• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اصحاب فیل (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: اصحاب فیل.


اصحاب فیل فيل سواران لشكر ابرهه بن صباح اشرم پادشاه یمن، که برای نابودى کعبه آمده بودند و خداوند به‌واسطه پرندگانی که سنگ به منقار داشتند این لشکر را متفرق و متلاشی ساخت.



در مجمع البیان فرموده: راویان حکایات اتفاق دارند بر اینکه نام پادشاه یمن که قصد ویرانی کعبه را کرد ابرهه بن صباح اشرم بود.



ابرهه در یمن کعبه‌ای بنا کرد و در آن قبّه‌هائی از زر قرار داد، به اهل مملکتش دستور داد که به جای بیت الحرام به زیارت آن بروند، مردی از عرب بنی کنانه که به یمن آمده بود، وارد کعبه ابرهه شد و در آنجا کثافت کاری کرد، ابرهه چون وارد آنجا شد و کثافت را دید، گفت: که اینکار را کرده؟! به نصرانیّتم قسم آن خانه (کعبه مسلمین) را خراب می‌کنم تا هیچ کسی به زیارت آنجا نرود، دستور تجهیز لشکریان را صادر کرد، فیلان جنگی را نیز آورد، بیشتر آنانکه از وی پیروی کردند قبائل عکّ و اشعریّون و خثعم بودند.
با لشکریان به قصد ویرانی کعبه بیرون شد، در بین راه مردی از بنی سلیم را گفت، که مردم را به حجّ خانه‌ای که بنا کرده بود، بخواند، یکی از مردان بنی کنانه رسول او را کشت، این خبر بر شدّت خشم ابرهه افزود و در رفتن شتاب کرد، از اهل طائف رهنمایی خواست، مردی نفیل نام را از قبیله هذیل با او به رهنمایی فرستادند، وی آن‌ها را هدایت کرد تا در مغمس شش میلی مکّه اردو زدند.
پیشاهنگان لشکریان به سوی مکّه سرازیر شدند، قریش که تاب مقاومت نداشتند، در کوه‌ها متواری گردیدند؛ در مکّه جز عبدالمطلب بن‌ هاشم (علیه‌السّلام) نماند که بر منصب سقایه حاجّ بود و نیز شیبة بن عثمان بن عبد الدار که کلید دار بیت بود. عبد المطلب از دو طرف باب کعبه گرفته و می‌گفت: «لاهُمَّ اِنَّ الْمَرْءَ یَمْنَعُ رَحْلَهُ فامْنَعْ رِحالَکَ لا یَغْلِبوا بِصَلیبِهِمْ وَ مِحالُهُمْ عَدْواً مِحالَکَ لا یَدْخُلوا الْبَلَدَ الْحَرامَ اِذاً فاْمُرْ ما بَدا لَکَ» ‌ای خدا مرد از منزل خویش حمایت می‌کند از جمعیّت خویش حمایت کن، تا با صلیب و نیروی خویش بر حرم‌ تو از روی تجاوز غالب نشوند، تا بر شهر محترم وارد نشوند آنگاه هر چه خواهی بفرما.



آنگاه مقدمات قشون ابرهه قسمتی از چهارپایان قریش را به غنیمت گرفتند، که دویست شتر از عبدالمطلب در آن بود، آن بزرگوار برای استرداد شتران به قشون ابرهه آمد، دربان به ابرهه گفت: ‌ای پادشاه، بزرگ و آقای قریش پیش تو می‌آید او کسی است که انسان‌ها را در قبیله و وحوش را در کوه‌ها اطعام می‌کند.
ابرهه گفت: ماذون است بیاید، عبدالمطلب (علیه‌السّلام) مردی تنومند و خوش سیما بود، ابرهه چون او را دید بزرگ‌تر از آن دید که پایین‌تر بنشاند و نیز خوش نداشت که با خودش در سریر بنشیند، لذا از تخت پایین آمد با او بر زمین نشست، گفت: حاجتت چیست؟ فرمود: دویست شتر که پیشاهنگان سپاه تو به غنیمت گرفته‌اند. گفت: تو را دیدم، به اعجابم آوردی و چون سخن گفتی از مقامت در نظر من کاسته شد. فرمود: چرا‌، ای پادشاه؟
گفت: آمده‌ام خانه‌ای‌ را که موجب عزّت و آبرو و فضیلت شماست و دینی که به آن عبادت می‌کنید ویران و پایمال کنم، تو با من درباره شترانت سخن میگویی و درباره منصرف شدن از تخریب بیت سخن به میان نیاوردی؟! عبدالمطلب فرمود: پادشاها! من صاحب شترانم و در خصوص مال خود با تو صحبت می‌کنم، این خانه پروردگاری دارد که اگر بخواهد آن را حمایت می‌کند، به من مربوط نیست. ابرهه از این سخن ترسیده، دستور داد شتران آن جناب را پس بدهند.
لشکریان تصمیم به تخریب بیت اللّه گرفتند؛ آن شب تیرهای شهاب بسیار در هوا مشاهده شد، گویی شب با آن‌ها سخن می‌گفت، احساس کردند که شب آبستن عذابی است. هنگام طلوع آفتاب پرندگانی در هوا مشاهده شدند، که هر پرنده یک سنگریزه در منقار و دو تا در پاهایش‌ داشت؛ چون دسته‌ای سنگ‌ها را می‌انداخت، دسته دیگری می‌آمد، به شکم هر که از آن‌ها سنگی رسید، درید؛ به هر استخوان که رسید، خورد و سوراخش کرد، ابرهه در حالی که بعضی از سنگ‌ها به وی اصابت کرده بود، رو به فرار گذاشت و در یمن سینه و شکمش از زخم منفجر شد و مرد؛ در نتیجه لشکریان رو به فرار گذاشتند و متفرق شدند. (به اختصار)



خداوند سوره فیل را درباره آن بر پیامبرش نازل فرمود:
(اَ لَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِاَصْحابِ‌ الْفیلِ‌ اَ لَمْ یَجْعَلْ کَیْدَهُمْ فی تَضْلیلٍ وَ اَرْسَلَ عَلَیْهِمْ طَیْراً اَبابیلَ تَرْمیهِمْ بِحِجارَةٍ مِنْ سِجّیلٍ فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ ماْکولٍ‌)
(آيا نديدى پروردگارت با فيل سواران لشكر ابرهه كه براى نابودى كعبه آمده بودند چه كرد؟! آيا نقشه آن‌ها را در ضلالت و تباهى قرار نداد و بر سر آن‌ها پرندگانى را گروه گروه فرستاد، كه با سنگ‌هايى از گل متحجّر آنان را هدف قرار مى‌دادند؛ سرانجام آن‌ها را همچون كاه خورده شده و متلاشى قرار داد.)
در «ابابیل» راجع به نحوه متفرّق شدن لشکریان ابرهه و شیوع بیماری در میان آن‌ها توضیحی داده شده که قابل دقت است‌.


۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۸۲۱-۸۲۲.    
۲. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۶۲۲.    
۳. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۳۶۲.    
۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۷، ص۲۷۸.    
۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۸۲۲.    
۶. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۶۲۳.    
۷. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۳۶۳.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۷، ص۲۸۰.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۸۲۲.    
۱۰. بقره/سوره۱۰۵، آیه۱-۵.    
۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۶۰۱.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "فیل"، ج۵، ص۲۱۷.    






جعبه ابزار