• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اقوام افغانستان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



افغانستان سرزمینی با اقوام و قبایل و گویش‌های متنوع است. بررسی‌های تاریخی تا قبل از سال ۱۹۷۹م به‌ بیش‌ از ۲۰۰ قوم‌ و قبیله‌ و حدود ۳۰ زبان‌ مختلف‌ در این‌ سرزمین‌ اشاره‌ دارد؛ اما امروزه ترکیب جمعیتی افغانستان درهم‌ ریخته‌ و گروه‌های‌ بزرگی‌ از اقوام‌ و قبایل‌ آن‌ به‌ کشورهای‌ دیگر مهاجرت‌ کرده‌اند. سکنه فعلی افغانستان عمدتا از دو نژاد سفید: شامل پشتون‌ها، تاجیک‌ها، هزارها، نورستانی‌ها و ... و نژاد زرد: شامل ازبکها، ترکمن‌ها، قرقیزها، مغول‌ها و ... هستند. در اینجا اختصاراً به‌ شرح‌ و وصف‌ گروه‌های‌ قومی‌ عمده‌ و مشهور افغانستان‌ و ساختارهای‌ قومی‌ - قبیله‌ای‌ و فرهنگی‌ - زبانی‌ هر یک‌ از آنها می‌پردازیم‌:



سرزمین افغانستان‌ از دیرباز گذرگاه‌ و محل‌ برخورد و آمیزش‌ اقوام گوناگون‌ بوده‌ است‌. تجمع‌ تشکل‌های‌ نژادی‌ - قومی‌ در این‌ سرزمین‌، شکل‌ ویژه‌ای‌ به‌ ساختار اجتماعی‌، فرهنگی‌ و سیاسی‌ آن‌ داده‌ است‌. بررسی‌های‌ قومی‌ در سالهای‌ پیش‌ از حمله‌ و اشغال‌ نظامی‌ افغانستان‌ (۱۹۷۹م‌)، به‌ بیش‌ از ۲۰۰ قوم‌ و قبیله‌ و حدود ۳۰ زبان‌ مختلف‌ در این‌ سرزمین‌ اشاره‌ دارد.
[۱] دایره المعارف‌ فارسی‌؛ سان‌ لیور، پیر، «نقشه جدید قومی‌ افغانستان‌»، ترجمه ابوالحسن‌ سروقد مقدم‌ ،ص۱۹۹.
[۲] دایره‌ المعارف‌ فارسی‌؛ سان‌ لیور، پیر، «نقشه جدید قومی‌ افغانستان‌»، ترجمه ابوالحسن‌ سروقد مقدم‌، ص۲۰۲.
امروزه‌ ترکیب‌ قومی‌ و شمار جمعیت‌ هر یک‌ از اقوام‌ افغانستان‌ درهم‌ ریخته‌ است‌ و گروههای‌ بزرگی‌ از اقوام‌ و قبایل‌ آن‌ به‌ کشورهای‌ دیگر، به‌ویژه‌ پاکستان‌ و ایران‌ مهاجرت‌ کرده‌اند.
[۳] دايرهالمعارف‌ فارسى‌؛ سان‌ ليور، پير، «نقشه جديد قومى‌ افغانستان‌»، ترجمه ابوالحسن‌ سروقد مقدم،‌ ص۲۰۵-۲۱۰.

بیشتر مردم‌ افغانستان‌ مسلمانند. پیروان‌ تسنن‌ حنفی‌ و پس‌ از آنها شیعه امامیه‌ بیش‌ از پیروان‌ مذاهب‌ دیگر هستند. مذهب‌ شیعه‌ بیشتر میان‌ قومها و قبایل‌ ایرانی‌ تبار فارسی‌ زبان‌ رواج‌ دارد. مذاهب‌ هندو، اسماعیلی‌ و سیک‌ نیز به‌ ترتیب‌ شمار پیروان‌، از مذاهب‌ متداول‌ در میان‌ مردم‌ افغانستان‌ هستند.
[۴] على‌آبادي‌، عليرضا، افغانستان‌، تهران‌، ۱۳۷۲ش، ص۲۹.


۱.۱ - پَشْتون‌ یا پَخْتون‌

پشتونها از شاخه‌های‌ اقوام‌ آریایی‌ و احتمالاً از بازماندگان‌ قوم‌ پکتویه‌ یاپکتیه‌اند که‌ هرودت‌ از آنها در ناحیه دره پیشاور کنونی‌ یاد می‌کند.
[۵] على‌آبادي‌، عليرضا، افغانستان‌، تهران‌، ۱۳۷۲ش، ص۵۱.
[۶] Bellew، H. W.، Afghanistan and the Afghans، London، ۱۸۷۸، ۲۱۸
قوم‌ پشتون‌ را فارسی‌ زبانان‌ افغانستان‌، افغان‌ می‌نامند.
[۷] Iranica ، ۴۸۱
[۸] Hayat Khan, M., Afghanistan and its Inhabitants, tr. H. Priestley, Lahore, ۱۹۸۱،۵۴
قوم‌ پشتون‌ یا افغان‌ پرشمارترین‌ اقوام‌ افغانستان‌ است‌. جمعیت‌ آنها را در حدود ۶۰% مردم‌ این‌ سرزمین‌ تخمین‌ زده‌اند.
[۹] اسعدي‌، مرتضى‌، جهان‌ اسلام‌، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌، ج۱، ص۶۸.
[۱۰] يزدانى‌، حسينعلى‌، پژوهشى‌ در تاريخ‌ هزاره‌ها، قم‌، ۱۳۷۲ش‌، ج۱، ص۶۸.
پشتونها به‌ زبان‌ پَشْتو، از گروه‌ شرقی‌ زبانهای‌ ایرانی‌ سخن‌ می‌گویند
[۱۱] Iranica، ۳۶۴.
و زبان‌ فارسی‌ دری‌ را می‌دانند و به‌ این‌ زبان‌ شعر می‌سرایند و کتاب‌ می‌نویسند.
[۱۲] افشار يزدي‌، محمود، افغان‌ نامه‌، تهران‌، ۱۳۵۹ش‌، ج۱، ص۱۱۸.

پشتونها به‌ دو گروه‌ بزرگ‌ دُرّانی‌، یا اَبدالی‌ و غَلجایی‌، یا غَلزایی‌ تقسیم‌ می‌شوند
[۱۳] اسعدي‌، مرتضى‌، جهان‌ اسلام‌، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌، ج۱، ص۶۸.
[۱۴] افشار يزدي‌، محمود، افغان‌ نامه‌، تهران‌، ۱۳۵۹ش‌، ج۱، ص۱۰۶.
و از قدرت‌ و اعتباری‌ بیش‌ از قومهای‌ دیگر برخوردارند. حکمرانان‌ افغانستان‌ بیشتر از میان‌ خانواده‌های‌ پشتون‌ بوده‌اند.
[۱۵] كليفورد، مري‌ لوئيس‌، افغانستان‌، ترجمه مرتضى‌ اسعدي‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌، ص۵۰.
مردم‌ پشتون‌ عمدتاً زارع‌ یا دامدار و بسیاری‌ از آنها نیمه‌ کوچنده‌ هستند. از این‌ گروه‌ نیمی‌ با گله‌هایشان‌ ییلاق‌ و قشلاق‌ می‌کنند و نیمی‌ دیگر درمحل‌ باقی‌می‌مانند و در زمینهایشان‌ زراعت‌می‌کنند.
[۱۶] افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۶۲۲-۶۲۳.


