• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

آتش جهنم‌ (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



خداوند در قرآن آتش جهنم را معرفی کرده است. در این مقاله آیات مرتبط با آتش جهنم معرفی می‌شوند.



برخی اوصاف آتش جهنم با توجه به آیات قرآن عبارتند از
[۱] برای توضیح بیشتر به اوصاف جهنم (قرآن) و نام‌های جهنم‌ (قرآن) رجوع شود.
:

۱.۱ - استمرار

آتش دوزخ، مستمرّ و بدون انقطاع:
۱. «سَأُصْلِيهِ سَقَرَ وَ ما أَدْراكَ ما سَقَرُ لا تُبْقِي وَ لا تَذَرُ؛(اما) به زودي او را وارد دوزخ مي‌كنيم. و تو نمي‌داني دوزخ چيست؟ (آتشي است كه) نه چيزي را باقي مي‌گذارد و نه چيزي را رها مي‌سازد!»
۲. «وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ‌ انْطَلِقُوا إِلى‌ ما كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ‌ انْطَلِقُوا إِلى‌ ظِلٍّ ذِي ثَلاثِ شُعَبٍ‌ لا ظَلِيلٍ وَ لا يُغْنِي مِنَ اللَّهَبِ؛واي در آن روز بر تكذيب كنندگان. (و در آن روز به آنها گفته مي‌شود) بيدرنگ برويد به سوي همان چيزي كه پيوسته آنرا انكار مي‌كرديد! برويد به سوي سايه سه شاخه (دودهاي خفقان بار آتش!). سايه‌ اي كه نه آرام بخش است، و نه از شعله‌ هاي آتش جلوگيري مي‌كند!» مانع نشدن دود و سايه آتش جهنّم از شعله‌ور بودن آن، استمرار و لحظه به لحظه بودن آتش را بيان مى‌كند.

۱.۲ - انبوهى‌

انبوهى و به هم پيوستگى، از ويژگيهاى آتش جهنّم:
۱. «... إِنَّا أَعْتَدْنا لِلظَّالِمِينَ ناراً أَحاطَ بِهِمْ سُرادِقُها ...؛... ما براي ستمگران آتشي آماده كرده‌ ايم كه سرا پرده‌ اش آنها را از هر سو احاطه كرده است....»
۲. «لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النَّارِ وَ مِنْ تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ‌ ...؛براي آنها از بالاي سرشان سايبانهائي از آتش، و در زير پايشان نيز سايبانهائي از آتش است....»
۳. «انْطَلِقُوا إِلى‌ ظِلٍّ ذِي ثَلاثِ شُعَبٍ‌ لا ظَلِيلٍ وَ لا يُغْنِي مِنَ اللَّهَبِ‌ إِنَّها تَرْمِي بِشَرَرٍ كَالْقَصْرِ كَأَنَّهُ جِمالَتٌ صُفْرٌ؛ (و در آن روز به آنها گفته مي‌شود) بيدرنگ برويد به سوي همان چيزي كه پيوسته آنرا انكار مي‌كرديد! برويد به سوي سايه سه شاخه (دودهاي خفقان بار آتش!). سايه‌ اي كه نه آرام بخش است، و نه از شعله‌ هاي آتش جلوگيري مي‌كند! جرقه‌ هائي از خود پرتاب مي‌كند مانند يك كاخ! گوئي (در سرعت و كثرت) همچون شتران زرد رنگي هستند (كه به هر سو پراكنده مي‌شوند).»

۱.۳ - بزرگى‌

جهنّم، آتشى بزرگ و عظيم:
«... النَّارَ الْكُبْرى‌؛... در آتش بزرگ وارد مي‌شود.»

۱.۴ - خروش‌

آتش جهنّم، داراى صدايى مهيب و خروش هولناك:
۱. «... وَ أَعْتَدْنا لِمَنْ كَذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعِيراً إِذا رَأَتْهُمْ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ سَمِعُوا لَها تَغَيُّظاً وَ زَفِيراً؛ ... و ما براي كسي كه قيامت را انكار كند آتش سوزاني مهيا كرده‌ ايم. هنگامي كه اين آتش آنها را از دور مي‌بيند صداي وحشتناك و خشم آلود او را كه با نفس زدن شديد همراه است مي‌شنوند.»
۲. «وَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذابُ جَهَنَّمَ‌ ... إِذا أُلْقُوا فِيها سَمِعُوا لَها شَهِيقاً وَ هِيَ تَفُورُ تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ ...؛و براي كساني كه به پروردگارشان كافر شدند عذاب جهنم است ... هنگامي كه در آن افكنده مي‌شوند صداي وحشتناكي از آن مي‌شنوند و اين در حالي است كه پيوسته مي‌جوشد. نزديك است از شدت غضب پاره پاره شود ....»

