• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابوسعید تاج‌الدوله تتش

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تُتُش، ابوسعیـد تـاج‌الـدولـه (۴۵۸- ۴۸۸ق/۱۰۶۶-۱۰۹۵م)، فرزند آلب‌ارسلان و برادر ملکشاه سلجوقی، بنیان‌گذار سلسلۀ سلجوقیان شام بود.



ملکشاه پیش از سلطنت، یکی از امیران ترک‌تبار خود به‌نام اَتْسِز بن اُوَق (ﻫ م) را با سپاهی برای تصرف شام و فلسطین که قلمرو فاطمیان مصر بود، فرستاد. اتسز فقط دمشق را توانست تصرف کند. از این‌رو، ملکشاه در ۴۷۰ق/۱۰۷۷م، برادر خود، تاج‌الدوله تتش را با سپاهی روانۀ شام کرد و بدو اختیار داد تا هر شهری را که می‌گشاید در قلمرو حکومت‌ خود درآورد، و از مسلم بن قریش عقیلی، امیر موصل نیز خواست تا تتش را یاری کند
[۱] ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۱۱۲، به کوشش ابن ازرق فارقی، بیروت، ۱۹۰۸م.
[۲] حسینی، علی، اخبارالدولة السلجوقیة، ج۱، ص۷۲، لاهور، ۱۹۳۳م.
[۳] ابن اثیر، عزالدین، التاریخ الباهر، ص۱۲، به کوشش عبدالقادر احمد طلیمات، قاهره، ۱۹۶۳م.
[۴] بنداری اصفهانی، فتح، تاریخ دولة آل سلجوق، ج۱، ص۷۱، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
[۵] ابن عدیم، محمد، زبدةالحلب من تاریخ حلب، ج۲، ص۵۷، به کوشش سامی دهان، دمشق، ۱۹۵۱م.
تتش با سپاهی مرکب از عرب‌های بنی‌کلاب و ترک‌ها، نخست حلب را محاصره کرد، اما عرب‌های بنی‌کلاب به تحریک سابق بن محمود، امیر حلب، دست از محاصره کشیدند و مسلم بن قریش نیز به موصل بازگشت و تتش در تصرف حلب ناکام ماند.
[۶] ابن عدیم، محمد، زبدةالحلب من تاریخ حلب، ج۲، ص۵۷-۵۸، به کوشش سامی دهان، دمشق، ۱۹۵۱م.

از سوی دیگر بدرالجمالی، وزیر و سپهسالار فاطمیان، دمشق را در محاصره گرفت. اتسز از تتش یاری خواست و وعده داد در صورت عقب راندن فاطمیان، شهر را در اختیار او خواهد گذاشت. تتش روی به دمشق نهاد و مصریان که تاب رویارویی با او را نداشتند، محاصره را رها کردند و گریختند. با وجود آن‌که اتسز شهر را به تتش تسلیم کرد (۴۷۱ یا ۴۷۲ق)، تتش او را گرفت و کشت و به این ترتیب، سلسلۀ سلجوقیان شام را بنیاد نهاد.
[۷] ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۱۱۲، به کوشش ابن ازرق فارقی، بیروت، ۱۹۰۸م.
[۸] بنداری اصفهانی، فتح، تاریخ دولة آل سلجوق، ج۱، ص۷۱-۷۲، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
[۱۰] حسنین، محمد عبدالنعیم، سلاجقة ایران و العراق، ج۱، ص۶۵، قاهره، ۱۹۵۹م.
[۱۱] Bosworth، C E، ج۱، ص۱۱۶، The Islamic Dynasties، Edinburgh، ۱۹۸۰.
در ۴۷۲ق تتش دوباره کوشید تا حلب را تسخیر کند، ولی ناکام ماند و به دیار بکر رفت و پس از دست یافتن بر قلعۀ بزاعه و بیره و سوزاندن قلعۀ عزاز به دمشق بازگشت. از آن سوی، چون اهالی حلب، زمام امور شهر را به مسلم بن قریش، امیر موصل که پنهانی به یاری آنان شتافته بود، سپردند، ملکشاه نیز حلب را ضمیمۀ قلمرو امیر موصل کرد.
[۱۲] ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۱۱۳، به کوشش ابن ازرق فارقی، بیروت، ۱۹۰۸م.
[۱۳] سبط ابن جوزی، یوسف، مرآةالزمان فی تاریخ الاعیان، ج۱، ص۲۰۷، به کوشش علی سویم، آنکارا، ۱۹۶۸م.
[۱۴] اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مفصل ایران، ج۱، ص۳۲۹، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۴۶ش.



