افترای جنون به محمد (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نسبتهای ناروا و اتهام زدن یکی از ابزار مقابله
مشرکان با
انبیای الهی بود، و به این خاطر به
حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلّم
افتراء میزدند و او را
مجنون میخواندند.
کافران عصر
حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به وی
تهمت جنون میزدند.
او لم یتفکروا ما بصاحبهم من جنة... «آیا
فکر نکردند که همنشین آنها (پیامبر) هیچ گونه (اثری از) جنون ندارد؟! (پس چگونه چنین نسبت ناروایی به او می دهند؟! ) او فقط بیم دهنده آشکاری است (که مردم را متوجه وظایفشان می سازد).»
وقالوا یـایها الذی نزل علیه الذکر انک لمجنون. «و گفتند: «ای کسی که «ذکر» (
قرآن) بر او نازل شده، مسلما تو دیوانه ای.»
ام یقولون به جنة... «یا می گویند او دیوانه است؟! ولی او حق را برای آنان آورده اما بیشترشان از
حق کراهت دارند (و گریزانند).»
افتری علی الله کذبـاام به جنة..... «آیا او بر
خدا دروغ بسته یا به نوعی جنون گرفتار است؟! » (چنین نیست)، بلکه کسانی که به
آخرت ایمان نمی آورند، در
عذاب و
گمراهی دوری هستند (و نشانه گمراهی آنها همین انکار شدید است).»
. تتفکروا ما بصاحبکم من جنة... «....سپس بیندیشید این
دوست و همنشین شما (محمد) هیچ گونه جنونی ندارد او فقط بیم دهنده شما در برابر عذاب شدید (الهی) است!»
ویقولون ائنا لتارکوا ءالهتنا لشاعر مجنون. «و پیوسته می گفتند: «آیا ما معبودان خود را بخاطر شاعری دیوانه رها کنیم.»
. وقالوا معلم مجنون. «سپس از او روی گردان شدند و گفتند: «او
تعلیم یافته ای دیوانه است!»
کذلک ما اتی الذین من قبلهم من رسول الا قالوا ساحر او مجنون• اتواصوا به بل هم قوم طاغون• فتول عنهم فما انت بملوم. «این گونه است که هیچ پیامبری قبل از اینها بسوی قومی فرستاده نشد مگر اینکه گفتند: «او
ساحر است یا
دیوانه!» • آیا یکدیگر را به آن سفارش می کردند (که همه چنین تهمتی بزنند)؟! نه، بلکه آنها قومی طغیانگرند. • حال که چنین است از آنها روی بگردان که هرگز در خور
ملامت نخواهی بود.»
فذکر فما انت بنعمت ربک بکاهن ولا مجنون. «پس تذکر ده، که به لطف پروردگارت تو
کاهن و مجنون نیستی.»
ما انت بنعمة ربک بمجنون. «که به
نعمت پروردگارت تو مجنون نیستی.»
وان یکاد الذین
کفروا... ویقولون انه لمجنون. «نزدیک است
کافران هنگامی که
آیات قرآن را می شنوند با
چشم زخم خود تو را از بین ببرند، و می گویند: «او دیوانه است.»
وما صاحبکم بمجنون. «و مصاحب شما (پیامبر) دیوانه نیست.»
مشرکان مکه، به تاثیرپذیری پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم از آموزگار مجنون تهمت میزدند.
ثم تولوا عنه وقالوا معلم مجنون. «سپس از او روی گردان شدند و گفتند: «او تعلیم یافته ای دیوانه است!»
تهمت جنون به محمد صلی الله علیه وآله، ناشی از فقدان اندیشه
کافران بود.
او لم یتفکروا ما بصاحبهم من جنة... «آیا فکر نکردند که همنشین آنها (پیامبر) هیچ گونه (اثری از) جنون ندارد؟! (پس چگونه چنین نسبت ناروایی به او می دهند؟! ) او فقط بیم دهنده آشکاری است (که مردم را متوجه وظایفشان می سازد).»
قل انما اعظکم بوحدة ان تقوموا لله مثنی وفردی ثم تتفکروا ما بصاحبکم من جنة ان هو الا نذیر لکم بین یدی عذاب شدید. «بگو: «شما را تنها به یک چیز اندرز می دهم، و آن اینکه: دو نفر دو نفر یا یک نفر یک نفر برای خدا
قیام کنید، سپس بیندیشید این دوست و همنشین شما (محمد) هیچ گونه جنونی ندارد او فقط بیم دهنده شما در برابر عذاب شدید (الهی) است!»
افترای جنون به پیامبر صلی الله علیه وآله، یکی از روشهای استهزای آن حضرت، از سوی
کافران بود.
وقالوا یـایها الذی نزل علیه الذکر انک لمجنون• وما یاتیهم من رسول الا کانوا به یستهزءون. «و گفتند: «ای کسی که «ذکر» (
قرآن) بر او نازل شده، مسلما تو دیوانه ای! • ...... • هیچ پیامبری به سراغ آنها نمی آمد مگر اینکه او را
مسخره می کردند.»