۱.۵ - داراى شرارههاى بزرگ‌

آتش جهنّم، داراى شرارههاى بزرگ:
«انْطَلِقُوا إِلى‌ ظِلٍّ ذِي ثَلاثِ شُعَبٍ‌ لا ظَلِيلٍ وَ لا يُغْنِي مِنَ اللَّهَبِ‌ إِنَّها تَرْمِي بِشَرَرٍ كَالْقَصْرِ؛(و در آن روز به آنها گفته مي‌شود) بيدرنگ برويد به سوي همان چيزي كه پيوسته آنرا انكار مي‌كرديد! برويد به سوي سايه سه شاخه (دودهاي خفقان بار آتش!). سايه‌ اي كه نه آرام بخش است، و نه از شعله‌ هاي آتش جلوگيري مي‌كند! جرقه‌ هائي از خود پرتاب مي‌كند مانند يك كاخ!»

۱.۵.۱ - تشبیه به قصر

تشبيه شرارههاى آتش جهنّم به قصر (در بزرگى):
«انْطَلِقُوا إِلى‌ ظِلٍّ ذِي ثَلاثِ شُعَبٍ‌ لا ظَلِيلٍ وَ لا يُغْنِي مِنَ اللَّهَبِ‌ إِنَّها تَرْمِي بِشَرَرٍ كَالْقَصْرِ؛(و در آن روز به آنها گفته مي‌شود) بيدرنگ برويد به سوي همان چيزي كه پيوسته آنرا انكار مي‌كرديد! برويد به سوي سايه سه شاخه (دودهاي خفقان بار آتش!). سايه‌ اي كه نه آرام بخش است، و نه از شعله‌ هاي آتش جلوگيري مي‌كند! جرقه‌ هائي از خود پرتاب مي‌كند مانند يك كاخ!»

۱.۵.۲ - تشبیه به شتر زرد

همانندى شرارههاى آتش جهنّم، با شتران زرد رنگ:
«انْطَلِقُوا إِلى‌ ظِلٍّ ذِي ثَلاثِ شُعَبٍ‌ لا ظَلِيلٍ وَ لا يُغْنِي مِنَ اللَّهَبِ‌ إِنَّها تَرْمِي بِشَرَرٍ كَالْقَصْرِ كَأَنَّهُ جِمالَتٌ صُفْرٌ؛(و در آن روز به آنها گفته مي‌شود) بيدرنگ برويد به سوي همان چيزي كه پيوسته آنرا انكار مي‌كرديد! برويد به سوي سايه سه شاخه (دودهاي خفقان بار آتش!). سايه‌ اي كه نه آرام بخش است، و نه از شعله‌ هاي آتش جلوگيري مي‌كند! جرقه‌ هائي از خود پرتاب مي‌كند مانند يك كاخ! گوئي (در سرعت و كثرت) همچون شتران زرد رنگي هستند (كه به هر سو پراكنده مي‌شوند).»

۱.۶ - درون‌سوز

آتش جهنّم، سوزاننده درون و جان آدمى:
«نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ؛آتش برافروخته الهي است. آتشي كه از دلها سرمي زند!»

۱.۷ - ذلّت‌بار

آتش دوزخ، مايه ذلّت و خوارى:
۱. «رَبَّنا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ‌ ...؛پروردگارا، هر كه را تو (به خاطر اعمالش) به آتش افكني، او را خوار و رسوا ساخته‌ اي....»
۲. «... فَأَنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِداً فِيها ذلِكَ الْخِزْيُ الْعَظِيمُ؛... براي او آتش دوزخ است كه جاودانه در آن مي‌ماند، اين يك رسوائي بزرگ است! »