۱.۲ - تاجیک

تاجیکها گروه‌ قومی‌ ایرانی‌ تبار و از اقوام‌ فارسی‌ زبان‌ یکجانشین‌ افغانستان‌ هستند که‌ در این‌ سرزمین‌، به‌ ویژه‌ در دو سوی‌ مرز ایران‌ و افغانستان‌ به‌پارسیوان‌ یا فارسیبان‌ و درشرق‌ و جنوب‌افغانستان‌ به‌ دهقان‌ و دهوار مشهورند.
[۱۷] افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۲۲۳-۲۲۴.
[۱۸] Bellew، H. W.، Afghanistan and the Afghans، London، ۱۸۷۸،۲۲۴
[۱۹] كليفورد، مري‌ لوئيس‌، افغانستان‌، ترجمه مرتضى‌ اسعدي‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌، ص۵۴-۵۵.

تاجیکها را از ساکنان‌ بسیار قدیم‌ مناطق‌ مرکزی‌ افغانستان‌ و احتمالاً از نخستین‌ بومیان‌ ایرانی‌ این‌ سرزمین‌ دانسته‌اند.
[۲۰] كليفورد، مري‌ لوئيس‌، افغانستان‌، ترجمه مرتضى‌ اسعدي‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌، ص۵۴.
[۲۱] Bellew، H. W.، Afghanistan and the Afghans، London، ۱۸۷۸، ۱۵۴
[۲۲] كارلس‌، هيو، «تاجيكهاي‌ دره پنجشير جبال‌ هندوكش‌»، ترجمه حسن‌ مسعودي‌، مردم‌ شناسى‌، ۱۳۵۵ش‌، ص۱۵۵-۱۵۶.
زیستگاههای‌ عمده تاجیکها در نواحی‌ دشت‌ کوه‌ دامن‌ در شمال‌ کابل‌، دره پنجشیر و بدخشان‌ بوده‌ است‌. گروهی‌ از تاجیکها هم‌ در پیرامون‌ هرات‌ و غزنه‌ زندگی‌ می‌کرده‌اند.
[۲۳] كارلس‌، هيو، «تاجيكهاي‌ دره پنجشير جبال‌ هندوكش‌»، ترجمه حسن‌ مسعودي‌، مردم‌ شناسى‌، ۱۳۵۵ش‌، ص۱۵۶.
شمار تاجیکها را از ۲ میلیون‌ تا ۵/۳ میلیون‌ نوشته‌اند.
[۲۴] افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۷۳۹.
[۲۵] Dupree, L., Afghanistan, New Jersey, ۱۹۷۳; EI ۲ ،۵۹

برخی‌ مانند حیات‌خان‌ و کارلس‌، مذهب‌ تاجیکان‌ را، بجز تاجیکان‌ بامیان‌، سنی‌ حنفی‌
[۲۶] Hayat Khan, M., Afghanistan and its Inhabitants, tr. H. Priestley, Lahore, ۱۹۸۱، ۲۹۹
[۲۷] كارلس‌، هيو، «تاجيكهاي‌ دره پنجشير جبال‌ هندوكش‌»، ترجمه حسن‌ مسعودي‌، مردم‌ شناسى‌، ۱۳۵۵ش‌، ۱۵۳.
و برخی‌ دیگر
[۲۸] كليفورد، مري‌ لوئيس‌، افغانستان‌، ترجمه مرتضى‌ اسعدي‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌، ص۵۵.
مذهب‌ تاجیکهای‌ کوهستانی‌ را شیعه‌، و مذهب‌ دشت‌نشینان‌ را سنی‌ حنفی‌ نوشته‌اند. چند هزار تن‌ از تاجیکهای‌ کوهستانی‌ که‌ در بدخشان‌ و واخان‌ زندگی‌ می‌کنند، به‌ گَلْچه‌ یا پامیری‌ معروفند. این‌ گروه‌ به‌ گویشهای‌ پامیری‌، از گروه‌ گویشهای‌ ایرانی‌ شرقی‌ سخن‌ می‌گویند. شماری‌ از مردم‌ گلچه‌ اسماعیلی‌ مذهب‌ هستند.
[۲۹] Dupree, L., Afghanistan, New Jersey, ۱۹۷۳; EI ۲ ، ۶۱


۱.۳ - فارسیوان

فارسیوان پارسیبان‌ از اقوام‌ ایرانی‌ و فارسی‌ زبان‌ هستند که‌ در نزدیکی‌ مرز ایران‌ در هرات‌، قندهار، غزنه‌ و شهرهای‌ دیگر جنوبی‌ و غربی‌ افغانستان‌ زندگی‌ می‌کنند. برخی‌ فارسیوانها را از قوم‌ تاجیک‌ انگاشته‌، و آنها را تاجیک‌ نامیده‌اند. فارسیوانها شیعه امامیه‌ هستند. شمار آنها به‌ حدود ۶۰۰ هزار تن‌ می‌رسد.
[۳۰] Dupree، L.، Afghanistan، New Jersey، ۱۹۷۳؛ EI ۲، ۵۹
[۳۱] Iranica ،۴۹۷
[۳۲] اسعدي‌، مرتضى‌، جهان‌ اسلام‌، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌، ج۱، ص۶۹.


۱.۴ - بلوچ

بلوچ‌ قوم‌ دیگر ایرانی‌ است‌ که‌ عمدتاً در جنوب‌ و شمال‌ غربی‌ افغانستان‌ و در ولایت‌ هیلمند (هیرمند) می‌زیند.
[۳۳] Dupree, L., Afghanistan, New Jersey, ۱۹۷۳; EI ۲، ۶۲
[۳۴] Iranica، ۴۹۹
[۳۵] اُريوال‌، اروين‌، «قوميت‌ بلوچ‌ در افغانستان‌»، ترجمه منير حسينيون‌ (نك: هم، افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌)، ص۲۱۸.
[۳۶] يزدانى‌، حسينعلى‌، پژوهشى‌ در تاريخ‌ هزاره‌ها، قم‌، ۱۳۷۲ش‌، ج۱، ص۱۳۶.
مردم‌ بلوچ‌ به‌ زبان‌ بلوچی‌ که‌ شاخه‌ای‌ از گروه‌ زبانهای‌ ایرانی‌ شمال‌ غربی‌ است‌، سخن‌ می‌گویند.
[۳۷] افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۹۲.
بلوچها سنی‌ حنفی‌ هستند و شمار آنها را از ۱۵۰ هزار
[۳۸] يزدانى‌، حسينعلى‌، پژوهشى‌ در تاريخ‌ هزاره‌ها، قم‌، ۱۳۷۲ش‌، ج۱، ص۱۳۶.
تا ۲۰۰ هزار و ۲۳۸ هزار نوشته‌اند.
[۳۹] Iranica، ۴۹۹


۱.۵ - ازبک

ازبک‌ بزرگ‌ترین‌ تشکل‌ قومی‌ ترک‌ زبان‌ افغانستان‌ است‌. احتمالاً ازبکان‌ اولیه‌ از اجزاء سپاهیان‌ مغولی‌ ترک‌، معروف‌ به‌ اردوی‌ زرین‌ بوده‌اند که‌ از سده ۱۳ تا ۱۵م‌ بر روسیه‌ و سیبری‌ غربی‌ تسلط داشتند. این‌ قوم‌ نام‌ خود را بنابر دیدگاههای‌ سنتی‌ از نام‌ ازبک‌خان‌رئیس‌ اردوی‌ زرین‌ گرفته‌ است‌.
[۴۰] افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۸۳۴.

با فروپاشی‌ اردوی‌ زرین‌ در سده ۱۵م‌، ازبکهای‌ کوچنده‌ به‌ سوی‌ جنوب‌ حرکت‌ کردند و در میانه همین‌ قرن‌ در بستر پایین‌ رودخانه‌های‌ سیر دریا و آمودریا استقرار یافتند. قرنها بعد در دوره انقلاب‌ و جنگ‌ داخلی‌ روسیه‌ (۱۹۱۷- ۱۹۲۳م‌)، ۲۸ تیره‌ از قبایل‌ گوناگون‌ ازبک‌ که‌ شمارشان‌ به‌ بیش‌ از ۵۰۰ هزار تن‌ می‌رسید، به‌ افغانستان‌ شمالی‌ مهاجرت‌ کردند.
[۴۱] افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۹۲.