همراهی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم با
کافران، دلیل بطلان ادعای آنان، به مجنون بودن آن حضرت بود.
او لم یتفکروا ما بصاحبهم من جنة..... «آیا فکر نکردند که همنشین آنها (پیامبر) هیچ گونه (اثری از) جنون ندارد؟! (پس چگونه چنین نسبت ناروایی به او می دهند؟! ) او فقط بیم دهنده آشکاری است (که مردم را متوجه وظایفشان می سازد).»
. تتفکروا مابصاحبکم من جنة... «بگو: «شما را تنها به یک چیز اندرز می دهم، و آن اینکه: دو نفر دو نفر یا یک نفر یک نفر برای
خدا قیام کنید، سپس بیندیشید این دوست و همنشین شما (محمد) هیچ گونه جنونی ندارد او فقط بیم دهنده شما در برابر عذاب شدید (الهی) است!»
(به کارگیری کلمه «صاحب» و اضافه آن به ضمایر «هم» و «کم» اشاره به مصاحبت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم با
کافران دارد و تمسک به آن برای رد ادعای
کافران است که محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلّم همراه شما است و اگر تا به حال در او جنونی بود، آشکار میشد و شما اولین کسانی میبودید که آثار جنون او را مشاهده میکردید.)
وما صاحبکم بمجنون. «و مصاحب شما (پیامبر) دیوانه نیست.»
پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله، مبرا و منزه از جنون است.
او لم یتفکروا ما بصاحبهم من جنة ان هو الا نذیر مبین. «آیا فکر نکردند که همنشین آنها (پیامبر) هیچ گونه (اثری از) جنون ندارد؟! (پس چگونه چنین نسبت ناروایی به او می دهند؟! ) او فقط بیم دهنده آشکاری است (که مردم را متوجه وظایفشان می سازد).»
ام یقولون به جنة بل جاءهم بالحق واکثرهم للحق کـرهون. «یا می گویند او دیوانه است؟! ولی او حق را برای آنان آورده اما بیشترشان از حق
کراهت دارند (و گریزانند).»
افتری علی الله کذبـاام به جنة بل الذین لا یؤمنون بالاخرة فی العذاب والضـلـل البعید. «آیا او بر خدا
دروغ بسته یا به نوعی جنون گرفتار است؟! » (چنین نیست)، بلکه کسانی که به آخرت ایمان نمی آورند، در عذاب و گمراهی دوری هستند (و نشانه گمراهی آنها همین انکار شدید است).»
قل انما اعظکم بوحدة ان تقوموا لله مثنی وفردی ثم تتفکروا ما بصاحبکم من جنة... «بگو: «شما را تنها به یک چیز اندرز می دهم، و آن اینکه: دو نفر دو نفر یا یک نفر یک نفر برای خدا قیام کنید، سپس بیندیشید این دوست و همنشین شما (محمد) هیچ گونه جنونی ندارد او فقط بیم دهنده شما در برابر عذاب شدید (الهی) است!»
ویقولون ائنا لتارکوا ءالهتنا لشاعر مجنون• بل جاء بالحق وصدق المرسلین. «و پیوسته می گفتند: «آیا ما معبودان خود را بخاطر شاعری دیوانه رها کنیم؟!» •
چنین نیست، او حق را آورده و
پیامبران پیشین را تصدیق کرده است.»
فذکر فما انت بنعمت ربک بکاهن ولا مجنون. «پس تذکر ده، که به لطف پروردگارت تو
کاهن و مجنون نیستی.»
وان یروا ءایة یعرضوا ویقولوا سحر مستمر. «و هر گاه نشانه و معجزه ای را ببینند روی گردانده، می گویند: «این سحری مستمر است.»
ما انت بنعمة ربک بمجنون• فستبصر ویبصرون• باییکم المفتون. «که به نعمت پروردگارت تو مجنون نیستی. • .... . • و بزودی تو می بینی و آنان نیز می بینند، • که کدام یک از شما مجنونند.»
وان یکاد الذین
کفروا لیزلقونک بابصـرهم لما سمعوا الذکر ویقولون انه لمجنون• وما هو الا ذکر للعــلمین. «نزدیک است
کافران هنگامی که آیات
قرآن را می شنوند با
چشم زخم خود تو را از بین ببرند، و می گویند: «او دیوانه است!» • در حالی که این (
قرآن) جز مایه بیداری برای جهانیان نیست.»
وما صاحبکم بمجنون. «و مصاحب شما (پیامبر) دیوانه نیست.»
لطف و
نعمت الهی، مقتضی
مصونیت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم از
بیماری جنون است.
ن والقلم وما یسطرون• ما انت بنعمة ربک بمجنون. «ن، سوگند به قلم و آنچه مینویسند. • که به نعمت پروردگارت تو مجنون نیستی.»
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۰، ص۶۰، برگرفته از مقاله «افترای جنون به محمدصلیاللهعلیهوآله».