۱.۸ - سوزندگى‌

آتش جهنّم، بسيار شديد و سوزاننده:
۱. «... قُلْ نارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كانُوا يَفْقَهُونَ؛... به آنها بگو آتش دوزخ از اين هم گرمتر است اگر بفهمند!»
۲. «تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَ هُمْ فِيها كالِحُونَ؛شعله‌ هاي سوزان آتش همچون شمشير به صورتهاشان نواخته مي‌شود و در دوزخ چهره‌ اي در هم كشيده دارند.»
۳. «كَلَّا إِنَّها لَظى‌ نَزَّاعَةً لِلشَّوى‌. اما هرگز چنين نيست شعله‌ هاي سوزان آتش است. دست و پا و پوست سر را مي‌كند و مي‌برد.»
۴. «سَأُصْلِيهِ سَقَرَ لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ؛ (اما) به زودي او را وارد دوزخ مي‌كنيم. پوست تن را به كلي دگرگون مي‌كند.»
۵. «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خاشِعَةٌ تَصْلى‌ ناراً حامِيَةً؛ چهره‌ هائي در آن روز خاشع و ذلت بار است. و در آتش سوزان وارد مي‌گردند.»
۶. «وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ‌ فَأُمُّهُ هاوِيَةٌ وَ ما أَدْراكَ ما هِيَهْ‌ نارٌ حامِيَةٌ؛و اما كسي كه ترازوهايش سبك است. پناهگاهش هاويه (دوزخ) است. و تو چه مي‌داني هاويه چيست؟ آتشي است سوزان.»

۱.۹ - طاقت‌فرسا

غير قابل تحمّل و طاقت‌فرسا بودن آتش دوزخ:
۱. «فَما أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ؛اينها همانها هستند كه گمراهي را با هدايت، و عذاب را با آمرزش مبادله كرده‌ اند راستي چقدر در برابر عذاب خداوند بي‌اعتنا و خونسردند!»
۲. «... وَ أَعْتَدْنا لِمَنْ كَذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعِيراً وَ إِذا أُلْقُوا مِنْها مَكاناً ضَيِّقاً مُقَرَّنِينَ دَعَوْا هُنالِكَ ثُبُوراً لا تَدْعُوا الْيَوْمَ ثُبُوراً واحِداً وَ ادْعُوا ثُبُوراً كَثِيراً؛ ... و ما براي كسي كه قيامت را انكار كند آتش سوزاني مهيا كرده‌ ايم. و هنگامي كه در مكان تنگ و محدودي از آن افكنده مي‌شوند، در حالي كه در غل و زنجيرند، فرياد واويلاي آنها بلند مي‌شود! امروز يكبار واويلا نگوئيد، بلكه بسيار واويلا سر دهيد!»

۱.۱۰ - فراخوانى‌

آتش دوزخ، فراخوان اعراض‌كنندگان از حق و حق‌گریزان، به سوى خود:
«كَلَّا إِنَّها لَظى‌ تَدْعُوا مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلَّى؛ اما هرگز چنين نيست شعله‌ هاي سوزان آتش است. و كساني را كه به فرمان خدا پشت كردند صدا مي‌زند.»

۱.۱۱ - فراگيرى‌

دوزخ، آتش فراگير:
۱. «وَ قُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنا لِلظَّالِمِينَ ناراً أَحاطَ بِهِمْ سُرادِقُها ...؛بگو اين حق است از سوي پروردگارتان، هر كس مي‌خواهد ايمان بياورد (و اين حقيقت را پذيرا شود) و هر كس مي‌خواهد كافر گردد، ما براي ستمگران آتشي آماده كرده‌ ايم كه سرا پرده‌ اش آنها را از هر سو احاطه كرده است....»
۲. «لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النَّارِ وَ مِنْ تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ‌ ...؛براي آنها از بالاي سرشان سايبانهائي از آتش، و در زير پايشان نيز سايبانهائي از آتش است....»

۱.۱۱.۱ - فراگیر بر عیب‌جویان

احاطه آتش دوزخ بر جان و قلب عیب‌جویان، كيفرى مناسب براى گناه آنان، درباره مردم:
«وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ كَلَّا لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ إِنَّها عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ؛ واي بر هر عيب جوي مسخره كننده‌ اي! چنين نيست كه او مي‌پندارد، به زودي در حطمه (آتشي خردكننده) پرتاب مي‌شود. و تو چه مي‌داني حطمه چيست؟ آتش برافروخته الهي است. آتشي كه از دلها سرمي زند! اين آتش بر آنها به صورت دربسته است. در ستونهاي كشيده و طولاني!»

۱.۱۲ - فوق تصوّر

شدّت و عظمت آتش جهنّم، فوق درك و تصوّر انسانها:
۱. «سَأُصْلِيهِ سَقَرَ وَ ما أَدْراكَ ما سَقَرُ لا تُبْقِي وَ لا تَذَرُ؛(اما) به زودي او را وارد دوزخ مي‌كنيم. و تو نمي‌داني دوزخ چيست؟ (آتشي است كه) نه چيزي را باقي مي‌گذارد و نه چيزي را رها مي‌سازد!»
۲. «فَأُمُّهُ هاوِيَةٌ وَ ما أَدْراكَ ما هِيَهْ‌ نارٌ حامِيَةٌ؛پناهگاهش هاویه (دوزخ) است. و تو چه مي‌داني هاويه چيست؟ آتشي است سوزان.»
۳. «كَلَّا لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ؛چنين نيست كه او مي‌پندارد، به زودي در حطمه (آتشي خردكننده) پرتاب مي‌شود. و تو چه مي‌داني حطمه چيست؟ آتش برافروخته الهي است.»

