۹. المیزان، ج‌۱۱، ص‌۲۲۷.    
۴۰. تفسیر قرطبی، ج‌۹، ص‌۱۵۷.
۴۱. مجمع البیان، ج‌۵‌، ص‌۳۸۹‌-‌۳۹۰.
۴۲. یوسف/سوره۱۲، آیه۷۷.    
۴۳. یوسف/سوره۱۲، آیه۹۰ - ۹۱.    
۴۴. یوسف/سوره۱۲، آیه۹۲.    
۴۵. قصص/سوره۲۸، آیه۱۱.    
۴۶. قصص/سوره۲۸، آیه۱۱.    
۴۷. قصص/سوره۲۸، آیه۱۱-۱۲.    
۴۸. قصص/سوره۲۸، آیه۳۴.    
۴۹. طه/سوره۲۰، آیه۳۰.    
۵۰. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۳.    
۵۱. قصص/سوره۲۸، آیه۳۵.    
۵۲. طه/سوره۲۰، آیه۴۲.    
۵۳. اعراف/سوره۷، آیه۱۴۲.    
۵۴. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۰.    
۵۵. طه/سوره۲۰، آیه۹۴.    
۵۶. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۰.    
۵۷. طه/سوره۲۰، آیه۹۴.    
۵۸. المیزان، ج‌۸‌، ص‌۲۵۱‌-‌۲۵۲.    
۵۹. نمونه، ج‌۶‌، ص‌۳۷۸.    
۶۰. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۱.    
۶۱. انبیاء/سوره۲۱، آیه۴۸.    
۶۲. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۴۵ - ۴۶.    
۶۳. فرقان/سوره۲۵، آیه۳۵.    
۶۴. مریم/سوره۱۹، آیه۲۸.    
۶۵. مجمع البیان، ج‌۶‌، ص‌۷۹۱.
۶۶. مجمع البیان، ج‌۶‌، ص‌۷۹۱.
۶۷. جامع البیان، مج‌۹، ج‌۱۶، ص‌۹۷.
۶۸. المیزان، ج‌۱۴، ص‌۴۵.    
۶۹. مجمع البیان، ج‌۶‌، ص‌۷۹۱.
۷۰. تفسیر قرطبی، ج‌۱۱، ص‌۶۸‌.
۷۱. تفسیر قرطبی، ج‌۱۱، ص‌۶۸‌.
۷۲. المیزان، ج‌۱۴، ص‌۴۵.    
۷۳. جامع البیان، مج‌۹، ج‌۱۶، ص‌۹۸.
۷۴. مجمع‌البیان، ج‌۶‌، ص‌۷۹۱.
۷۵. التفسیر الکبیر، ج‌۲۱، ص‌۲۰۸.
۷۶. تفسیر قرطبی، ج‌۱۱، ص‌۶۸‌.
۷۷. کهف/سوره۱۸، آیه۸۲.    
۷۸. تفسیر قرطبی، ج‌۱۱، ص‌۲۶.
۷۹. زاد المسیر، ج‌۵‌، ص‌۱۸۱.
۸۰. بحار الانوار، ج‌۱۳، ص‌۲۸۵.    
۸۱. مجمع البیان، ج‌۶‌، ص‌۷۵۳.
۸۲. تفسیر قرطبی، ج‌۱۱، ص‌۲۶‌-‌۲۷.
۸۳. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۶۸.    
۸۴. زاد المسیر، ج‌۱، ص‌۴۹۹.
۸۵. مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۸۷۹‌.
۸۶. روض الجنان، ج‌۵‌، ص‌۱۱۹.
۸۷. تفسیر قرطبی، ج‌۴، ص‌۱۵۸.



دائرةالمعارف قرآن کریم برگرفته از مقاله برادر.    




جعبه ابزار