تتش در ۴۷۵ق برای جنگ با رومیان راهی انطاکیه شد. مسلم بن قریش که از اقتدار روزافزون تتش به هراس افتاده بود، با سپاهی متشکل از عرب‌ها و کردها رهسپار دمشق شد و از خلیفۀ فاطمی در تسخیر این شهر یاری خواست. تتش بی‌درنگ به دمشق بازگشت و مسلم را از آن‌جا راند.
[۱۵] ابن عدیم، محمد، زبدةالحلب من تاریخ حلب، ج۲، ص۷۹-۸۰، به کوشش سامی دهان، دمشق، ۱۹۵۱م.
[۱۶] اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مفصل ایران، ج۱، ص۳۲۹، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۴۶ش.
آن‌گاه خود به سواحل شام لشکر کشید و اَنطَرطوس (طرطوس) و برخی دیگر از قلعه‌های ساحلی را تصرف کرد. در همین زمان، ملکشاه روانۀ حلب شد و پس از چند روز محاصره، حلب و قلعۀ آن را تسخیر کرد و باز آن را به مسلم بن قریش سپرد.
[۱۷] ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۱۱۵-۱۱۶، به کوشش ابن ازرق فارقی، بیروت، ۱۹۰۸م.
[۱۸] سبط ابن جوزی، یوسف، مرآةالزمان فی تاریخ الاعیان، ج۱، ص۲۲۱، به کوشش علی سویم، آنکارا، ۱۹۶۸م.



در ۴۷۹ق/۱۰۸۶م که سلیمان بن قتلمش سلجوقی، پس از قتل مسلم بن قریش، حلب را محاصره کرد، ابن حُتیتی، پیشوای مردم حلب، از تتش یاری خواست و او بیامد و دو سردار سلجوقی در منطقۀ عین سَیْلَم به مصاف یکدیگر رفتند، در حالی که تتش سرداران سلیمان را با خود هم‌داستان کرده بود. سلیمان که شکست را قطعی می‌دید، خود را کشت، اما ابن حتیتی از تسلیم شهر به تتش خودداری کرد و امیر سلجوقی شهر را به محاصره گرفت و سرانجام، آنجا را تصرف کرد. ملکشاه از شنیدن خبر اختلاف امیران سلجوقی برآشفت و تتش را به سبب قتل سلیمان ملامت کرد و برای یاری اهالی حلب، از اصفهان رهسپار بین‌النهرین و شام شد. تتش پیش از رسیدن ملکشاه، حلب را رها کرد و به‌ دمشق بازگشت. در۴۸۰ق ملکشاه حلب را به قسیمالدوله آق سنقر (همین دانشنامه، آل زنگی) سپرد.
[۱۹] ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۱۱۹، به کوشش ابن ازرق فارقی، بیروت، ۱۹۰۸م.
[۲۰] ابن عدیم، محمد، زبدةالحلب من تاریخ حلب، ج۲، ص۸۶، به کوشش سامی دهان، دمشق، ۱۹۵۱م.
[۲۱] ابن عدیم، محمد، زبدةالحلب من تاریخ حلب، ج۲، ص۹۶، به کوشش سامی دهان، دمشق، ۱۹۵۱م.
[۲۲] ابن عدیم، محمد، زبدةالحلب من تاریخ حلب، ج۲، ص۹۷، به کوشش سامی دهان، دمشق، ۱۹۵۱م.
[۲۳] ابن بی‌بی، حسین، اخبار سلاجقۀ روم، ج۱، ص۷۹-۸۰، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۲۴] حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، ج۱، ص۴۸۰، به کوشش ادوارد براون، تهران، ۱۳۶۱ش.
[۲۵] آق‌سرایی، محمود، مسامرةالاخبار و مسایرةالاخیار، ج۱، ص۲۰-۲۱، به کوشش عثمان توران، آنکارا، ۱۹۴۳م.