۱.۱۳ - نَوَسان‌

آتش جهنّم، داراى نَوَسان و شدّت و ضعف:
«... مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّما خَبَتْ زِدْناهُمْ سَعِيراً؛... جايگاهشان دوزخ است و هر زمان آتش آن فرونشيند، شعله تازه‌ اي بر آنها مي‌افزائيم.»

۱.۱۳.۱ - تحت تأثیر بر افروزنده

حرارت جهنّم، قابل افزايش و تحت تأثيرِ وسيله‌اى برافروزنده، در قیامت:
«وَ إِذَا الْجَحِيمُ سُعِّرَتْ؛و در آن هنگام كه دوزخ شعله ور گردد.»
آوردن فعل مجهول «سعّرت» براى افروخته شدن جهنّم، حكايت مى‌كند كه آتش جهنّم مستند به خصوصيّات ذاتى آن نيست و عوامل بيرونى در شعله‌ور شدن آن دخيل‌اند.


جهنّم، داراى شعله‌هاى سوزان:
۱. «كَلَّا إِنَّها لَظى‌ نَزَّاعَةً لِلشَّوى‌؛ اما هرگز چنین نیست شعله‌های سوزان آتش است. دست و پا و پوست سر را می‌کند و می‌برد.»
۲. «سَيَصْلَى نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ؛ «و به زودی وارد آتشی می‌شود که دارای شعله فروزان است.»
امام‌ خمینی با فرق نهادن میان آتش دنیا و آتش آخرت، بر این باور است که آتش آخرت به باطن دل و قلب نفوذ می‌کند و آن را می‌سوزاند و این آتش سوزان به باطن قلب نیز بروز می‌کند (نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَی الْاَفْئِدَةِ) و مشرف بر فوائد می‌شود. به اعتقاد امام‌ خمینی باطن غضب آتش جهنم غضب الهی است که باطن قلب و فوائد را می‌سوزاند، تمام آتش‌های عالم دنیا را اگر روی‌هم گذاشته شوند نمی‌توانند فوائد انسان را بسوزانند، زیرا فوائد از مراتب ملکوت است و آتش ملکی از حدّ بدن ملکی دنیاوی خارج نمی‌شود؛ ولی آتش ملکوتی الهی باطن و ظاهر و روح و قلب و فوائد را می‌سوزاند. به باور ایشان همین آتش افروخته که در قلب انسانی به دست شیطان افروخته می‌شود، صورتش در آن عالم بروز پیدا می‌کند و باطنش حقیقت آتش غضب الهی است که از ظاهر به باطن می‌رود همان‌طور که آتش اعمال که از جهنم اعمال است از ظاهر به باطن می‌رود. امام‌ خمینی با استناد به آیه مذکور درباره ظهور آتش جهنم بر انسان، معتقد است ازآنجا که این آتش از اعمال انسان برمی‌خیزد و بر دل چیره می‌گردد، از عالم غیب ظهور می‌کند و از باطن نفس انسان به‌ظاهر می‌رسد این آتش آن‌گونه نیست که تنها یک عضو را بسوزاند؛ بلکه فراگیر و گسترده‌ است و از بالا تا پائین از استخوان تا گوشت را می‌سوزاند. ازاین‌رو آتش جهنم از شعور و اراده انسان برمی‌خیزد و با احساس و وجدان انسان سروکار دارد. به اعتقاد ایشان اگر کسی در قلبش اعتقادات به طور کج وارد شود و در این جهت به‌واسطه استکبار بر خدا منحرف شود و پیوسته نظرش این باشد که از روی عناد بر ابطال مطالب حق دلیل درست کند، وقتی از این جهان منتقل شد این نقش‌ها و دلیل‌های باطل برایش مبدا سموم و عقارب و منشا نار عقلانی می‌گردد که شاید (نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَی الْاَفْئِدَةِ) اشاره به آن باشد و برای چنین کسی زمینه نجات نخواهد بود.


زبانه‌هاى آتش جهنّم، داراى شكلى همانند ستونهاى بلند و كشيده شده:
«كَلَّا لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ إِنَّهَا عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ؛ چنین نیست که او می‌پندارد، به زودی در حطمه (آتشی خردکننده) پرتاب می‌شود. و تو چه می‌دانی حطمه چیست؟ آتش برافروخته الهی است. آتشی که از دل‌ها سرمی زند! این آتش بر آنها به صورت دربسته است. در ستون‌های کشیده و طولانی!».