اکنون‌ بزرگ‌ترین‌ بخش‌ از جماعت‌ ازبک‌ بیشتر به‌ صورت‌ نیمه‌ کوچنده‌ زندگی‌ می‌کنند و به‌ کار دامپروری‌ و کشاورزی‌ اشتغال‌ دارند.
[۴۲] افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۸۳۹.
شمار ازبکان‌ را از ۸۲۰ هزار
[۴۳] كليفورد، مري‌ لوئيس‌، افغانستان‌، ترجمه مرتضى‌ اسعدي‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌، ص۵۹.
تا یک‌ میلیون‌ تن‌، نوشته‌اند که‌ حدود ۵% جمعیت‌ افغانستان‌ تخمین‌ زده‌ می‌شود.
[۴۴] اسعدي‌، مرتضى‌، جهان‌ اسلام‌، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌، ج۱، ص۶۹.
ازبکها به‌ زبان‌ ازبکی‌ سخن‌ می‌گویند.
ازبکان‌ در افغانستان‌ شمالی‌ با تاجیکها و گروههای‌ قومی‌ دیگر به‌ سر می‌برند و با یکدیگر سخت‌ درآمیخته‌اند، چنانکه‌ تمایز میان‌ آنها از لحاظ ظاهر و پوشاک‌ دشوار است‌. ساخت‌ اجتماعی‌ جامعه ازبک‌ طبقه‌بندی‌ شده‌، و مبتنی‌ بر سلسله‌ مراتب‌ است‌. رهبران‌ ازبک‌ - بکها و بویرها - قدرت‌ استیلا جویانه بیشتری‌ در جامعه ازبک‌ دارند و این‌ امر بازتاب‌ و نتیجه نظام‌ کوچندگی‌ گذشته قوم‌ ازبک‌ است‌. افزون‌ بر آن‌، هنوز ازبکان‌ خود را با نامهای‌ کهن‌ قبیله‌ای‌ زمان‌ اردوی‌ زرین‌ می‌خوانند، مانند هَرَکی‌، لَکه‌، کَمَکی‌، مَنگیت‌ و... .
[۴۵] افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۸۳۹.


۱.۶ - ترکمن

این‌ قوم‌ یکی‌ دیگر از اقوام‌ ترک‌ زبان‌ افغانستان‌ است‌. از سده ۱۷م‌ قبیله‌هایی‌ از ترکمن‌ به‌ سرزمین‌ افغانستان‌ کوچیدند و تا آغاز سده ۱۸م‌ به‌ کوچ‌ خود ادامه‌ دادند.
[۴۶] لوگاشوا، بى‌بى‌ رابعه‌، تركمنهاي‌ ايران‌، ترجمه سيروس‌ ايزدي‌ و حسين‌ تحويلى‌، تهران‌، ۱۳۵۹ش‌، ص۱۹.
زبان‌ ترکمنها متعلق‌ به‌ گروه‌ زبان‌ ترکی‌ جنوب‌ غربی‌ یا اغوز است‌ و قرابت‌ بسیاری‌ با ترکی‌ آذربایجانی‌ و ترکی‌ جدید دارد. این‌ زبان‌ با واژه‌های‌ فراوان‌ فارسی‌ و عربی‌ آمیخته‌ است‌.
[۴۷] افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۸۰۵.
در حدود ۳۸۰ هزار
[۴۸] افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۸۰۴.
تا ۴۰۰ هزار ترکمن‌ به‌ شکل‌ نیمه‌ کوچنده‌ در سرزمین‌ افغانستان‌ شمالی‌ زندگی‌ می‌کنند.
[۴۹] Iranica، ص۴۹۹.

این‌ گروه‌ عمدتاً با گله‌داری‌ و زراعت‌ زندگی‌ می‌گذرانند. یکی‌ از منابع‌ درآمد ترکمنها بافت‌ قالی‌ و فروش‌ آن‌ در بازار است‌. قالیهای‌ ترکمنی‌ با برچسب‌ «قالی‌ افغانی‌» صادر می‌شود.
[۵۰] افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۸۰۷.
گروههای‌ ترکمن‌ گوسفند قره‌ گل‌ و صنعت‌ قالی‌ بافی‌ را با خود در سالهای‌ ۱۹۲۰م‌، پس‌ از درهم‌ شکستن‌ مقاومت‌ باسماچیان‌ (ه م‌) در برابر بلشویکها، به‌ افغانستان‌ آوردند.
[۵۱] Dupree، L.، Afghanistan، New Jersey، ۱۹۷۳؛ EI ۲، ۶۱..

مردم‌ ایلها و طایفه‌های‌ گوناگون‌ ترکمن‌ خود را گروه‌ قومی‌ مستقل‌ می‌پندارند. برخلاف‌ دگرگونی‌ بسیار در زندگی‌ اقتصادی‌ و سیاسی‌ ترکمنها، دگرگونی‌اندکی‌ در سبک‌ و روش‌ سنتی‌ زندگی‌ خانوادگی‌، معنوی‌ و دینی‌ آنها پدید آمده‌ است‌. شواهد ماندگاری‌ِ سنتها و آداب‌ را می‌توان‌ در خانواده‌ و در مذهب‌ و آیینهای‌ روزمره ترکمنهای‌ افغانستان‌ و ایران‌ مشاهده‌ کرد. امروزه‌، بیشتر ترکمنها می‌کوشند تا هویت‌ قومی‌ و آداب‌ و رفتار مذهبی‌ (حنفی‌) و بسیاری‌ از وجوه‌ زندگی‌ سنتی‌ خانوادگی‌ خود را حفظ کنند.
[۵۲] افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۸۰۷-۸۰۸.


۱.۷ - مغول

مغول‌ گروهی‌ قومی‌، حدود ۱۰ هزار تن‌، و احتمالاً از قبایلی‌ با خاستگاه‌ ترک‌ومغول‌ و از تبارسپاهیان‌ چنگیزخانند.
[۵۳] Dupree، L.، Afghanistan، New Jersey، ۱۹۷۳؛ EI ۲، ۶۰.
سرزمینی‌ از غزنه‌ تا هرات‌ و از شمال‌ بامیان‌ تا میانه هیلمند را در بلندیهای‌ مرکزی‌ اشغال‌ کرده‌اند و تا داخل‌ خاک‌ ایران‌ پیش‌ رفته‌اند.
[۵۴] EI ۲، ۲۲۴
این‌ گروه‌ قومی‌ یکی‌ دو نسل‌ است‌ که‌ هویت‌ مغولی‌ خود را از دست‌ داده‌اند و دیرزمانی‌ است‌ که‌ دیگر به‌ زبان‌ مغولی‌ سخن‌ نمی‌گویند.
[۵۵] افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۸۰۷-۸۰۸.

امروزه‌ طایفه‌های‌ مغول‌ ساکن‌ در غور و هرات‌ به‌ زبان‌ فارسی‌ دری‌، و طایفه‌های‌ دیگر مغول‌ در مناطق‌ جنوبی‌ افغانستان‌ به‌ زبان‌ پشتو سخن‌ می‌گویند.
[۵۶] افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۵۲۹.
تا پیش‌ از آغاز قرن‌ ۲۰م‌ در نواحی‌ کوهستانی‌ غرب‌ افغانستان‌ مرکزی‌ (غور) می‌زیستند و سپس‌ به‌ جاهای‌ دیگر این‌ سرزمین‌ مهاجرت ‌کردند. مغولهای‌ غور در دو طایفه بورقوتی‌ و اَرْغونی‌ سازمان‌ یافته‌ بودند. بورقوتی‌ به‌ دو گروه‌ کلان‌ زایی‌ (طایفه بزرگ‌) و خرده‌ زایی‌ (طایفه کوچک‌)، و اَرغونی‌ به‌ دو دسته مَرده‌ و خدای‌داد تقسیم‌ می‌شدند. دو گروه‌ ارغونی‌ منزلت‌ پایین‌تری‌ از دو گروه‌ بورقوتی‌ داشتند.
[۵۷] افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۵۲۹-۵۳۰.