در ۴۸۴ق در پی شکایت برخی از والیان شام از ابن مُلاعب، والی حمص ــ که مزاحمت‌هایی برای کاروان‌ها فراهم می‌ساخت ــ ملکشاه اتحادیه‌ای از امرای سلجوقی، ازجمله تتش، تشکیل داد و اینان حمص را گرفتند و به دستور ملکشاه به تتش سپردند.
[۲۶] ابن عدیم، محمد، زبدةالحلب من تاریخ حلب، ج۲، ص۱۰۶، به کوشش سامی دهان، دمشق، ۱۹۵۱م.
[۲۷] ابن خلدون، العبر، ج۵، ص۱۳، به کوشش خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت، ۱۴۱۷ق.



تتش در ۴۸۵ق برای دیدن برادرش، ملکشاه از دمشق راهی بغداد شد، اما در راه خبر مرگ ملکشاه را شنید و بازگشت. در دمشق سپاهی بزرگ فراهم آورد و از دیگر امیران سلجوقی خواست تا او را در فتح رحبه یاری کنند. قسیمالدوله آق سنقر که پسران ملکشاه، برکیارق و محمود را هنوز آمادۀ سلطنت نمی‌دید، در حلب به نام تتش خطبه خواند و از بوزان و یاغی‌سیان نیز خواست تا در قلمرو خود چنین کنند و تتش را در فتح رحبه یاری رسانند. تتش رحبه را به یاری آنان گشود و در محرم ۴۸۶ خطبه به نام خود کرد و سپس نصیبین را در محاصره گرفت و با قساوت تمام آن‌جا را به دست آورد.
[۲۸] ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۱۲۲، به کوشش ابن ازرق فارقی، بیروت، ۱۹۰۸م.
[۲۹] ابن عدیم، محمد، زبدةالحلب من تاریخ حلب، ج۲، ص۱۰۷، به کوشش سامی دهان، دمشق، ۱۹۵۱م.
[۳۰] The Political and Dynastic History of the Iranian World «، The Cambridge History of Iran، ج۱، ص۱۰۶، vol V، ed J A Boyle، Cambridge، ۱۹۶۸.
سپس از ابراهیم بن قریش، والی موصل خواست که به نامش خطبه بخواند و راه عبور او را به بغداد باز بگذارد؛ اما ابراهیم سر باز زد و تتش راهی جنگ با او شد و در نزدیکی موصل او را درهم شکست. آن‌گاه وارد دیار بکر شد و میافارقین را نیز تصرف کرد و سپس برای جنگ با برادرزادۀ خود، برکیارق، جانشین ملکشاه که از ری تا همدان را به تسخیر خود درآورده بود، به آذربایجان رفت.
[۳۱] ابن اثیر، عزالدین، التاریخ الباهر، ص۱۲_۱۳، به کوشش عبدالقادر احمد طلیمات، قاهره، ۱۹۶۳م.
[۳۲] ابن عدیم، محمد، زبدةالحلب من تاریخ حلب، ج۲، ص۱۰۷- ۱۰۸، به کوشش سامی دهان، دمشق، ۱۹۵۱م.
[۳۳] The Political and Dynastic History of the Iranian World «، The Cambridge History of Iran، ج۱، ص۱۰۶-۱۰۷، vol V، ed J A Boyle، Cambridge، ۱۹۶۸.
در این میان، قسیمالدوله آق سنقر و بوزان از یاری تتش دست برداشتند و به برکیارق پیوستند. تتش ناچار به شام بازگشت. از آن سوی برکیارق گروهی از سپاهیان خود را در اختیار قسیمالدوله و بوزان گذاشت و از آنان خواست که به حلب و رُها بازگردند تا مانع لشکرکشی تتش شوند.
[۳۴] ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۱۲۴، به کوشش ابن ازرق فارقی، بیروت، ۱۹۰۸م.
[۳۵] ابن اثیر، عزالدین، التاریخ الباهر، ص۱۳، به کوشش عبدالقادر احمد طلیمات، قاهره، ۱۹۶۳م.
[۳۶] تاریخ آل سلجوق، ج۱، ص۵۹، به کوشش نادره جلالی، تهران، ۱۳۷۷ش.



