• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

امامت از منظر حدیث لوح

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



امامت در عقیده اثنی عشریه با ادله مختلفی بیان شده است. قرآن و سنت در کمال اتقان بر امامت و ولایت اهل بیت(علیهالسّلام) دلالت دارد. در این نوشته به بررسی مفاد یکی از ادله امامت اهل بیت(علیهالسّلام) معروف به "حدیث لوح" می‌پردازیم؛ لوحی که خداوند به پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به عنوان هدیه برای تولد امام حسین(علیهالسّلام) اهداء نموده و برای شاد شدن دختر گرامی‌اش به ایشان اعطاء می‌شود.



روایاتی که در مورد ولایت و امامت اهل بیت(علیهالسّلام) وارد شده علاوه بر اثبات امامت به فضائل آیشان نیز وابستگی دارد. در این حدیث لوح نیز علاوه بر امامت اهل بیت(علیهالسّلام) توضیحاتی نیز از خصوصیات امامان بیان شده که خود نشانگر توجه خداوند به این ویژگی‌ها است. طبق این حدیث خداوند خودش تعیین کننده وصایت و حجت بر مردم در طول تاریخ بشر بوده است که از پیامبران و جانشینان ایشان شروع شده و به امامت ختم شده و طبق فرموده خدا با این معرفی دین خدا کامل شد و نعمت الهی به نهایت رسید.


حدیث لوح از احادیث جامعی است که در کتب مورد اعتماد شیعه، با وجود راویان و عالمان فرهیخته نقل شده است. مطالب مختلفی نیز در تایید این روایت وجود دارد که صحت آن را تقویت کرده و بر ارزش آن افزوده است. اکنون به کتب معتبر اصلی شیعه و راویان معتبری که در سند این روایت وجود دارند، اشاره می‌کنیم.
این روایت را ثقة الاسلام کلینی (رحمة‌الله‌علیه) در کتاب مشهور کافی از طریق راویان مورد اعتماد به این صورت بیان نموده: محمد بن یحیی و محمد بن عبدالله عن عبدالله بن جعفر عن الحسن بن ظریف و علی بن محمد عن صالح بن ابی حماد عن بکر بن صالح عن عبد الرحمن بن سالم عن ابی بصیر عن ابی عبدالله علیهالسّلام قال.... .
برای توضیح این سند که در واقع از سه سند تشکیل یافته است، آنها را از هم جدا می‌کنیم و تعیین می‌کنیم که هر سه سند صحیح و مورد اعتماد است. بنابراین این حدیث فقط در کتاب شریف کافی دارای سه سند است که عبارتند از:
الف. محمد بن یحیی عن عبدالله بن جعفر عن الحسن بن ظریف عن بکر بن صالح عن عبد الرحمن بن سالم عن ابی بصیر عن ابی عبدالله علیهالسّلام ...
ب. محمد بن عبدالله عن عبدالله بن جعفر عن الحسن بن ظریف عن بکر بن صالح عن عبد الرحمن بن سالم عن ابی بصیر عن ابی عبدالله علیهالسّلام ...
ج. علی بن محمد عن صالح بن ابی حماد عن بکر بن صالح عن عبد الرحمن بن سالم عن ابی بصیر عن ابی عبدالله علیهالسّلام ....
علاوه بر کلینی در کتاب کافی عالمان دیگری نیز این روایت را معتبر دانسته و آن را در کتاب خودشان با همان اسناد و یا اسناد دیگر نقل کرده‌اند. نعمانی در کتاب غیبت و شیخ صدوق(رحمة‌الله‌علیه) در عیون اخبارالرضا (علیهالسّلام) و کمال الدین و شیخ مفید نیز در کتاب اختصاص و شیخ طوسی نیز در کتاب الغیبه و همچنین در کتاب‌های دیگری چون احتجاج و ارشاد القلوب و تاویل الآیات و تقریب المعارف و فضائل فضل بن شاذان و مناقب ابن شهر آشوب و کشف الغمه و الفصول المختاره و الصراط المستقیم و الارشاد شیخ مفید... به این روایت بطور کلی یا جزئی، با ذکر سند یا اسناد و یا بدون آن نیز نقل کرده‌اند.