۱.۸ - هزاره

هزاره‌ از بزرگ‌ترین‌ قومهای‌ افغانستان‌ است‌. نام‌ این‌ قوم‌ احتمالاً از واژه فارسی‌ «هزار» گرفته‌ شده‌ که‌ قبلاً به‌ دسته بزرگ‌ و مهمی‌ از سپاه‌ مغول‌ اطلاق‌ می‌شده‌ است‌. برخی‌ قوم‌ هزاره‌ را نیز از بازماندگان‌ نیروهای‌ سپاهی‌ چنگیزخان‌ مغول‌ انگاشته‌اند.
[۵۸] بارتولد، و. و.، تذكره جغرافياي‌ تاريخى‌ ايران‌، ترجمه حمزه‌ سردادور، تهران‌، ۱۳۰۸ش‌، ص۱۳۳-۱۳۴.
[۵۹] كليفورد، مري‌ لوئيس‌، افغانستان‌، ترجمه مرتضى‌ اسعدي‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌، ص۵۸.
[۶۰] پژواك‌، عتيق‌الله‌، غوريان‌، كابل‌، ۱۳۴۵ش‌، ص۸۸-۸۹.

هزاره‌ها به‌ چند گروه‌ بزرگ‌ تقسیم‌ می‌شوند. گروههایی‌ از آنها در ناحیه وسیعی‌ در افغانستان‌ مرکزی‌ و در ناحیه‌ای‌ معروف‌ به‌ هزاره‌جات‌ یا هزارستان‌ که‌ در جنوب‌ هندوکش‌ و کوه‌ بابا تا حدود شمال‌ قندهار و غرب‌ غزنه‌ و تا ماوراء دی‌ کوندی‌ و یاق‌ اولنگ‌ گسترده‌ است‌، زندگی‌ می‌کنند. گروههایی‌ نیز در مناطق‌ شمال‌ هندوکش‌، در بغلان‌، سمنگان‌، بلخ‌ و جوزجان‌ می‌زیند. گروهی‌ از هزاره‌ها هم‌ در قلعه‌نو، واقع‌ در مشهد ایران‌ و کویته پاکستان‌ به‌ سر می‌برند.
عمده‌ترین‌ گروههای‌ هزاره‌ عبارتنداز: هزاره بدخشی‌ در ولایت‌ قطغن‌ و بدخشان‌؛ هزاره لاچین‌ در پیرامون‌ بلخ‌ و بلخاب‌ و سنگچارک‌؛ هزاره قندوز در ولایت‌ قندوز؛ هزاره خلم‌ یا دولان‌ جاوند در منطقه خلم‌ تا دره صوف‌؛ هزاره کیان‌ در دره کیان‌؛ هزاره‌های‌ ولایتهای‌ شمال‌ افغانستان‌؛ هزاره پنجشیر در بخش دوی‌ پنجشیر و مناطق‌ رخه‌ و دره هزاره‌؛ هزاره نکودری‌، پراکنده‌ در پیرامون‌ هرات‌ تا سیستان‌ و قندهار؛ و هزاره بادغیس‌ که‌ به‌ هزاره هرات‌، خراسان‌، قلعه‌نو و دای‌ زنیات‌ نیز معروفند؛ و هزاره میمنه‌ در میمنه‌.
ایرانیان‌ گروهی‌ از هزاره‌ها را که‌ پس‌ از سرکوب‌ به‌ دست‌ امیر عبدالرحمان‌ خان‌ در ۱۸۹۱م‌، از ناحیه بربر هزاره‌جات‌، یا بند بربر در مرز شمالی‌ هزارستان‌، به‌ ایران‌ پناهنده‌ شدند و در خراسان‌ و بلوچستان‌ اقامت‌ گزیدند، بربری‌، و سرزمینشان‌ را بربرستان‌ می‌نامند.
[۶۱] Hayat Khan, M., Afghanistan and its Inhabitants, tr. H. Priestley, Lahore, ۱۹۸۱;، ۳۰۶.
[۶۲] وامبري‌، آرمينيوس‌، سياحت‌ درويشى‌ دروغين‌ در خانات‌ آسياي‌ ميانه‌، ترجمه فتحعلى‌ خواجه‌ نوريان‌، تهران‌، ۱۳۶۵ش‌، ص۳۴۰-۳۴۱.

درگذشته‌، هزاره‌ها کوچنده‌ بودند و بیشتر از راه‌ گله‌داری‌ و پرورش‌ اسب‌ جنگی‌ زندگی‌ می‌گذراندند. امروزه‌ بیشتر آنها کشت‌ و زرع‌ می‌کنند و شماری‌ گوسفند و بز نیز نگه‌ می‌دارند. بسیاری‌ از مردم‌ هزاره‌ نیز به‌ شهرها مهاجرت‌ کرده‌اند و به‌ کارگری‌ و روزمزدی‌ اشتغال‌ دارند.
[۶۳] افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۳۲۹.
شمار هزاره‌ها را از ۸۰۰ هزارتا بیش‌ از یک‌ میلیون‌ تن‌
[۶۴] افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۳۲۷.
تخمین‌ زده‌اند.

۱.۹ - اَیماق‌

اَیماق‌ یا اویماق‌ اصطلاحی‌ ترکی‌ - مغولی‌ و به‌ معنای‌ قبیله‌ و طایفه‌ است‌ که‌ در افغانستان‌ به‌ چند تشکل‌ قبیله‌ای‌ در برابر تشکلهای‌ غیر قبیله‌ای‌ تاجیک‌ و فارسیوان ‌اطلاق‌می‌شود.
[۶۵] افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۱۴.
مردم‌قبیله‌های‌ وابسته‌ به‌ ایماق‌ خود را با نام‌ قبیله‌ای‌ که‌ به‌ آن‌ تعلق‌ دارند، می‌شناسانند، مانند قبیله‌های‌ تیموری‌، تایمنی‌ (یا تیمنی‌)، زوری‌، فیروزکوهی‌، جمشیدی‌ و... .
[۶۶] افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۱۵.

یک‌ گروه‌بندی‌ اداری‌ مرکب‌ از ۴ ایل‌ نیمه‌ کوچنده‌ در میان‌ ایلات‌ و قبایل‌ ایماق‌ شکل‌ یافته‌ که‌ به‌ «چار ایماق‌» معروف‌ است‌.
[۶۷] Hayat Khan, M., Afghanistan and its Inhabitants, tr. H. Priestley, Lahore, ۱۹۸۱، ۳۰۳.

مردم‌ ایماق‌، شماری‌ سنی‌ حنفی‌ و شماری‌ دیگر شیعه‌ مذهبند و به‌ گویشهای‌ دری‌ نزدیک‌ به‌ فارسی‌ خراسان‌ شرقی‌ و فارسی‌ هراتی‌ سخن‌ می‌گویند که‌ با واژه‌های‌ ترکی‌ آمیخته‌ است‌.
[۶۸] افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش، ص۱۴.
[۶۹] Dupree, L., Afghanistan, New Jersey, ۱۹۷۳; EI ۲ ، ۶۰.
شمار مردم‌ ایماق‌ افغانستان‌ را ۴۷۸ هزار و ایماق‌ ایران‌ را ۱۲۰ هزار نوشته‌اند.
[۷۰] افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۱۴.