در ربیع‌الاول ۴۸۷ تتش از دمشق به سوی حلب لشکر کشید. یاغی‌سیان نیز با سپاهی از انطاکیه به او پیوست. برکیارق نسبت به این اقدام بی‌اعتنایی نشان داد و قسیمالدوله آق سنقر از بوزان و کربوقا، والی موصل، و یوسف، والی رحبه مدد خواست و خود با لشکری انبوه در کرانۀ رود سبعین نزدیک حلب با تتش وارد جنگ شد. قوای نظامی بوزان و کربوقا نتوانستند به موقع به قسیمالدوله بپیوندند. از سوی دیگر، بی‌نظمی عرب‌های سپاه قسیمالدوله باعث تضعیف وی و پیروزی تتش و قتل قسیمالدوله و بوزان شد.
[۳۷] ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۱۲۶، به کوشش ابن ازرق فارقی، بیروت، ۱۹۰۸م.
[۳۸] ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۱۲۷، به کوشش ابن ازرق فارقی، بیروت، ۱۹۰۸م.
[۳۹] ابن عدیم، محمد، زبدةالحلب من تاریخ حلب، ج۲، ص۱۱۱-۱۱۲، به کوشش سامی دهان، دمشق، ۱۹۵۱م.
[۴۰] حسینی، علی، زبدة التواریخ، ج۱، ص۱۵۹-۱۶۰، به کوشش محمد نورالدین، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
با این‌همه، مدتی بعد، تتش بر بخش‌هایی از بین‌النهرین، آذربایجان و همدان دست یافت. وی در همدان فخرالدوله، پسر نظام‌الملک را به وزارت منصوب کرد و آن‌گاه فرمان داد تا در شام و بین‌النهرین و بغداد به نام او خطبه بخوانند.
[۴۱] ابن عدیم، محمد، زبدةالحلب من تاریخ حلب، ج۲، ص۱۱۸، به کوشش سامی دهان، دمشق، ۱۹۵۱م.
[۴۲] ابن خلدون، العبر، ج۵، ص۱۹، به کوشش خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت، ۱۴۱۷ق.
[۴۳] مشکوٰتی، نصرت‌الله، از سلاجقه تا صفویه، ج۱، ص۱۶، تهران، ۱۳۴۳ش.



پیروزی‌های پی در پی تتش، برکیارق را سخت نگران ساخت. از این‌رو، شتابان و با سپاهی اندک برای جنگ با تتش رهسپار آذربایجان شد، اما شکست خورد و به اصفهان نزد برادرش، محمود گریخت. با آن‌که محمود از او استقبال کرد، اما اطرافیان او برکیارق را دستگیر کردند و به زندان انداختند. در این میان، بیماری آبله در اصفهان شیوع یافت و موجب مرگ محمود شد. برکیارق که جان سالم به در برده بود، توسط بزرگان سلجوقی در اصفهان بر تخت نشست و مؤیدالملک، فرزند دیگر نظام‌الملک را که سیاستمداری با کفایت بود، به وزارت برگزید.
[۴۴] راوندی، علی، راحةالصدور، ج۱، ص۱۴۳، به کوشش محمد اقبال و مجتبی مینوی، تهران، ۱۳۳۳ش.
[۴۵] رشیدالدین فضل‌الله، جامع التواریخ، ج۱، ص۳۰۴_۳۰۵، به کوشش بهمن کریمی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۴۶] تاریخ آل سلجوق، ج۱، ص۵۹_۶۰، به کوشش نادره جلالی، تهران، ۱۳۷۷ش.
[۴۷] حسنین، محمد عبدالنعیم، سلاجقة ایران و العراق، ج۱، ص۸۹، قاهره، ۱۹۵۹م.