شان نزول این حدیث را جابر بن عبدالله انصاری نقل می‌کند که آن نیز از عظمت و فضیلت اهل بیت(علیهالسّلام) نزد خداوند حکایت می‌کند. جابر بن عبدالله انصاری می‌گوید: وقتی امام حسین(علیهالسّلام) به دنیا آمد، برای تبریک و گفتن تهنیت و شادباش خدمت حضرت فاطمه زهرا(سلام‌الله‌علیهم ) رسیدم دیدم که در دست ایشان لوحی سبز، مانند زمرد است که نوشته هائی نورانی مانند نور خورشید در آن بود. گفتم: پدر و مادر به فدایتان، این لوح چیست؟ فرمودند: این لوحی است که خدا آن را به رسولش(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بخشیده است. اسم پدرم، شوهرم، دو پسرم و اسم اوصیای از فرزندانم در آن نوشته شده است و پدرم آن را به عنوان چشم روشنی به من عطا فرموده است. سپس آن حضرت لوح را به جابر داد تا آن را بخواند. جابر نیز بعد از خواندن نسخه‌ای از روی آن نوشت و نزد خود نگهداری کرد. قدسی بودن حدیث و کلام الله بودن آن در ابتدای آن جلوه کرده است. حدیث اینگونه آغاز می‌شود: این نامه از جانب خداوند عزیز حکیم است، برای محمد، پیامبر او و نور و سفیر و دربان (واسطه میان خالق و مخلوق) و دلیل او که روح الامین (جبرئیل) از نزد پروردگار جهان بر او نازل شود.


موقعیت این حدیث به دلیل شان و مقام اوصیاء و برگزیدگان خداوند است که فقط خود او می‌تواند آنها را معرفی کند. همچنین امامت و جانشینی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز مساله مهم و اساسی در جهان اسلام است که باید از نظر مفهوم و مصداق با قوت و حکمت بیان شده و تبیین گردد. این حدیث خود دلیلی محکم بر ادعای شیعه بر امامت ائمه اثنی عشر است در حالی که در این موقعیت – سال سوم هجرت - هنوز بحث ولایت بطور خاص مطرح نشده است و همچنین زمانی که جابر و یا امام باقر(علیهالسّلام) و امام صادق(علیهالسّلام) آن را نقل می‌کنند بر اهمیت این روایت و اهداف آن می‌افزاید.
اهتمام امام باقر(علیهالسّلام) به این حدیث و تطبیق حدیث لوح که نزد آن حضرت بوده با آنچه که نزد جابر بوده علاوه بر بیان روایت توجه دادن به مفهوم روایت را گوشزد می‌کند. همراهی امام صادق(علیهالسّلام) در این عرصه بر موقعیت و اهمیت این حدیث بیش از پیش می‌افزاید. ابوبصیر که این روایت امام صادق(علیهالسّلام) را برای عبدالرحمن بن سالم نقل کرده، می‌گوید: اگر در دوران عمرت جز این حدیث نشنیده باشی تو را کفایت می‌کند؛ پس آن را از نا اهلش پنهان دار. امام باقر(علیهالسّلام) علاوه بر این این حدیث را برای فرزندان و نزدیکان خویش که نزد او آمده بودند و از جمله ایشان زید بن علی است، قرائت کرده این نشان‌دهنده اهمیت فوق العاده این حدیث است.
امام صادق(علیهالسّلام) نیز این حدیث را برای اسحاق بن عمار بیان می‌کند و می‌فرماید که با املاء پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و خط امیرالمومنین علی(علیهالسّلام) است و می‌فرماید که دین پیامبران و ملائکه است. در روایتی دیگر می‌فرماید: این سر خداوند و دین او و دین ملائکه است.