۱.۱۰ - نورستانی

این‌ نام‌ به‌ اقوامی‌ کوه‌نشین‌ اطلاق‌ می‌شود که‌ در منطقه آب‌ پخشان‌ جنوبی‌ سلسله‌ کوههای‌ هندوکش‌ در شمال‌ شرقی‌ افغانستان‌ و دره‌های‌ بزرگ‌ کُنار، پیچ‌ و الینگر زندگی‌ می‌کنند.
[۷۱] كارلس‌، هيو، «تاجيكهاي‌ دره پنجشير جبال‌ هندوكش‌»، ترجمه حسن‌ مسعودي‌، مردم‌ شناسى‌، ۱۳۵۵ش‌، ص۱۵۳-۱۵۴.
سرزمین‌ نورستان‌، از آنجا که‌ ساکنانش‌ تا اوایل‌ سده ۱۴ق‌ اسلام‌ نیاورده‌ بودند، کافرستان‌ نامیده‌ می‌شد.
مردم‌ نورستان‌ را از اعقاب‌ اقوام‌ هند و آریایی‌ نوشته‌اند
[۷۲] كليفورد، مري‌ لوئيس‌، افغانستان‌، ترجمه مرتضى‌ اسعدي‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌، ص۵۶.
که‌ تا پیش‌ از گرویدن‌ به‌ دین‌ اسلام‌، مذهب‌ مشترک‌ هند و آریایی‌ داشتند. نظام‌ اعتقادی‌ آنان‌ از مجموعه نمادها، شعایر و مناسک‌ و باورهایی‌ که‌ با مذاهب‌ هند و ایرانی‌ کهن‌ همانندی‌ داشت‌، شکل‌ یافته‌ بود.
[۷۳] افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۶۰۱.

مردم‌ نورستان‌ براساس‌ قرابتهای‌ فرهنگی‌ و زبانی‌ به‌ ۳ گروه‌ قومی‌ تقسیم‌ می‌شدند که‌ به‌ ۶ زبان‌ نامکتوب‌، و نامفهوم‌ برای‌ یکدیگر سخن‌ می‌گفتند. ۵ زبان‌ از این‌ زبانها، گروه‌ زبانهای‌ نورستانی‌ را تشکیل‌ می‌دهند که‌ شاخه‌ای‌ از خانواده زبانهای‌ هند و ایرانی‌ به‌ شمار می‌رود. زبان‌ دیگر، زبان‌ پشایی‌ یا پاشایی‌ است‌ که‌ در غربی‌ترین‌ منطقه نورستان‌ بدان‌ تکلم‌ می‌شود. مردم‌ نورستان‌ از راه‌ کشاورزی‌ و گله‌داری‌ زندگی‌ می‌گذرانند. در میان‌ این‌ قوم‌ صنایع‌ دستی‌ چوبی‌ رواج‌ فراوان‌ دارد.
[۷۴] Iranica، ۴۹۹.


۱.۱۱ - پَشایی‌

پَشایی‌ یا پاشایی‌ یک‌ گروه‌ از اقوام‌ کوه‌نشین‌ نورستان‌ هستند که‌ به‌ زبان‌پشایی‌ از گویشهای‌ زبان‌دردی از خانواده هند و آریایی‌ سخن‌ می‌گویند. مردم‌ پشایی‌ زبان‌ بیشتر در شمال‌ رود کابل‌ در قلمرو گسترده‌ای‌ از ناحیه گلبهار رود پنجشیر در شمال‌ غربی‌ تا مجاورت‌ چگاسرایی‌ در شرق‌ زندگی‌ می‌کنند.
[۷۵] افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۶۰۰.
[۷۶] Iranica، ۴۹۹.

شمار مردم‌ پشایی‌ را حدود ۶۰ هزار
[۷۷] Iranica، ۴۹۹.
تا نزدیک‌ به‌ ۱۰۰ هزار
[۷۸] افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۶۰۰.
و مذهبشان‌ را حنفی‌ نوشته‌اند. پشاییها عموماً به‌ زراعت‌ و گله‌داری‌ اشتغال‌ دارند و بز نقش‌ مهمی‌ در اقتصاد و فرهنگ‌ آنها دارد.
[۷۹] افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۶۰۲.


۱.۱۲ - جَت‌

جتها یک‌ گروه‌ ناهمگون‌ قومی‌ - زبانی‌ از نژاد آریایی‌، یا هند و ایرانی‌ هستند که‌ در ایران‌ و هند، به‌ همین‌ نام‌ و در میان‌ مورخان‌ و جغرافی‌نگاران‌ اسلامی‌ با نام‌ زُطّ شناخته‌ می‌شوند.
[۸۰] افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۳۵۶.
جتهای‌ ساکن‌ در افغانستان‌ و شرق‌ ایران‌ را شاخه‌ای‌ از قوم‌ جت‌ هندوستان‌ می‌دانند که‌ در گذشته‌های‌ دور از آن‌ قوم‌ جدا شدند و به‌ قومهای‌ دیگر پیوستند
[۸۱] Ivanow, W., X On the Language of the Gypsies of Qain ? t n , Journal of the Asiatic Society of Bengal, ۱۹۱۴, vol. X, no. ۲، ۴۴۰.
و با پیوستن‌ به‌ هر قوم‌ زبان‌ و گویش‌ مردم‌ آن‌ قوم‌ را آموختند و به‌ مذهب‌ آنها درآمدند.
[۸۲] افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۳۵۵.

جتهای‌ افغانستان‌ بیشترشان‌ به‌ فارسی‌ دری‌ یا پشتو سخن‌ می‌گویند. درگذشته‌، از راه‌ زمینداری‌، شتربانی‌ یا شترداری‌ و کاروان‌سالاری‌ زندگی‌ می‌گذراندند. برخی‌ نیز از راههای‌ دیگر در میان‌ قندهار و کابل‌ در شرق‌، و هرات‌ و مشهد در غرب‌ زندگی‌ می‌گذراندند.
[۸۳] افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۳۵۹.
[۸۴] Iranica، ۴۹۹.


۱.۱۳ - قزلباش

این‌ قوم‌ گروهی‌ از بازماندگان‌ سپاه‌ قزلباش‌ هستند که‌ به‌ فرمان‌ نادرشاه‌ شماری‌ از آنها پس‌ از فتح‌ قندهار در ۱۱۵۰ق‌/۱۷۳۷م‌ در این‌ شهر، و شماری‌ دیگر در کابل‌ ماندند.
[۸۵] افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۲۲۴.

قزلباش‌ از طایفه‌های‌ مختلفی‌ از اقوام‌ ترک‌، ترکمن‌، کرد و لر ترکیب‌ یافته‌ بودند. محله‌هایی‌ که‌ طایفه‌های‌ قزلباش‌ زندگی‌ می‌کردند، به‌ نام‌ محله کردها، لرها و خوافیها شهرت‌ داشت‌.
[۸۶] يزدانى‌، حسينعلى‌، پژوهشى‌ در تاريخ‌ هزاره‌ها، قم‌، ۱۳۷۲ش‌، ج۱، ص۱۳۷-۱۳۸.
بسیاری‌ از ترک‌ زبانان‌ قزلباش‌ هنوز زبان‌ ترکی‌ را حفظ کرده‌اند و در میان‌ خود به‌ این‌ زبان‌ سخن‌ می‌گویند.
[۸۷] افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۶۴۰.
[۸۸] Hayat Khan, M., Afghanistan and its Inhabitants, tr. H. Priestley, Lahore, ۱۹۸۱، ۳۱۰.

قزلباشها شیعه‌ هستند. امیر عبدالرحمان‌ خان‌ بسیار کوشید تا آنها را به‌ قبول‌ مذهب‌ تسنن‌ وادارد، اما جز شمار‌اندکی‌ از آنان‌ که‌ از راه‌ تقیه‌ مذهب‌ حنفی‌ را پذیرفتند، بقیه‌ به‌ مذهب‌ شیعه‌ باقی‌ ماندند.
[۸۹] افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش، ص۶۴۱.
[۹۰] Dupree, L., Afghanistan, New Jersey, ۱۹۷۳; EI ۲ ، ۵۹.