پیش از آن، چون خبر بیماری برکیارق به تتش رسید، فرصت را غنیمت شمرد و آهنگ تصرف اصفهان کرد. برکیارق نیز سپاهی بزرگ گرد آورد و به مقابله شتافت. در صفر ۴۸۸/ فوریۀ ۱۰۹۵ در دشت ماوه (میان ساوه و ری) جنگ درگرفت و تتش شکست خورد و به دست یکی از غلامان بوزان به قتل رسید. به فرمان برکیارق، سر تتش را در اصفهان، و سپس در بغداد گرداندند. پس از مرگ تتش، فرزندش، فخرالملک رضوان حکومت حلب را همچنان نگاه داشت و پسر دیگرش، شمس‌الملوک دقاق در دمشق به حکومت نشست.
[۴۸] مجمل التواریخ و القصص، ج۱، ص۳۱۵، به کوشش سیف‌الدین نجم‌آبادی و زیگفرید وبر، دومونده، ۱۳۷۸ش/۲۰۰۰م.
[۴۹] ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۱۲۷-۱۳۰، به کوشش ابن ازرق فارقی، بیروت، ۱۹۰۸م.
[۵۰] ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ، ج۱۰، ص۲۴۵.
[۵۲] ابن شداد، محمد، الاعلاق الخطیرة، ج۳، ص۴۰۲-۴۰۳، به کوشش فؤاد سید، کویت، ۱۹۶۱م.



تتش فرماندهی بی‌باک و مقتدر و سیاستمداری جاه‌طلب بود. وی پس از تصرف شام و بین‌النهرین، چیزی نمانده بود تا بر تمامی قلمرو سلجوقیان دست یابد، اما کشمکش فرماندهان سلجوقی و تدبیر و سیاست بخردانۀ مؤیدالملک، وزیر برکیارق که توانست امیران عراق و خراسان را بر ضد تتش بسیج کند، او را از رسیدن به این مقصود بازداشت.
[۵۳] سبط ابن جوزی، یوسف، مرآةالزمان فی تاریخ الاعیان، ج۱، ص۱۹۷، به کوشش علی سویم، آنکارا، ۱۹۶۸م.
[۵۴] ذهبی، محمد، العبر، ج۳، ص۳۲۰، به کوشش صلاح‌الدین منجد، کویت، ۱۹۸۴م.
[۵۵] حسنین، محمد عبدالنعیم، سلاجقة ایران و العراق، ج۱، ص۹۰، قاهره، ۱۹۵۹م.
مورخان از دوران زمام‌داری او در دمشق به نیکی یاد می‌کنند، اما بی‌رحمی و قساوت او را در کشورگشایی، بسیار نکوهیده‌اند.
[۵۶] ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۱۱۲، به کوشش ابن ازرق فارقی، بیروت، ۱۹۰۸م.
[۵۷] ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۱۲۲، به کوشش ابن ازرق فارقی، بیروت، ۱۹۰۸م.
[۵۸] بدران، عبدالقادر، تهذیب تاریخ ابن عساکر، ج۳، ص۳۴۳، دمشق، ۱۳۹۹ق/ ۱۹۷۹م.
[۵۹] ابن عدیم، محمد، زبدةالحلب من تاریخ حلب، ج۲، ص۱۰۸، به کوشش سامی دهان، دمشق، ۱۹۵۱م.



