اذن الهی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اذن الهی از
صفات فعلیه خداوند،
رخصت الهی برای وجود یافتن چیزی، ظاهر شدن اثری یا انجام دادن فعلی میباشد.
واژه «
اذن» در لغت به معانی گوناگون مانند
اجازه و
رخصت برای انجام دادن فعلی،
امر،
علم و اراده
آمده است. واژه «
اُذُن» به معنای
گوش و «
اَذَن» به معنای گوش دادن
نیز از همین ریشه است.
برخی گفتهاند: ریشه اصلی مشتقّات این واژه،
اُذُن (گوش) است؛ سپس از آن، فعل
اَذِن له (گوش خود را به سوی او مایل ساخت یا به سخن او گوش داد) مشتق شده؛ آنگاه از این فعل،
اِذن (خطاب به کسی برای
اباحه فعلی و رخصت در آن) اشتقاق یافته که معنایی مجازی به علاقه
ملازمه است؛ زیرا گوش دادن به کسی، مستلزم رو کردن به وی و برآوردن خواسته او است. پس از آن، معنای اخیر بسیار شایع شده؛ سپس این واژه در معانی مشابه آن نیز به کار رفته است؛ مانند:
مشیّت و
تکوین اسباب حوادث یا
تمکین برای انجام دادن فعلی و تیسیر و آسان کردن آن.
برخی گفتهاند: اصل واحد در این ریشه، معنای اطلاع با قید
رضایت و موافقت است؛ خواه امری نیز صادر بشود یا نه، و این معنا، در تمام موارد کاربرد ریشه
اِذن وجود دارد.
برخی نیز ریشه
اِذن را دارای دو اصل (گوش و علم) دانسته و گفتهاند: تمام معانی دیگر به این دو معنا بر میگردند و بین این ۲ نیز نزدیکی وجود دارد؛ زیرا علم به هر مسموعی با گوش حاصل میشود.
بعضی، این مطلب را که
اِذن به معنای علم باشد، رد کرده و گفتهاند:
اذن ملازم با علم است، نه خود آن.
اذن الهی در اصطلاح، یکی از
صفات فعلیه است (صفاتی که انتزاع آنها بر فرض کردن چیزی غیر از
ذات الهی متوقّف بوده، از مقام
فعل خدا انتزاع میشوند)،
و به دو قسم تکوینی و تشریعی تقسیم میشود.
اذن تکوینی، از رابطهای حقیقی بین حوادث و
اراده الهی حکایت دارد؛ یعنی هیچ حادثهای در عالم، بدون استناد تکوینی به خدا، تحقّق نمییابد.
هم وجود اشیا و هم آثارشان به
خداوند مستند است؛ ولی
اذن تشریعی مربوط به اعمال اختیاری، و به این معنا است که خداوند، از نظر
شرعی، انجام دادن عملی را اجازه دهد که نتیجهاش
حرام نبودن آن عمل است.
از آنجا که حقیقت
اذن، شنیدن درخواست کسی و بر آوردن آن است، همیشه، پیش از
اذن باید درخواست و
طلبی وجود داشته باشد؛ بنابر این،
اذن تکوینی خداوند به اشیا برای وجود یافتن که با کلمه وجودی «کن» تحقّق مییابد، به این صورت است که
ماهیّات و
اعیان ثابته اشیا در مرتبه
علم ربوبی، با زبان استعداد از خداوند میخواهند که به آنها
وجود عینی ببخشد و خداوند با
فیض مقدّس، این درخواست را برآورده میسازد.
درباره آثار موجودات نیز آنان اقتضای ظاهر کردن آثار خاصّی را دارند و با زبان استعداد از خدا میخواهند که آثار خویش را ظاهر سازند.
اذن تکوینی الهی در این باره به این معنا است که اگر بین موجودی و اثر آن، مانعی وجود داشته باشد، خداوند آن را برطرف سازد و اگر مانعی وجود نداشته باشد، آن مانع را ایجاد نکند.
اذن تشریعی خداوند نیز همینگونه است؛ زیرا انسانها به طور طبیعی خواستههای گوناگونی دارند و از جمله، خواهان انجام اعمالی هستند که در
عالم آخرت به
مصلحت آنها باشد و
اذن الهی برای انجام دادن برخی اعمال، برآوردن همین درخواست است.
«
اذن» در
قرآن، بیش از ۴۵ بار به خداوند نسبت داده شده که ضمن آنها، وقوع حوادث جهان و
تشریع احکام دین، به
اذن او دانسته شدهاست.
به باور
امام خمینی زبان استعداد، درخواست هر موجودی بر اساس استعداد و اقتضائات مکنون در عین ثابت او میباشد، سؤال به لسان استعداد، بلافاصله اجابت میشود و تاخیر ندارد؛ زیرا که خداوند فیاض است. در هر موردی استعداد تامی یافت و قابل نیز در قبول فیض، تام الاستعداد بوده باشد، فیض حق آن را اجابت خواهد کرد.
استعداد و خواستههای اعیان ثابته طبق خواستههای ذاتی آنها است؛ یعنی استعداد هر عین ثابتی در مرحله واحدیت کلی است و استعدادهای اعیان خارجی در مرحله تعینات خلقی در مقایسه با آن جزئی محسوب میشود؛ بنابراین همه استعدادهای جزئی به نحو جمعی در استعداد عین ثابت، حضوراندراجی دارند که در عالم خارج، بهتدریج برحسب فراهم شدن شرایط و معدّات و با احتساب احکام مراحل عالم، ظهور و بروز خواهد یافت.