تیمورشاه‌ درانی‌ (۱۱۸۶-۱۲۰۷ق‌/۱۷۷۲-۱۷۹۳م‌) که‌ زبان‌ فارسی‌ و رفتار و آداب‌ ایرانی‌ در دربارش‌ معمول‌ بود، مشاوران‌ و خدمتگزاران‌ دربارش‌ را از میان‌ قزلباشها برگزیده‌ بود.
[۹۱] افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۶۴۰.
پس‌ از آن‌ نیز بسیاری‌ از قزلباشها به‌ کارهای‌ دولتی‌ و اداری‌ مانند صندوق‌ داری‌، مستوفی‌ گری‌ و منشی‌گری‌، شماری‌ به‌ کار صنعت‌ و بازرگانی‌ در شهرها اشتغال‌ داشته‌اند.
[۹۲] Hayat Khan, M., Afghanistan and its Inhabitants, tr. H. Priestley, Lahore, ۱۹۸۱، ۳۱۰.
[۹۳] Dupree, L., Afghanistan, New Jersey, ۱۹۷۳; EI ۲ ، ۵۹.
[۹۴] يزدانى‌، حسينعلى‌، پژوهشى‌ در تاريخ‌ هزاره‌ها، قم‌، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۱۳۸.


۱.۱۴ - قرقیز

قرقیزها گروهی‌ از اقوام‌ ترک‌ مغولی‌ هستند که‌ به‌ زبان‌ ترکی‌ قپچاقی‌
[۹۵] Dupree, L., Afghanistan, New Jersey, ۱۹۷۳; EI ۲ ، ۶۱.
یا قرقیزی‌ - قپچاقی‌از گروه‌ زبانهای‌ ترکی‌ شمال‌ سخن‌ می‌گویند. در حدود میانه سده ۱۸م‌، زیستگاه‌ قرقیزها سلسله‌ کوههای‌ پامیر - آلتایی‌ بود. حدود ۲ هزار قرقیز تا ۱۳۵۷ش‌/۱۹۷۸م‌ در کوهستان‌ پامیر افغانستان‌ در دالان‌ وَخان‌ می‌زیستند. در این‌ سال‌، پس‌ از کودتای‌ کمونیستی‌ در کابل‌، بیش‌ از نیمی‌ از آنها به‌ پاکستان‌ گریختند.
[۹۶] افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۴۰۵.
تا آن‌ زمان‌، قرقیزها شکل‌ معیشت‌ سنتی‌ را در کوچ‌نشینی‌، و سازمان‌ اجتماعی‌ خود را بدون‌ نفوذ و تاثیر اجتماعات‌ بیرون‌ از جامعه خود حفظ کرده‌ بودند.
[۹۷] افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۴۰۷.


۱.۱۵ - هندو و سیک

آنان‌ از اقوام‌ هندو هستند و در مراکز شهری‌ افغانستان‌ زندگی‌ می‌کنند. زبان‌ مادری‌شان‌ هندوستانی‌، پنجابی‌ است‌ و به‌ زبان‌ دری‌ یا پشتو هم‌ صحبت‌ می‌کنند. مذهب‌ هندوها، و سیکها، سیک‌ یا هندویی‌ است‌.
[۹۸] Dupree, L., Afghanistan, New Jersey, ۱۹۷۳; EI ۲ ، ۲۹۳-۲۹۴.
[۹۹] Iranica، ۴۹۹.

هندوها و سیکها در شهرها به‌ بازرگانی‌، صرافی‌ و زرگری‌ اشتغال‌ داشتند و در کابل‌ گروههای‌ با نفوذ کوچکی‌ تشکیل‌ داده‌ بودند.
[۱۰۰] Dupree, L., Afghanistan, New Jersey, ۱۹۷۳; EI ۲ ، ۶۱.
[۱۰۱] Hayat Khan, M., Afghanistan and its Inhabitants, tr. H. Priestley, Lahore, ۱۹۸۱، ۳۱۱.

گروهی‌ از هندوها در ناحیه کوه‌ دامن‌ در شمال‌ کابل‌ به‌ باغبانی‌ و گلکاری‌ می‌پرداختند. شمار هندوها را حدود ۲۰ هزار، و سیکها را حدود ۱۰ هزار تن‌ تخمین‌ زده‌ بودند.
[۱۰۲] Dupree, L., Afghanistan, New Jersey, ۱۹۷۳; EI ۲ ، ۶۱.


۱.۱۶ - براهویی

براهوییها گروهی‌ قومی‌ هستند که‌ خود را شاخه‌ای‌ از بلوچ‌ می‌دانند و در جنوب‌ غربی‌ افغانستان‌ می‌زیند. زبان‌ مادریشان‌ براهویی‌ (دراویدی‌) است‌ و به‌ زبانهای‌ پشتو و بلوچی‌ آشنایی‌ دارند. از طایفه‌های‌ مهم‌ براهویی‌: ایدوزی‌، لاوَرزی‌، یاگیزی‌، زِرکندی‌ و مَهمَسانی‌ را می‌توان‌ نام‌ برد.
[۱۰۳] Dupree, L., Afghanistan, New Jersey, ۱۹۷۳; EI ۲، ۶۲.
[۱۰۴] Iranica، ۴۹۸.

شمار براهوییها را حدود ۱۰ هزار
[۱۰۵] Dupree, L., Afghanistan, New Jersey, ۱۹۷۳; EI ۲، ۶۲.
[۱۰۶] Iranica، ۴۹۸.
تا ۱۸ هزار تن‌
[۱۰۷] افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۱۷۷.
تخمین‌ زده‌اند. بیشتر براهوییها کشاورز و گله‌دارند و با کار روی‌ زمینهای‌ اجاره‌ای‌ و نگهداری‌ و چراندن‌ دامهای‌ خانهای‌ پشتون‌ و بلوچ‌ زندگی‌ می‌گذرانند.
[۱۰۸] Dupree, L., Afghanistan, New Jersey, ۱۹۷۳; EI ۲، ۶۲.
[۱۰۹] Iranica، ۴۹۸.


۱.۱۷ - یهود

آنان‌ گروه‌ کوچکی‌ بودند که‌ در کابل‌، قندهار و هرات‌ و برخی‌ شهرهای‌ ترک‌نشین‌ افغانستان‌ زندگی‌ می‌کردند.
[۱۱۰] كليفورد، مري‌ لوئيس‌، افغانستان‌، ترجمه مرتضى‌ اسعدي‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌، ص۶۲.
[۱۱۱] Dupree, L., Afghanistan, New Jersey, ۱۹۷۳; EI ۲ ، ۶۴.
شمار‌اندکی‌ از آنها به‌ عبری‌، و بقیه‌ به‌ زبان‌ فارسی‌ دری‌ یا پشتو سخن‌ می‌گفتند. یهودیان‌ از راه‌ بازرگانی‌ و صرافی‌ زندگی‌ می‌گذراندند.
[۱۱۲] Dupree, L., Afghanistan, New Jersey, ۱۹۷۳; EI ۲ ، ۶۴.

حیات‌خان‌ از ۴۰ خانوار یهود در کابل‌ و هرات‌ یاد می‌کند که‌ بیشتر به‌ کار ساخت‌ و فروش‌ شراب‌ مشغول‌ بودند.
[۱۱۳] Hayat Khan, M., Afghanistan and its Inhabitants, tr. H. Priestley, Lahore, ۱۹۸۱، ۳۱۳.