(۱) آق‌سرایی، محمود، مسامرةالاخبار و مسایرةالاخیار، به کوشش عثمان توران، آنکارا، ۱۹۴۳م.
(۲) ابن اثیر، عزالدین، التاریخ الباهر، به کوشش عبدالقادر احمد طلیمات، قاهره، ۱۹۶۳م.
(۳) ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ.
(۴) ابن بی‌بی، حسین، اخبار سلاجقۀ روم، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۵۰ش.
(۵) ابن خلدون، العبر، به کوشش خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت، ۱۴۱۷ق.
(۶) ابن خلکان، وفیات الاعیان.
(۷) ابن شداد، محمد، الاعلاق الخطیرة، به کوشش فؤاد سید، کویت، ۱۹۶۱م.
(۸) ابن عدیم، محمد، زبدةالحلب من تاریخ حلب، به کوشش سامی دهان، دمشق، ۱۹۵۱م.
(۹) ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، به کوشش ابن ازرق فارقی، بیروت، ۱۹۰۸م.
(۱۰) اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مفصل ایران، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۴۶ش.
(۱۱) بدران، عبدالقادر، تهذیب تاریخ ابن عساکر، دمشق، ۱۳۹۹ق/ ۱۹۷۹م.
(۱۲) بنداری اصفهانی، فتح، تاریخ دولة آل سلجوق، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
(۱۳) تاریخ آل سلجوق، به کوشش نادره جلالی، تهران، ۱۳۷۷ش.
(۱۴) حسنین، محمد عبدالنعیم، سلاجقة ایران و العراق، قاهره، ۱۹۵۹م.
(۱۵) حسینی، علی، اخبارالدولة السلجوقیة، لاهور، ۱۹۳۳م.
(۱۶) حسینی، علی، زبدة التواریخ، به کوشش محمد نورالدین، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۱۷) حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، به کوشش ادوارد براون، تهران، ۱۳۶۱ش.
(۱۸) ذهبی، محمد، العبر، به کوشش صلاح‌الدین منجد، کویت، ۱۹۸۴م.
(۱۹) راوندی، علی، راحةالصدور، به کوشش محمد اقبال و مجتبی مینوی، تهران، ۱۳۳۳ش.
(۲۰) رشیدالدین فضل‌الله، جامع التواریخ، به کوشش بهمن کریمی، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۲۱) سبط ابن جوزی، یوسف، مرآةالزمان فی تاریخ الاعیان، به کوشش علی سویم، آنکارا، ۱۹۶۸م.
(۲۲) مجمل التواریخ و القصص، به کوشش سیف‌الدین نجم‌آبادی و زیگفرید وبر، دومونده، ۱۳۷۸ش/۲۰۰۰م.
(۲۳) مشکوٰتی، نصرت‌الله، از سلاجقه تا صفویه، تهران، ۱۳۴۳ش.
(۲۴) Bosworth، C E، The Islamic Dynasties، Edinburgh، ۱۹۸۰.
(۲۵) The Political and Dynastic History of the Iranian World «، The Cambridge History of Iran، vol V، ed J A Boyle، Cambridge، ۱۹۶۸.