البته اینکه آیا سؤال و درخواست عبد بر حسب و اقتضای عین ثابت اوست یا نه، امری پوشیده است، تنها کسی که آگاه به سر القدر و اقتضای اعیان ثابته باشد به این موضوع اطلاع دارد، ازاینرو، آگاهی از استعداد خود و دیگران تنها برای سالکانی مقدور است که به تعین ثانی و علم ربوبی بار یافتهاند.
در نگاه امام خمینی، حقتعالی تنها بهحسب اقتضا و استعداد اعیان، حکم میکند. اعیان خارجی، طبق همان استعداد و اقتضائات عین ثابت، در خارج ظهور مییابند. از این روی آنچه در عالم عین ظهور میکند همگی اقتضای احکام و لوازم عین ثابت است. ازاینرو بر اساس
حبی ذاتی و تجلی اسمائی، شئون و اسمای ذاتی خود را در حضرت علمیه ظهور میدهد و بهتبع آن اعیان ثابته و استعداد آنها ایجاد میگردد هر اسمی دارای عین ثابت و مظهری است که استعداد و قابلیت هر موجودی را رقم میزند.
بین
اذن تکوینی و تشریعی، دو تفاوت وجود دارد:
اذن تکوینی، همه پدیدههای عالم را در بر میگیرد؛ خواه پدیدههای غیر اختیاری (چه برای انسان مطلوب و گوارا باشند، مانند روییدن
گیاهان و میوه دادن
درختان،
و چه ناگوار، مانند
مرگ و وقوع
مصیبت و خواه اعمال اختیاری (چه کارهای نیک، مانند
ایمان آوردن
و کشتن
کافران در
جنگ،
و چه کارهای زشت، مانند
ضرر رساندن به دیگران با
سحر و جنگیدن با
مؤمنان و کشتن آنها
ولی
اذن تشریعی فقط اعمالی را در بر میگیرد که خداوند آنها را به وسیله دین حرام نکرده باشد؛ مانند
جهاد در راه خدا
و
اطاعت از
پیامبران.
مخالفت با
اذن تکوینی غیر ممکن است؛ بنابر این، اگر برای عملی،
اذن تکوینی صادر نشود، انجام دادن آن عمل امکان ندارد
ولی مخالفت با
اذن تشریعی ممکن است و انسان میتواند مرتکب کار حرام شود، با اینکه درباره آن،
اذن تشریعی صادر نشده است.
شایان ذکر است که
معتزله به
تفویض قائل بوده،
خدا را
خالق افعال اختیاری انسان نمیدانند؛
بدین سبب،
اذن تکوینی را در افعال اختیاری انسان نپذیرفته و
آیات مربوط به آن را توجیه کردهاند؛ بنابر این، نزد آنان، افعال
خیر انسان فقط دارای
اذن تشریعی است و افعال
شرّ انسان، نه
اذن تشریعی دارد و نه
اذن تکوینی.
اشاعره،
اذن تکوینی را در افعال انسان پذیرفتهاند؛ ولی آن را مستلزم
جبر دانسته و وجود
اراده و
اختیار در انسان را نفی کردهاند.
محقّقان
شیعه، در عین حال که تمام افعال انسان را به
اذن تکوینی الهی مستند دانستهاند، عقیده دارند که این مطلب، با اراده و اختیار انسان منافات ندارد؛ زیرا اراده و اختیار انسان در طول
اذن و اراده الهی است، نه در عرض آن؛
بدین معنا که خداوند خواسته است که آدمی با اختیار خود، کارهایش را انجام دهد؛ پس اراده انسان نیز در سلسله علل افعال وی قراردارد.
برای مطالعه بیشتر به این مقاله مراجعه کنید:
موارد کاربرد اذن الهی.
اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد؛ الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل؛ البرهان فی تفسیر
القرآن؛ تاج العروس من جواهر القاموس؛ التحقیق فی کلمات
القرآن الکریم؛ تفسیر التحریر و التنویر؛ التفسیرالکبیر، ابنتیمیه؛ التفسیر الکبیر؛ تفسیر
القرآن العظیم، صدر المتألهین؛ تفسیر القمی؛ تفسیر المنار؛ تفسیرنورالثقلین؛ جامعالبیان عن تأویل آی
القرآن؛ الجامعلأحکام
القرآن، قرطبی؛ الجواهر فی تفسیر
القرآن؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور؛ روحالمعانی فی تفسیر
القرآن العظیم؛ شرح فصوص الحکم؛ شرح المواقف الایجی؛ الفرقان فی تفسیر
القرآن؛ القاموس المحیط؛ الکشاف؛ کشفالاسرار و عدةالابرار؛ لسانالعرب؛ مجمعالبیان فی تفسیر
القرآن؛ المصباح المنیر؛ معارف
القرآن؛ معجم مقاییساللغه؛ المیزان فی تفسیر
القرآن؛ النهایه فی غریب الحدیث و الاثر؛ نهایةالحکمه؛ الوجوه و النظائر لالفاظ کتاب اللّه العزیز.
•
دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله اذن الهی، ج۲، ص۵۲. • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.