شمار یهودیان‌ را از ۱۵۰ خانوار
[۱۱۴] على‌آبادي‌، عليرضا، افغانستان‌، تهران‌، ۱۳۷۲ش‌، ص۲۹.
تا چند هزار تن‌
[۱۱۵] Dupree, L., Afghanistan, New Jersey, ۱۹۷۳; EI ۲ ، ۶۴.
تخمین‌ زده‌ بودند. در چند دهه اخیر بسیاری‌ از یهودیان‌ افغانستان‌ را ترک‌ کرده‌اند.

۱.۱۸ - عرب‌

عربها گروهی‌ بودند که‌ ظاهراً در زمان‌ سامانیان‌ (حک ۲۶۱- ۳۸۹ق‌/۸۷۴ -۹۹۹م‌) از خراسان‌ به‌ افغانستان‌ مهاجرت‌ کردند. شماری‌ از آنها بخشی‌ از نیروی‌ پادگان‌ بالاحصار را تشکیل‌ می‌دادند و شماری‌ دیگر در جلال‌ آباد و میان‌ راه‌ کابل‌ به‌ پیشاور می‌زیستند و با اینکه‌ در جامعه‌ای‌ جدا از گروههای‌ قومی‌ دیگر زندگی‌ می‌کردند، بیشترشان‌ زبان‌ عربی‌ را از یاد برده‌ بودند
[۱۱۶] الفنستون‌، مونت‌ استوارت‌، افغانان‌: جاي‌، فرهنگ‌، نژاد، ترجمه محمد آصف‌ فكرت‌، مشهد، ۱۳۷۶ش‌، ص۲۹۷-۲۹۸.
و به‌ دری‌ یا پشتو، و برخی‌ به‌ فارسی‌ آمیخته‌ با واژه‌های‌ عربی‌ صحبت‌ می‌کردند.
[۱۱۷] Dupree, L., Afghanistan, New Jersey, ۱۹۷۳; EI ۲ ، ۶۳.
[۱۱۸] Iranica، ۴۹۹.