وابسته بودن پيدايش و برافروخته شدن آتش جهنّم، به خدا و خواست او:
«نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ؛آتش برافروخته الهی است.»


خداوند در آیات قرآن از کافران، مشرکان، جنیان ظالم، سنگ‌ها و ... به عنوان هیزم و اتش‌گیره جهنم یاد می‌کند.
[۵۴] به مقاله آتشگیره‌های جهنم (قرآن) رجوع شود.



۱. برای توضیح بیشتر به اوصاف جهنم (قرآن) و نام‌های جهنم‌ (قرآن) رجوع شود.
۲. مدثر/سوره۷۴، آیات۲۶-۲۸.    
۳. مرسلات/سوره۷۷، آیات۲۸- ۳۱.    
۴. کهف/سوره۱۸، آیه۲۹.    
۵. زمر/سوره۳۹، آیه۱۶.    
۶. مرسلات/سوره۷۷، آیات۳۰- ۳۳.    
۷. اعلی/سوره۸۷، آیه۱۲.    
۸. فرقان/سوره۲۵، آیه۱۱.    
۹. فرقان/سوره۲۵، آیه۱۲.    
۱۰. ملک/سوره۶۷، آیات۶- ۸.    
۱۱. مرسلات/سوره۷۷، آیات۳۰- ۳۲.    
۱۲. مرسلات/سوره۷۷، آیات۳۰- ۳۲.    
۱۳. مرسلات/سوره۷۷، آیات۳۰- ۳۳.    
۱۴. همزه/سوره۱۰۴، آیه۶.    
۱۵. همزه/سوره۱۰۴، آیه۷.    
۱۶. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۹۲.    
۱۷. توبه/سوره۹، آیه۶۳.    
۱۸. توبه/سوره۹، آیه۸۱.    
۱۹. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۰۴.    
۲۰. معارج/سوره۷۰، آیه۱۵.    
۲۱. معارج/سوره۷۰، آیه۱۶.    
۲۲. مدثر/سوره۷۴، آیه۲۶.    
۲۳. مدثر/سوره۷۴، آیه۲۹.    
۲۴. غاشیه/سوره۸۸، آیه۲.    
۲۵. غاشیه/سوره۸۸، آیه۴.    
۲۶. قارعه/سوره۱۰۱، آیات۸- ۱۱.    
۲۷. بقره/سوره۲، آیه۱۷۵.    
۲۸. فرقان/سوره۲۵، آیه۱۱.    
۲۹. فرقان/سوره۲۵، آیه۱۳.    
۳۰. فرقان/سوره۲۵، آیه۱۴.    
۳۱. معارج/سوره۷۰، آیه۱۵.    
۳۲. معارج/سوره۷۰، آیه۱۷.    
۳۳. کهف/سوره۱۸، آیه۲۹.    
۳۴. زمر/سوره۳۹، آیه۱۶.    
۳۵. همزه/سوره۱۰۴، آیه۱.    
۳۶. همزه/سوره۱۰۴، آیات۴-۹.    
۳۷. مدثر/سوره۷۴، آیات۲۶-۲۸.    
۳۸. قارعه/سوره۱۰۱، آیات۹- ۱۱.    
۳۹. همزه/سوره۱۰۴، آیات۴-۶.    
۴۰. اسراء/سوره۱۷، آیه۹۷.    
۴۱. تکویر/سوره۸۱، آیه۱۲.    
۴۲. معارج/سوره۷۰، آیه۱۵.    
۴۳. معارج/سوره۷۰، آیه۱۶.    
۴۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۲۳.    
۴۵. مسد/سوره۱۱۱، آیه۳.    
۴۶. همزه/سوره۱۰۴، آیه ۶-۷.    
۴۷. خمینی، روح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۲۴۸-۲۵۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۲.    
۴۸. خمینی، روح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۳۷۲-۳۷۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۲.    
۴۹. خمینی، روح‌الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۲۲۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    
۵۰. همزه/سوره۱۰۴، آیه ۶-۷.    
۵۱. خمینی، روح‌الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۴۸۱-۴۸۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    
۵۲. همزه/سوره۱۰۴، آیه۴ - ۹.    
۵۳. همزه/سوره۱۰۴، آیه۶.    
۵۴. به مقاله آتشگیره‌های جهنم (قرآن) رجوع شود.



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۰، ص۲۱۷، برگرفته از مقاله «آتش جهنم».    
• دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.






جعبه ابزار