۱. ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۱۱۲، به کوشش ابن ازرق فارقی، بیروت، ۱۹۰۸م.
۲. حسینی، علی، اخبارالدولة السلجوقیة، ج۱، ص۷۲، لاهور، ۱۹۳۳م.
۳. ابن اثیر، عزالدین، التاریخ الباهر، ص۱۲، به کوشش عبدالقادر احمد طلیمات، قاهره، ۱۹۶۳م.
۴. بنداری اصفهانی، فتح، تاریخ دولة آل سلجوق، ج۱، ص۷۱، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
۵. ابن عدیم، محمد، زبدةالحلب من تاریخ حلب، ج۲، ص۵۷، به کوشش سامی دهان، دمشق، ۱۹۵۱م.
۶. ابن عدیم، محمد، زبدةالحلب من تاریخ حلب، ج۲، ص۵۷-۵۸، به کوشش سامی دهان، دمشق، ۱۹۵۱م.
۷. ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۱۱۲، به کوشش ابن ازرق فارقی، بیروت، ۱۹۰۸م.
۸. بنداری اصفهانی، فتح، تاریخ دولة آل سلجوق، ج۱، ص۷۱-۷۲، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
۹. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۱، ص۲۹۴.    
۱۰. حسنین، محمد عبدالنعیم، سلاجقة ایران و العراق، ج۱، ص۶۵، قاهره، ۱۹۵۹م.
۱۱. Bosworth، C E، ج۱، ص۱۱۶، The Islamic Dynasties، Edinburgh، ۱۹۸۰.
۱۲. ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۱۱۳، به کوشش ابن ازرق فارقی، بیروت، ۱۹۰۸م.
۱۳. سبط ابن جوزی، یوسف، مرآةالزمان فی تاریخ الاعیان، ج۱، ص۲۰۷، به کوشش علی سویم، آنکارا، ۱۹۶۸م.
۱۴. اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مفصل ایران، ج۱، ص۳۲۹، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۴۶ش.
۱۵. ابن عدیم، محمد، زبدةالحلب من تاریخ حلب، ج۲، ص۷۹-۸۰، به کوشش سامی دهان، دمشق، ۱۹۵۱م.
۱۶. اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مفصل ایران، ج۱، ص۳۲۹، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۴۶ش.
۱۷. ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۱۱۵-۱۱۶، به کوشش ابن ازرق فارقی، بیروت، ۱۹۰۸م.
۱۸. سبط ابن جوزی، یوسف، مرآةالزمان فی تاریخ الاعیان، ج۱، ص۲۲۱، به کوشش علی سویم، آنکارا، ۱۹۶۸م.
۱۹. ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۱۱۹، به کوشش ابن ازرق فارقی، بیروت، ۱۹۰۸م.
۲۰. ابن عدیم، محمد، زبدةالحلب من تاریخ حلب، ج۲، ص۸۶، به کوشش سامی دهان، دمشق، ۱۹۵۱م.
۲۱. ابن عدیم، محمد، زبدةالحلب من تاریخ حلب، ج۲، ص۹۶، به کوشش سامی دهان، دمشق، ۱۹۵۱م.
۲۲. ابن عدیم، محمد، زبدةالحلب من تاریخ حلب، ج۲، ص۹۷، به کوشش سامی دهان، دمشق، ۱۹۵۱م.
۲۳. ابن بی‌بی، حسین، اخبار سلاجقۀ روم، ج۱، ص۷۹-۸۰، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۵۰ش.
۲۴. حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، ج۱، ص۴۸۰، به کوشش ادوارد براون، تهران، ۱۳۶۱ش.
۲۵. آق‌سرایی، محمود، مسامرةالاخبار و مسایرةالاخیار، ج۱، ص۲۰-۲۱، به کوشش عثمان توران، آنکارا، ۱۹۴۳م.
۲۶. ابن عدیم، محمد، زبدةالحلب من تاریخ حلب، ج۲، ص۱۰۶، به کوشش سامی دهان، دمشق، ۱۹۵۱م.
۲۷. ابن خلدون، العبر، ج۵، ص۱۳، به کوشش خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت، ۱۴۱۷ق.
۲۸. ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۱۲۲، به کوشش ابن ازرق فارقی، بیروت، ۱۹۰۸م.
۲۹. ابن عدیم، محمد، زبدةالحلب من تاریخ حلب، ج۲، ص۱۰۷، به کوشش سامی دهان، دمشق، ۱۹۵۱م.