بعد از اینکه امام باقر(علیهالسّلام) این حدیث را قرائت فرمود در حالی که جابر به نوشته خود نگاه می‌کرد و به فرموده امام صادق(علیهالسّلام) حتی یک حرف هم اختلاف نداشت، جابر نیز آن را قرائت کرد و گفت: خدا را گواه می‌گیرم که این گونه در آن لوح نوشته دیدم:
بسم الله الرحمن الرحیم
این نامه از جانب خداوند عزیز حکیم است برای محمد، پیامبر او و نور و سفیر و دربان و دلیل او که روح الامین از نزد پروردگار جهان بر او نازل شود. ‌ای محمد! اسم‌های مرا بزرگ شمار و نعمت‌های مرا سپاس گزار و الطاف مرا انکار مدار. همانا منم خدایی که جز من شایان پرستش نیست. منم شکننده جباران و دولت رساننده مظلومان و جزا دهنده روز رستاخیز. همانا منم خدایی که جز من کسی شایان پرستش نیست. هر که جز فضل مرا امیدوار باشد و از غیر عدالت من بترسد، او را عذابی کنم که هیچ یک از جهانیان را نکرده باشم؛ پس تنها مرا پرستش کن و تنها بر من توکل نما. من هیچ پیامبری را مبعوث نساختم که دورانش کامل شود و مدتش تمام گردد جز این که برای او وصی و جانشینی مقرر کردم و من تو را بر پیامبران دیگر برتری دادم و وصی تو را بر اوصیای دیگر و تو را به دو شیرزاده و دو نوه‌ات حسن و حسین گرامی داشتم و حسن را بعد از سپری شدن روزگار پدرش کانون علم خود قرار دادم و حسین را خزانه دار وحی خود ساختم و او را به شهادت گرامی داشتم و پایان کارش را به سعادت رسانیدم. او برترین شهداست و مقامش از همه آن‌ها عالی تر است. کلمه تامه خود را همراه او و حجت رسای خود را نزد او قرار دادم، به سبب عترت او پاداش و کیفر دهم. نخستین آن‌ها سرور عابدان و زینت اولیای گذشته من است و پسر او که مانند جد محمود خود محمد است، او شکافنده علم من و کانون حکمت من است و جعفر است که شک کنندگان درباره او هلاک می‌شوند هر که او را نپذیرد مرا نپذیرفته. سخن و وعده پا برجای من است که مقام جعفر را گرامی دارم و او را به پیروان و یاران و دوستانش مسرور سازم. پس از او موسی است که آشوبی سخت و گیج کننده فرا گیرد؛ زیرا رشته وجوب اطاعت من منقطع نگردد و حجت من پنهان نشود و همانا اولیای من با جامی سرشار سیراب شوند. هر کس یکی از آنها را انکار کند، نعمت مرا انکار کرده و آن که یک آیه از کتاب مرا تغییر دهد، بر من دروغ بسته است. پس از گذشتن دوران بنده و دوست و برگزیده‌ام موسی، وای بر دروغ بندان و منکران علی و دوست و یاور من و کسی که بارهای سنگین نبوت را به دوش او گذارم و به وسیله انجام دادن آن‌ها امتحانش کنم. او را مردی پلید و گردن کش می‌کشد و در شهری که بنده صالح آن را ساخته است، در کنار بدترین مخلوقم به خاک سپرده می‌شود. فرمان و وعده من ثابت شده که او را به وجود پسرش و جانشین و وارث علمش محمد مسرور سازم. او کانون علم من و محل راز من و حجت من بر خلقم خواهد بود. هر بنده‌ای به او ایمان آورد، بهشت را جایگاهش سازم و شفاعت او را بر هفتاد تن از خاندانش که همگی سزاوار دوزخ باشند، بپذیرم و عاقبت کار پسرش علی را که دوست و یاور من و شاهد و گواه در میان مخلوق من و امین وحی من است، به سعادت رسانم. از او دعوت کننده به سوی را هم و خزانه دار علمم حسن علیهالسّلام را به وجود آورم. و این رشته را به وجود پسر او «م، ح، م، د» که رحمت برای جهانیان است کامل کنم. او کمال موسی، رونق عیسی و صبر ایوب دارد. در زمان (غیبت) او دوستانم خوار گردند و (ستمگران) سرهای آن‌ها را برای یک دیگر هدیه فرستند، چنان که سرهای ترک و دیلم را به هدیه فرستند. ایشان را بکشند و بسوزانند و آن‌ها ترسان و بیم ناک و هراسان باشند. زمین از خونشان رنگین گردد و ناله و واویلا در میان زنانشان بلند شود. آن‌ها دوستان حقیقی من هستند. به وسیله آن‌ها هر آشوب سخت و تاریک را بزدایم و از برکت آن‌ها شبهات و مصیبات و زنجیرها را بردارم. درودها و رحمت پروردگارشان بر آن‌ها باد و آنان هدایت شدگان هستند.