۱. دایره المعارف‌ فارسی‌؛ سان‌ لیور، پیر، «نقشه جدید قومی‌ افغانستان‌»، ترجمه ابوالحسن‌ سروقد مقدم‌ ،ص۱۹۹.
۲. دایره‌ المعارف‌ فارسی‌؛ سان‌ لیور، پیر، «نقشه جدید قومی‌ افغانستان‌»، ترجمه ابوالحسن‌ سروقد مقدم‌، ص۲۰۲.
۳. دايرهالمعارف‌ فارسى‌؛ سان‌ ليور، پير، «نقشه جديد قومى‌ افغانستان‌»، ترجمه ابوالحسن‌ سروقد مقدم،‌ ص۲۰۵-۲۱۰.
۴. على‌آبادي‌، عليرضا، افغانستان‌، تهران‌، ۱۳۷۲ش، ص۲۹.
۵. على‌آبادي‌، عليرضا، افغانستان‌، تهران‌، ۱۳۷۲ش، ص۵۱.
۶. Bellew، H. W.، Afghanistan and the Afghans، London، ۱۸۷۸، ۲۱۸
۷. Iranica ، ۴۸۱
۸. Hayat Khan, M., Afghanistan and its Inhabitants, tr. H. Priestley, Lahore, ۱۹۸۱،۵۴
۹. اسعدي‌، مرتضى‌، جهان‌ اسلام‌، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌، ج۱، ص۶۸.
۱۰. يزدانى‌، حسينعلى‌، پژوهشى‌ در تاريخ‌ هزاره‌ها، قم‌، ۱۳۷۲ش‌، ج۱، ص۶۸.
۱۱. Iranica، ۳۶۴.
۱۲. افشار يزدي‌، محمود، افغان‌ نامه‌، تهران‌، ۱۳۵۹ش‌، ج۱، ص۱۱۸.
۱۳. اسعدي‌، مرتضى‌، جهان‌ اسلام‌، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌، ج۱، ص۶۸.
۱۴. افشار يزدي‌، محمود، افغان‌ نامه‌، تهران‌، ۱۳۵۹ش‌، ج۱، ص۱۰۶.
۱۵. كليفورد، مري‌ لوئيس‌، افغانستان‌، ترجمه مرتضى‌ اسعدي‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌، ص۵۰.
۱۶. افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۶۲۲-۶۲۳.
۱۷. افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۲۲۳-۲۲۴.
۱۸. Bellew، H. W.، Afghanistan and the Afghans، London، ۱۸۷۸،۲۲۴
۱۹. كليفورد، مري‌ لوئيس‌، افغانستان‌، ترجمه مرتضى‌ اسعدي‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌، ص۵۴-۵۵.
۲۰. كليفورد، مري‌ لوئيس‌، افغانستان‌، ترجمه مرتضى‌ اسعدي‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌، ص۵۴.
۲۱. Bellew، H. W.، Afghanistan and the Afghans، London، ۱۸۷۸، ۱۵۴
۲۲. كارلس‌، هيو، «تاجيكهاي‌ دره پنجشير جبال‌ هندوكش‌»، ترجمه حسن‌ مسعودي‌، مردم‌ شناسى‌، ۱۳۵۵ش‌، ص۱۵۵-۱۵۶.
۲۳. كارلس‌، هيو، «تاجيكهاي‌ دره پنجشير جبال‌ هندوكش‌»، ترجمه حسن‌ مسعودي‌، مردم‌ شناسى‌، ۱۳۵۵ش‌، ص۱۵۶.
۲۴. افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۷۳۹.
۲۵. Dupree, L., Afghanistan, New Jersey, ۱۹۷۳; EI ۲ ،۵۹
۲۶. Hayat Khan, M., Afghanistan and its Inhabitants, tr. H. Priestley, Lahore, ۱۹۸۱، ۲۹۹
۲۷. كارلس‌، هيو، «تاجيكهاي‌ دره پنجشير جبال‌ هندوكش‌»، ترجمه حسن‌ مسعودي‌، مردم‌ شناسى‌، ۱۳۵۵ش‌، ۱۵۳.
۲۸. كليفورد، مري‌ لوئيس‌، افغانستان‌، ترجمه مرتضى‌ اسعدي‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌، ص۵۵.
۲۹. Dupree, L., Afghanistan, New Jersey, ۱۹۷۳; EI ۲ ، ۶۱
۳۰. Dupree، L.، Afghanistan، New Jersey، ۱۹۷۳؛ EI ۲، ۵۹
۳۱. Iranica ،۴۹۷
۳۲. اسعدي‌، مرتضى‌، جهان‌ اسلام‌، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌، ج۱، ص۶۹.
۳۳. Dupree, L., Afghanistan, New Jersey, ۱۹۷۳; EI ۲، ۶۲
۳۴. Iranica، ۴۹۹
۳۵. اُريوال‌، اروين‌، «قوميت‌ بلوچ‌ در افغانستان‌»، ترجمه منير حسينيون‌ (نك: هم، افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌)، ص۲۱۸.
۳۶. يزدانى‌، حسينعلى‌، پژوهشى‌ در تاريخ‌ هزاره‌ها، قم‌، ۱۳۷۲ش‌، ج۱، ص۱۳۶.
۳۷. افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۹۲.
۳۸. يزدانى‌، حسينعلى‌، پژوهشى‌ در تاريخ‌ هزاره‌ها، قم‌، ۱۳۷۲ش‌، ج۱، ص۱۳۶.
۳۹. Iranica، ۴۹۹
۴۰. افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۸۳۴.
۴۱. افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۹۲.
۴۲. افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۸۳۹.
۴۳. كليفورد، مري‌ لوئيس‌، افغانستان‌، ترجمه مرتضى‌ اسعدي‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌، ص۵۹.
۴۴. اسعدي‌، مرتضى‌، جهان‌ اسلام‌، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌، ج۱، ص۶۹.
۴۵. افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۸۳۹.
۴۶. لوگاشوا، بى‌بى‌ رابعه‌، تركمنهاي‌ ايران‌، ترجمه سيروس‌ ايزدي‌ و حسين‌ تحويلى‌، تهران‌، ۱۳۵۹ش‌، ص۱۹.
۴۷. افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۸۰۵.
۴۸. افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۸۰۴.
۴۹. Iranica، ص۴۹۹.
۵۰. افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۸۰۷.
۵۱. Dupree، L.، Afghanistan، New Jersey، ۱۹۷۳؛ EI ۲، ۶۱..
۵۲. افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۸۰۷-۸۰۸.
۵۳. Dupree، L.، Afghanistan، New Jersey، ۱۹۷۳؛ EI ۲، ۶۰.
۵۴. EI ۲، ۲۲۴
۵۵. افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۸۰۷-۸۰۸.
۵۶. افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۵۲۹.
۵۷. افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۵۲۹-۵۳۰.
۵۸. بارتولد، و. و.، تذكره جغرافياي‌ تاريخى‌ ايران‌، ترجمه حمزه‌ سردادور، تهران‌، ۱۳۰۸ش‌، ص۱۳۳-۱۳۴.
۵۹. كليفورد، مري‌ لوئيس‌، افغانستان‌، ترجمه مرتضى‌ اسعدي‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌، ص۵۸.
۶۰. پژواك‌، عتيق‌الله‌، غوريان‌، كابل‌، ۱۳۴۵ش‌، ص۸۸-۸۹.
۶۱. Hayat Khan, M., Afghanistan and its Inhabitants, tr. H. Priestley, Lahore, ۱۹۸۱;، ۳۰۶.
۶۲. وامبري‌، آرمينيوس‌، سياحت‌ درويشى‌ دروغين‌ در خانات‌ آسياي‌ ميانه‌، ترجمه فتحعلى‌ خواجه‌ نوريان‌، تهران‌، ۱۳۶۵ش‌، ص۳۴۰-۳۴۱.
۶۳. افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۳۲۹.
۶۴. افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۳۲۷.
۶۵. افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۱۴.
۶۶. افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۱۵.
۶۷. Hayat Khan, M., Afghanistan and its Inhabitants, tr. H. Priestley, Lahore, ۱۹۸۱، ۳۰۳.
۶۸. افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش، ص۱۴.
۶۹. Dupree, L., Afghanistan, New Jersey, ۱۹۷۳; EI ۲ ، ۶۰.
۷۰. افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۱۴.
۷۱. كارلس‌، هيو، «تاجيكهاي‌ دره پنجشير جبال‌ هندوكش‌»، ترجمه حسن‌ مسعودي‌، مردم‌ شناسى‌، ۱۳۵۵ش‌، ص۱۵۳-۱۵۴.
۷۲. كليفورد، مري‌ لوئيس‌، افغانستان‌، ترجمه مرتضى‌ اسعدي‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌، ص۵۶.
۷۳. افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۶۰۱.
۷۴. Iranica، ۴۹۹.
۷۵. افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۶۰۰.
۷۶. Iranica، ۴۹۹.
۷۷. Iranica، ۴۹۹.
۷۸. افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۶۰۰.
۷۹. افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۶۰۲.
۸۰. افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۳۵۶.
۸۱. Ivanow, W., X On the Language of the Gypsies of Qain ? t n , Journal of the Asiatic Society of Bengal, ۱۹۱۴, vol. X, no. ۲، ۴۴۰.
۸۲. افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۳۵۵.
۸۳. افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۳۵۹.
۸۴. Iranica، ۴۹۹.
۸۵. افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۲۲۴.
۸۶. يزدانى‌، حسينعلى‌، پژوهشى‌ در تاريخ‌ هزاره‌ها، قم‌، ۱۳۷۲ش‌، ج۱، ص۱۳۷-۱۳۸.
۸۷. افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۶۴۰.
۸۸. Hayat Khan, M., Afghanistan and its Inhabitants, tr. H. Priestley, Lahore, ۱۹۸۱، ۳۱۰.
۸۹. افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش، ص۶۴۱.
۹۰. Dupree, L., Afghanistan, New Jersey, ۱۹۷۳; EI ۲ ، ۵۹.
۹۱. افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۶۴۰.
۹۲. Hayat Khan, M., Afghanistan and its Inhabitants, tr. H. Priestley, Lahore, ۱۹۸۱، ۳۱۰.
۹۳. Dupree, L., Afghanistan, New Jersey, ۱۹۷۳; EI ۲ ، ۵۹.
۹۴. يزدانى‌، حسينعلى‌، پژوهشى‌ در تاريخ‌ هزاره‌ها، قم‌، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۱۳۸.
۹۵. Dupree, L., Afghanistan, New Jersey, ۱۹۷۳; EI ۲ ، ۶۱.
۹۶. افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۴۰۵.
۹۷. افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۴۰۷.
۹۸. Dupree, L., Afghanistan, New Jersey, ۱۹۷۳; EI ۲ ، ۲۹۳-۲۹۴.
۹۹. Iranica، ۴۹۹.
۱۰۰. Dupree, L., Afghanistan, New Jersey, ۱۹۷۳; EI ۲ ، ۶۱.
۱۰۱. Hayat Khan, M., Afghanistan and its Inhabitants, tr. H. Priestley, Lahore, ۱۹۸۱، ۳۱۱.
۱۰۲. Dupree, L., Afghanistan, New Jersey, ۱۹۷۳; EI ۲ ، ۶۱.
۱۰۳. Dupree, L., Afghanistan, New Jersey, ۱۹۷۳; EI ۲، ۶۲.
۱۰۴. Iranica، ۴۹۸.
۱۰۵. Dupree, L., Afghanistan, New Jersey, ۱۹۷۳; EI ۲، ۶۲.
۱۰۶. Iranica، ۴۹۸.
۱۰۷. افغانستان‌: اقوام‌ - كوچ‌نشينى‌، مجموعه‌ مقالات‌، به‌ كوشش‌ محمد حسين‌ پاپلى‌ يزدي‌، مشهد، ۱۳۷۲ش‌، ص۱۷۷.
۱۰۸. Dupree, L., Afghanistan, New Jersey, ۱۹۷۳; EI ۲، ۶۲.
۱۰۹. Iranica، ۴۹۸.
۱۱۰. كليفورد، مري‌ لوئيس‌، افغانستان‌، ترجمه مرتضى‌ اسعدي‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌، ص۶۲.
۱۱۱. Dupree, L., Afghanistan, New Jersey, ۱۹۷۳; EI ۲ ، ۶۴.
۱۱۲. Dupree, L., Afghanistan, New Jersey, ۱۹۷۳; EI ۲ ، ۶۴.
۱۱۳. Hayat Khan, M., Afghanistan and its Inhabitants, tr. H. Priestley, Lahore, ۱۹۸۱، ۳۱۳.
۱۱۴. على‌آبادي‌، عليرضا، افغانستان‌، تهران‌، ۱۳۷۲ش‌، ص۲۹.
۱۱۵. Dupree, L., Afghanistan, New Jersey, ۱۹۷۳; EI ۲ ، ۶۴.
۱۱۶. الفنستون‌، مونت‌ استوارت‌، افغانان‌: جاي‌، فرهنگ‌، نژاد، ترجمه محمد آصف‌ فكرت‌، مشهد، ۱۳۷۶ش‌، ص۲۹۷-۲۹۸.
۱۱۷. Dupree, L., Afghanistan, New Jersey, ۱۹۷۳; EI ۲ ، ۶۳.
۱۱۸. Iranica، ۴۹۹.



مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «افغانستان»، تاریخ بازیابی:۱۴۰۰/۸/۱۹.    




جعبه ابزار