۳۰. The Political and Dynastic History of the Iranian World «، The Cambridge History of Iran، ج۱، ص۱۰۶، vol V، ed J A Boyle، Cambridge، ۱۹۶۸.
۳۱. ابن اثیر، عزالدین، التاریخ الباهر، ص۱۲_۱۳، به کوشش عبدالقادر احمد طلیمات، قاهره، ۱۹۶۳م.
۳۲. ابن عدیم، محمد، زبدةالحلب من تاریخ حلب، ج۲، ص۱۰۷- ۱۰۸، به کوشش سامی دهان، دمشق، ۱۹۵۱م.
۳۳. The Political and Dynastic History of the Iranian World «، The Cambridge History of Iran، ج۱، ص۱۰۶-۱۰۷، vol V، ed J A Boyle، Cambridge، ۱۹۶۸.
۳۴. ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۱۲۴، به کوشش ابن ازرق فارقی، بیروت، ۱۹۰۸م.
۳۵. ابن اثیر، عزالدین، التاریخ الباهر، ص۱۳، به کوشش عبدالقادر احمد طلیمات، قاهره، ۱۹۶۳م.
۳۶. تاریخ آل سلجوق، ج۱، ص۵۹، به کوشش نادره جلالی، تهران، ۱۳۷۷ش.
۳۷. ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۱۲۶، به کوشش ابن ازرق فارقی، بیروت، ۱۹۰۸م.
۳۸. ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۱۲۷، به کوشش ابن ازرق فارقی، بیروت، ۱۹۰۸م.
۳۹. ابن عدیم، محمد، زبدةالحلب من تاریخ حلب، ج۲، ص۱۱۱-۱۱۲، به کوشش سامی دهان، دمشق، ۱۹۵۱م.
۴۰. حسینی، علی، زبدة التواریخ، ج۱، ص۱۵۹-۱۶۰، به کوشش محمد نورالدین، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
۴۱. ابن عدیم، محمد، زبدةالحلب من تاریخ حلب، ج۲، ص۱۱۸، به کوشش سامی دهان، دمشق، ۱۹۵۱م.
۴۲. ابن خلدون، العبر، ج۵، ص۱۹، به کوشش خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت، ۱۴۱۷ق.
۴۳. مشکوٰتی، نصرت‌الله، از سلاجقه تا صفویه، ج۱، ص۱۶، تهران، ۱۳۴۳ش.
۴۴. راوندی، علی، راحةالصدور، ج۱، ص۱۴۳، به کوشش محمد اقبال و مجتبی مینوی، تهران، ۱۳۳۳ش.
۴۵. رشیدالدین فضل‌الله، جامع التواریخ، ج۱، ص۳۰۴_۳۰۵، به کوشش بهمن کریمی، تهران، ۱۳۶۲ش.
۴۶. تاریخ آل سلجوق، ج۱، ص۵۹_۶۰، به کوشش نادره جلالی، تهران، ۱۳۷۷ش.
۴۷. حسنین، محمد عبدالنعیم، سلاجقة ایران و العراق، ج۱، ص۸۹، قاهره، ۱۹۵۹م.
۴۸. مجمل التواریخ و القصص، ج۱، ص۳۱۵، به کوشش سیف‌الدین نجم‌آبادی و زیگفرید وبر، دومونده، ۱۳۷۸ش/۲۰۰۰م.
۴۹. ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۱۲۷-۱۳۰، به کوشش ابن ازرق فارقی، بیروت، ۱۹۰۸م.
۵۰. ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ، ج۱۰، ص۲۴۵.
۵۱. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۱، ص۲۹۵-۲۹۶.    
۵۲. ابن شداد، محمد، الاعلاق الخطیرة، ج۳، ص۴۰۲-۴۰۳، به کوشش فؤاد سید، کویت، ۱۹۶۱م.
۵۳. سبط ابن جوزی، یوسف، مرآةالزمان فی تاریخ الاعیان، ج۱، ص۱۹۷، به کوشش علی سویم، آنکارا، ۱۹۶۸م.
۵۴. ذهبی، محمد، العبر، ج۳، ص۳۲۰، به کوشش صلاح‌الدین منجد، کویت، ۱۹۸۴م.
۵۵. حسنین، محمد عبدالنعیم، سلاجقة ایران و العراق، ج۱، ص۹۰، قاهره، ۱۹۵۹م.
۵۶. ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۱۱۲، به کوشش ابن ازرق فارقی، بیروت، ۱۹۰۸م.
۵۷. ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۱۲۲، به کوشش ابن ازرق فارقی، بیروت، ۱۹۰۸م.
۵۸. بدران، عبدالقادر، تهذیب تاریخ ابن عساکر، ج۳، ص۳۴۳، دمشق، ۱۳۹۹ق/ ۱۹۷۹م.
۵۹. ابن عدیم، محمد، زبدةالحلب من تاریخ حلب، ج۲، ص۱۰۸، به کوشش سامی دهان، دمشق، ۱۹۵۱م.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تتش»، شماره۵۷۶۹.    


رده‌های این صفحه : مقالات دانشنامه بزرگ اسلامی




جعبه ابزار