این حدیث از این جهت که کلام خداوند عزوجل است، حدیث قدسی است و در آن علاوه بر بیان شان خداوند و دستور به پرستش خویش و تعیین وصی برای تمام پیامبران و اثبات امامت، یکی از مهمترین اخبار غیبی نیز محسوب می‌شود؛ زیرا این حدیث به امامت تک تک ائمه(علیهالسّلام) پرداخته و هر یک را با اسم بیان نموده و آثار وجودی و برکات آن حضرات را که خداوند به آنها داده نیز بیان کرده که ما وقوع آن را در طول ۲۵۰ سال و بعد از آن تا به امروز مشاهده می‌کنیم و این خود دلیلی بر صحت و عظمت این حدیث است. بیان وصایت بلافصل امیرالمومنین علی(علیهالسّلامشهادت امام حسین(علیهالسّلام)، تایید مرجعیت علمی امام باقر(علیهالسّلام)، امامت علی بن موسی الرضا(علیهالسّلام) و خبر شهادت او به دست جباران زمان (مامون) و تعیین دفن ایشان در طوس در کنار هارون ملعون، شاد شدن امام رضا(علیهالسّلام) به وجود فرزندش امام محمد تقی(علیهالسّلام)، بشارت به وجود مقدس امام زمان(علیهالسّلام) و تشبیه آن به مقام پیامبران، گرفتاری‌های شیعه در عصر غیبت، بشارت رحمت خداوند برای هدایت شدگان (شیعیان) از جمله امور و قرائن محققی است که خبر آن در حدیث قدسی لوح ذکر شده است.


۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱ ص۵۲۷، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۶۵ ه ش.    
۲. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱ ص۵۲۷.    
۳. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱ ص۵۲۷.    
۴. نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ص۶۲، تهران، مکتبة الصدوق، ۱۳۹۷ه ق.    
۵. شیخ صدوق، کمال الدین، ج۱ ص۳۰۸، قم، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۹۵ه ق.    
۶. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا علیهالسّلام، ج۱، ص۵۱، انتشارات جهان، ۱۳۷۸ ه ق.    
۷. شعیری، تاج الدین، جامع الاخبار، ص۱۸، قم، انتشارات رضی، ۱۳۶۳ش.    
۸. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۳۶، ص۱۹۵، بیروت، موسسة الوفا، ۱۴۰۴ ه ق.    
۹. شیخ مفید، محمد بن نعمان، الاختصاص، ص۲۱۰، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ه ق.    
۱۰. شیخ طوسی، الغیبه، ص۱۴۳، قم، موسسه معارف اسلامی، ۱۴۱۱ه ق.    
۱۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱ ص۵۲۷.    
۱۲. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۳۶، ص۱۹۵.    
۱۳. شیخ صدوق، کمال الدین، ج۱، ص۳۱۱، قم، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۹۵ه ق.    
۱۴. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۳۶، ص۲۰۱.    
۱۵. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۳۶، ص۲۰۰.    
۱۶. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۳۶، ص۲۰۱.    
۱۷. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۱، ص۶۷، مشهد، مرتضی، اول، ۱۴۰۳ه ق.    



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «امامت از منظر حدیث لوح».    




جعبه ابزار